دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 217 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 183 |
بخش اول :
به اعتقاد بسیاری از دانشمندان علوم رفتاری، سازمانها وجه انکارناپذیر دنیای نوین امروز را تشکیل میدهند، ماهیت جوامع توسط سازمانها شکل گرفته و آنها نیز به نوبه خود به وسیلة دنیای پیرامون و روابط موجود در آن شکل میگیرد. گر چه سازمانها به شکلهای مختلف و بر پایه هدفهای گوناگون تأسیس و سازماندهی میشود، اما بدون تردید تمامی آنها بر پایة تلاشهای روانی و جسمانی نیروی انسانی که ارکان اصلی آن به حساب میآید، اداره و هدایت میگردند. از این رو، زندگی افراد در جوامع نوین به شدت تحت نفوذ هستی و رفتار سازمانها قرار دارد، و همین دلیل به تنهایی سعی در شناخت هر چه بیشتر، بهتر و علمیتر ماهیت و روابط متقابل آنها و نیروی انسانی را توجیه و ضروری میسازد (حیدر علی هومن، 1381)
یکی از هدفهای پیگیر روانشناسی بررسی ماهیت رفتار و روان است. به طور کلی هر موجود زندهای جزء از راه شناخت رفتار و موقعیتهای مختلف شناخته نمیشود. چون آدمی مخلوق انگیزهها، کششها و احساسهای هوشیار و امکانات فطری خویش است و رفتارش هنگامی بهنجار است که موازنه یا تعادلی میان این عوامل برقرار گردد. در واقع تن و روان چنان با هم ارتباط نزدیک دارند که هر دگرگونی در یکی از آنها موجب دگرگونی در دیگری میشود. اکثر ناسازگاریهای فکری، عاطفی و اخلاقی بر اثر همین ناراحتیهای روانی ایجاد میگردد.
رشد و تعالی یک جامعه در گرو تندرستی افراد آن جامعه است و شناسایی عوامل تعیین کننده و مرتبط با آن در جهت سیاستگذاری و برنامهریزی در سطوح خرد و کلان جامعه نقش مهمی ایفا میکند. تأمین سلامتی افراد جامعه از دیدگاه سه بعدی جسمی، روانی و اجتماعی از مسائل اساسی هر کشوری محسوب میشود.
در این میان به دلیل شیوع بالا و اثرات مخرب بسیار شدید و طولانی اختلالات روانی به خصوص در کشورهای در حال توسعه، لزوم پرداختن به موضوع سلامت روان از اهمیت ویژه برخوردار است. ضرورت توجه به مسائل روانی با پیشرفت و توسعه تکنولوژی و زندگی ماشینی بیشتر نمود پیدا میکند.
از طرفی طبیعت زندگی انسان با انواع فشارهای روانی مانند محرومیتها، شکستها، کمبودها، حوادث و فجایع طبیعی و غیرطبیعی آمیخته است اما آنچه سلامت روانی و جسمانی او را در معرض خطر قرار میدهد شیوه مقابله با این عوامل است. حال اگر بتوان عواملی را که میتواند بر سلامت روانی تأثیرگذار بوده- چه مثبت، چه منفی - مورد شناسایی قرار داد، زمینهها و عوامل مناسب را گسترش داده و عوامل آسیبزا را کاهش دهیم، میتوان امیدوار بود که جامعهای با افرادی کارآمد، سرزنده، پویا و سرشار از امید داشته باشیم.
از سوی دیگر، یکی از عمدهترین و شاید جنجال برانگیزترین (ناگی، 1996) مفاهیمی که از یک طرف تلاشهای نظری و بنیادی بسیاری را به خود معطوف ساخته، و از طرف دگر در تمامی سطوح مدیریت و منابع نیروی انسانی سازمانها اهمیت زیادی پیدا کرده، رضایت شغلی است.
این اهمیت از یک سو به دلیل نقشی است که این سازه در پیشرفت و بهبود سازمان و نیز بهداشت و سلامت نیروی کار دارد و از دگر سو، به علت آن است که رضایت شغلی علاوه بر تعاریف و مفهوم پردازیهای متعدد و گاه پیچیده، محل تلاقی و نیز سازه مشترک بسیاری از حوزههای علمی مانند آموزش و پرورش، روانشناسی، مدیریت، جامعهشناسی، اقتصاد و حتی سیاست بوده است. (لاوسون و شن، 1998، به نقل از هومن، 1381).
رضایت شغلی خود تعیین کنده بسیاری از متغیرهای سازمانی است مطالعات متعدد نشان داده است رضایت شغلی از عوامل مهم افزایش بهرهوری، دلسوزی کارکنان نسبت به سازمان ، تعلق و دلبستگی آنان به محیط کار و افزایش کمیت و کیفیت کار، برقراری روابط خوب و انسانی در محل کار، ایجاد ارتباطات صحیح، بالا بردن روحیه، عشق و علاقه به کار است. تردید نیست که هر سازمان خود یک ارگانیسم منحصر به فرد است و نخستین عامل آن، انسان و توجه به کارکنان است. (هومن، 1381)
سلامت عمومی و رضایت شغلی دو عامل بسیار مهم در هر سازمانی است. توجه به سلامت روانی افراد و رضایت شغلی آنها به عنوان یکی از ارکان پیشرفت جوامع انسانی و عامل حفظ پویایی افراد باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد.
اما اینکه چگونه میتوان این امر مهم را به مرحله اجرا درآورد و این دو عامل مهم را در حد مطلوب در سازمانها برقرار نمود، کاری بسیار دشوار و وظیفهای است بس خطیر که نیاز به تجربه، امکانات، تدابیر خاص و شاید از همه مهمتر ابزاری علمی و معتبر دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی سلامت عمومی و رضایت شغلی در کارشناسان مرکز بهمن موتور اجرا گردیده است.
گروه بهمن در سال 1331 تحت عنوان شرکت سهامی (ایران خلیج کو) در زمینه نمایندگی امور حمل و نقل دریایی و حقالعمل کاری نمایندگی تجاری شروع به کار کرد. این شرکت از سال 1338 با اخذ مجوز ساخت از سوی وزارت صنایع معادل اقدام به مونتاژ وانت سه چرخ موسوم به وسپا با ظرفیت 200 کیلوگرم نمود و سپس در سال 1350 با افزایش سرمایه، موضوع فعالیت شرکت به ساخت و مونتاژ انواع وانتهای مزدا تبدیل شد و وانت مزدا 1000 با ظرفیت 500 کیلوگرم به مرحله تولید رسید و نام شرکت به کارخانجات اتومبیلسازی مزدا تغییر یافت. بعد از آن در سال 1363 وانت مزدا 1600 نیز به تنوع محصولات شرکت اضافه شد و نام شرکت به ایران وانت تبدیل گردید. به منظور استفاده در جنگ تحمیلی در سالهای 1366-1365 شرکت اقدام به مونتاژ وانت مزدا 1800 نمود از سال 1369 تولید وانت مزدا 1000 از برنامه حذف گردید و شرکت با تمام ظرفیت به تولید وانت مزدا 1600 پرداخت از ابتدای سال 1373 و در پی واگذاری سهام به بخش خصوصی، دگرگونی قابل ملاحظهای در روند فعالیتهای شرکت به وجود آمد بطوری که موضوع فعالیت شرکت شامل افزایش تولید و بهرهبرداری، طراحی و ساخت خودروی دو کابین و آمبولانس 1600، تولید وانت و آمبولانس با موتور گردید. در تاریخ 28/4/1378 و بر اساس مصوبه مجلس عمومی فوقالعاده صاحبان سهام و با تغییر اساسنامه عطف حیات شرکت به منظور ایجاد ملدینگ گروه بهمن شکل گرفت بدین ترتیب، تغییر موضوع فعالیت و ساختار شرکت استراتژی گسترش در زمینههای مختلف از جمله تولید سواری مزدا F323 و GLX323 و تولید انواع شاسی و شالی قابل حرکت، تولید قطعات ریختهگری، تولید انواع موتورسیکلت و دوچرخه و انجام فعالیتهای بازرگانی و سرمایهگذاری در دستور کار قرار گرفت. در سال 1379 فروش شرکت با نرخ رشد تقریباً 50% که بالاترین نرخ رشد طی سه سال اخیر میباشد به 456 میلیارد ریال و سود قبل از کسر مالیات با 67% رشد که بالاترین نرخ سود طی 4 سال اخیر میباشد به 183 میلیارد ریال افزایش یافت تغییر قابل توجه بود طی سالیان اخیر برآیند استراتژیها و برنامههای دقیق نهمین شرکت برتر بورس از لحاظ درجه نقد شوندگی بوده در حالیکه در سال 78 رتبه 23 را به خود اختصاص داده بود. این امر نشان دهنده استقبال بازار سرمایه از سهام گروه بوده است علاوه بر این سهام گروه در سال 1379 بالغ بر 66% بازدهی نصیب صاحبان خود نموده است و این مسئله در مقایسه با نرخ بازدهی سال 77 و 78 که به ترتیب برابر با 6/25% و 1/54% میباشد. نشانگر مدیریت بهینه و نتیجه تغییر استراتژی گروه میباشد.
شرکتهای تحت پوشش گروه بهمن عبارتند از: شرکت شاسیساز ایران (10% سهام متعلق به گروه بهمن) شرکت بازرگانی عصر بهمن (100% سهام متعلق به گروه بهمن) شرکت بازرگانی عصر بهمن (100% سهام متعلق به گروه بهمن) شرکت بازرگانی ریسپکت (%49 سهام متعلق به گروه بهمن) شرکت مزدا یدک (%100 متعلق به گروه بهمن) شرکت قند پارس (%12 سهام متعلق به گروه بهمن) شرکت سایپا (%14/43 سهام متعلق به گروه بهمن) ایران دوچرخ (%52 سهام متعلق به گروه بهمن) شرکت سرمایهگذاری بهمن (%36 سرمایه متعلق به گروه بهمن). مراکز تحت پوشش گروه بهمن عبارتند از مرکز بهمن موتور مرکز بازرگانی دپارتمان II – آدرس دفتر مرکزی: تهران، میدان فاطمی، خیابان چهلستون، پلاک 4 و آدرس کارخانه: تهران کیلومتر 21 جاده قدیم کرج میباشد، تعداد پرسنل فعلی شرکت حدود 1000 نفر و ارزش اسامی سرمایه آن 000/000/000/300 (سیصد میلیارد ریال) و منقسم با 000/000/300 (سیصد میلیون) سهم هزار ریالی است.
1) معرفی به واحد امور اداری جهت استخدام
2) بررسی مدارک (تحصیلی، شناسنامهای، سابقه کار و سابقه بیمه و … ) و تشکیل پرونده
3) معرفی به واحدهای تقاضا کننده نیرو جهت مصاحبههای تخصصی
4) دریافت پاسخ از واحدها در مورد افراد معرفی شده
5) تکمیل پرونده پزشکی، عدم سوء پیشینه، تأییدیه تحصیلی از واحد آموزش دهنده و ….
6) صدور کارت کارگزینی برای فرد و تهیه مفاد قرارداد کار و گرفتن امضا از کارکنان استخدام شده
7) ارسال قرارداد او به مدیریت منابع انسانی برای امضای نهایی
8) تعیین تاریخ شروع به کر از طرف واحد تقاضا کننده و تأیید نهایی آن
9) اقدام برای امکانات رفاهی کارکنان (سرویس ایاب و ذهاب دفترچه بیمه، بن غذا، بن … )
10) وارد شدن نام کارکنان در سیستم کامپیوتری حقوق و دستمزد و اضافه گردیدن به جمع کارکنان.
مرکز بهمن موتور شامل حوزههای چون:
1- معاونت تولید خودرو:
1- مدیریت خدماتی فنی
2- مدیریت مهندسی تولید
3- مدیریت تولید
4- مدیریت برنامهریزی
2- معاونت تحقق و توسعه:
1- مدیریت محصول
2- مدیریت مهندسی صنایع
3- ریاست کنترل پروژه
3-معاونت توسعه و ساخت:
1- مدیریت برنامهریزی و بازرگانی
2- مدیریت تضمین کیفیت
3- مدیریت امور مهندسی
4- مدیریت منابع انسانی:
1- ریاست آموزش
2- ریاست اداری
3- ریاست امور عمومی
4- ریاست ایمنی و بهداشت
5- مدیریت پشتیبانی:
1- ریاست امور قراردادها
2- ریاست امور خیریه
3- ریاست عمران
6- مدیریت مالی:
1-ریاست حسابداری صنعتی
2- ریاست مالی
7- مدیریت کنترل کیفیت:
1- ریاست تضمین کیفیت
2- ریاست کنترل مواد ورودی
3- ریاست کنترل فرآیند وانت
4- ریاست کنترل آزمایشگاهها
8- مدیریت طرح و برنامه:
1- ریاست واحد سختافزار و نرمافزار
2- مدیریت بهبود روشها
9- مدیریت فروش:
1- ریاست امور نمایندگیها
2- ریاست مهندسی فروش
1-1- حفظ و نگهداری، تعمیرات، دستگاهها و پرس، خطوط ED، وسایل گرمازایی و سرمازایی
ED: (الکترودیپازیشن) فرآیند آسترزایی میباشد که از پوسیدگی زود هنگام جلوگیری میکند باعث میشود که سطح محصول مسطح میشود.
2-1- مهندسی تولید: ساخت فیکسچر (اسکلتی که فرآیند جوش و نصب قطعات روی یکدیگر را میباشد) و نظارت بر چگونگی ساخت قطعات تولیدی داخل، خارج و روند تولید
3-1- مدیر تولید: اهم وظایف نظارت و مهندسی بر چگونگی ساخت و قطعات داخلی، مونتاژ که خود دارای بخشهای چون اتاقسازی جلو و عقب، قطعهسازی فرآیند مونتاژ سواری، مونتاژ وانت تحت نظارت مدیریت تولید (مونتاژ عملیات تکمیلی)
4-1- مدیریت برنامهریزی توسعه و ساخت: کارهای برنامهریزی و پیشبینی قطعات درخواستی و کلاسه (دستهبندی دادههای خود را با معاونت خود برای قطعهسازان خارج از کشور تأمین میکند.)
1-2- مدیریت محصول: تأمینکننده قطعات، بررسی قطعات فلزی و پلیمری (قطعات پلاستیکی)
2-2- مهندسی صنایع: تهیه و تنظیم لعات (نقشه سازمانی شرکت) کارسنجی با توجه به واحد کارسنجی که یک قطعه تولیدی از شروع تا خاتمه چه مدتی زمانی را نیاز دارد)
3-2- کنترل پروژه: بررسی پروژههای در دست اقدام و پیشنهادات شرکت، مثل پروژه ساخت وانت و کابین چه روندی دارد؟ چه هزینه در بر دارد؟ چه زمانی نیاز دارد؟
2-3- مدیریت تضمین کیفیت: تضمین کننده قطعات خریداری و در حال خرید را برآورد دارد. سرکشی به سازندگان تا روند تولید آنها را با مدیریت خود تضمین کند که این قطعه مورد تأیید میباشد یا خیر؟
3-3- مدیریت امور مهندسی: تأمین کننده قطعات خودرو با سازندگان، بستن قرارداد با سازندگان.
1-4- آموزش: تهیه و تنظیم نیازسنجی آموزشی با توجه به تهیه فرمها و ارائه خدمات آموزشی با توجه به عنوان شغلی و تخصصی افراد- برگزاری دورههای آموزشی (سمینارها، همایشها به روز بودن اطلاعات افراد و افزایش سواد از سطح کارگری تا مدیریت با توجه به نوع شغل، سابقه و نوع سواد.
2-4- ریاست اداری: جذب و به کارگیری نیروهای استخدامی جدید و تهیه حقوق و دستمزد افراد، تعیین میزان حقوق دریافتی با توجه به میزان تحصیلات، عنوان شغلی و تنظیم مرخصی روزانه- ثبت و نگهداری این اطلاعات تشکیل پرونده، ارائه خدمات بیمهای.
3-4- امور عمومی: تهیه و برآورد نمودن وسایل رفاهی از قبیل سرویسهای ایاب و ذهاب، تهیه مواد غذایی، رستوران برای پرسنل و ….
4-4- ایمنی و بهداشت: شامل بخش اورژانس که کار فوریتهای پزشکی، سوانح و آسیبدیدگی و غیره را انجام میدهد و مددکاری (کار امداد و مددجویی و رسیدگی به امور رفاهی و برآورد نمودن نیازهای افرادی که به واحد ایمنی و بهداشت از لحاظ کمک نقدی و غیرنقدی تا فرزندان، مشکلات خانوادگی و … )
1-5- ریاست امور قراردادها: کار پیمانکاران و جذب نیروی کار و بستن قراردادها و خرید وسایل و تجهیزات برای شرکت
2-5- ریاست امور خیریه: تهیه نمودن وسایل کمک آموزشی، بهداشتی، حفاظتی و … را انجام میدهند.
3-5- ریاست عمران: نظارت و ساخت کارهای بنایی، تجاری، جدولبندی، تیرچهسازی، لولهکشی و کارهای خدماتی و رفاهی و زیباسازی محوطه و … میباشد.
نام |
سال شروع فعالیت |
نوع فعالیت |
نوع محصولات |
نوع سرمایهگذاری |
ملاحظات |
ایران خلیج کو |
از 1321 لغایت 1333 هجری شمسی |
نمایندگی امور حمل و نقل دریایی حقالعمل کاری |
--- |
سهامی |
|
ایران خلیحکو |
از 1333 لغایت 1338 هجری شمسی |
مونتاژ موتور سیکلت |
مونتاژ موتورسیکلت |
سهامی |
|
کارخانجات اتومبیلسازی مزدا |
از 1338 لغایت 1350 هجری شمسی |
مونتاژ وسپا |
وانت سه چرخ بارکش با ظرفیت 100 کیلوگرم |
سهامی |
|
کارخانجات اتومبیلسازی مزدا |
از 1350 لغایت 1353 هجری شمسی |
مونتاژ وانت مزدا |
وانت مزدا 1000 |
سهامی خاص |
|
ایران وانت |
از 1353 لغایت 1368 هجری شمسی |
مونتاژ وانت مزدا |
وانت مزدا 1000 و تککابین 1600 |
سهامی خاص |
|
ایرانوانت |
از 1368 لغایت 1374 هجری شمسی |
مونتاژ وانت مزدا |
وانت مزدا تک کابین 1600 |
سهامی عام |
|
ایران وانت |
از 1374 لغایت 1377 هجری شمسی |
مونتاژ و تولید |
وانت مزدا تک کابین و دو کابین 1600 |
سهامی عام |
واگذاری به بخش غیردولتی از طریق بورس |
گروه بهمن |
تیر 1377 هجری شمسی |
نوع فعالیت: ·اشتغال به کلیة فعالیتهای تولیدی و صنعتی نظیر مونتاژ انواع خودرو. ·تأسیس هر نوع شرکت مالی و اعتباری، خرید و فروش سهام سایر شرکتها. ·انجام فعالیتهای بازرگانی داخلی، واردات و صادرات انواع کالاها و توزیع آنها و … نوع محصولات (تا سال 1378): ·وانت مزدا تک کابین و دو کابین 2000. ·آمبولانس واستیشن 2000. ·مزدا سواری F 323. نوع محصولات (از سال 1379 تا 1382): ·وانت مزدا تک کابین و دو کابین 2000. ·آمبولانس و استیشن 2000. ·مزدا سواری GLX 323- FL 323. نوع سرمایهگذاری: ·سهامی عام. |
در طول قرن بیستم انسان بیشتر از تمام تاریخ دستخوش دگرگونی از نظر شیوههای زندگی، روابط اجتماعی مسائل بهداشتی و پزشکی شده است. تلاش شتابزده برای صنعتی شدن، گسترش سریع شهرنشینی و زندگی ماشینی اثر معکوس بر سلامت انسان گذاشته و مسائل بهداشتی تازهای را به بار آورده است اوضاع اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نابسامان جهان و بار مشکلات اجتماعی و محیطی واکنشهای بیمار گونه بسیاری در افراد جوامع به وجود آورده است که خود سبب وخیمتر شدن اوضاع و نامساعدتر شدن محیط زیست شده است. خوشبختانه نهضت بهداشت روانی در نیم قرن اخیری افکار غلط و خرافات در مورد بیمارهای روانی را کنار گذاشته و نشانداده اگر بیمارهای روانی رامانند سایر بیماریها زود تشخیص داده و درمان کنند. به همان نسبت از مزمن شدن و عوارض آن کاسته خواهد شد. زیرا بیماریهای روانی مانند سایر بیماریها قابل درمان و پیشگیری هستند (میلانیفر، 1374).
مفهوم سلامت روانی را به سختی میتوان در قالبی ساده تعریف کرد. و این تعریف باید با احتیاط انجام شود. نمی توان با رسم یک خط تقسیمبندی کرد و گفت ویژگیهایی که در این طرف خط قرار دارند تنها در اختلال روانی یافت میشوند و آنهایی که درطرف دیگر قرار دارند متعلق به افراد سالم میباشند، و نوع شدید را به عنوان اختلال روانی دانست. همچنان که شادی شناخته شاه است و میتوان شادی و سازگاری را دلیلی بر سلامت روانی دانست (فرجاد، 1374).
مفهوم سلامت روانشناختی و بیماریهای روانی در طول زمان تغییرات و دگرگونیهای زیادی داشته است. از قرن هفتم تا شانزدهم سلامت روان شناختی به صورت پرهیزگاری تعریف میشد و روان نژندی نیز نوعی انفعال پذیری شیطانی محسوب میشد. پس از قرن شانزدهم سلامت روان شناختی مجدداً به صورت طبیعت گرایانه تعریف شد و هم زمان با رنسانس روانپزشکی در اواخر قرن نوزدهم و پدیدار شدن روان نژندی، سلامت روان شناختی نوعاً به صورت فقدان بیماری روانی تعریف گردید (خدا رحیمی، 1374).
واتسون[1] معتقد است که رفتار عادی نمودار شخصیت انسان سالم است که موجب سازگاری او با محیط و در نتیجه رفع نیازهای اصلی و ضروری او میشود. به نظر کارل مننجر[2] سلامت روانی عبارتست از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و موثر به طور کامل شود. لوینسون[3] و همکارانش (1962) معتقدند که سلامت روان عبارت است از این که فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی، اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن است. همچنین ملاک تعدل سلامت روان را استعداد یافتن و ادامه کار، داشتن خانواده، ایجاد محیط خانوادگی خرسند، فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد. لذا بردن از زندگی، و استفاده صحیح از فرصتها میدانند (میانی فر، 1374).
انجمن کانادایی بهداشت روانی، بهداشت روانی را به در سه قسمت تعریف کرده است که به شرح زیر است. 1)نگرشهای مربوط به خود شامل تسلط بر هیجانها، آگاهی بر ضعفهای خود و رضایت از خوشیهای زندگی است. 2) قسمت دوم نگرشهای مربوط به دیگران شامل علاقه به دوستیهای طولانی و صمیمی، احساس تعلق به یک گروه احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و مادی است.، و 3) نگرشهای مربوط به زندگی شامل پذیرش مسئولیتها، ذوق و توسعه امکانات و علایق خود، توانایی اخذ تصمیمات شخصی، ذوق خوب کار کردن است (گنجی، 1378).
کاپلان[4] و سادوک[5] (1991) سلامت روانی را حالتی از بهزیستی و این احساس که فرد میتواند با جامع کنار بیاید و موقعیتهای شخصی و ویژگی های اجتماعی برای او رضایتبخش است، عنوان کردهاند (کاپلان و سادوک، 1991، نقل از کافی، 1375).
با توجه به آن چه بیان گردید برای سلامت روانی و تندرستی تعاریف گوناگونی ارائه شده است اما جامعترین و پذیرفتهترین آن تعریف سازمان بهداشت جهانی (W.H.O) [6] است. این سازمان سلامت روانی را به عنوان یکی از ملاکهای لازم برای سلامت عمومی در نظر گرفته است. بر اساس نظر کارشناسان این سازمان سلامتی عبارت است از «حالت رفاه جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری» است (بلدرو فالن، 1995، نق از کافی 1375).
در تعریفی دیگر، کارشناسان این سازمان سلامت فکر و روان را این گونه تعریف کردهاند: «قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب» (میانی فر، 1374).
در سالهای اخیر با گنجاندن توانایی داشتن «یک زندگی از نظر اقتصادی و اجتماعی مثمر» این تعریف تقویت شده است.
بنابر تحقیق «انجمن ملی بهداشت روانی» افراد دارای سلامت ذهنی خصوصیات زیر را بروز میدهند: 1) این افراد احساس راحتی میکند، آنها از نظر روانی خود را آنگونه که هستند میپذیرند. از استعدادهای خود بیشترین بهره را میبرند، دیدگاهی واقعگرایانه دارند، اعتماد به نفس دارند و مهمتر از همه، آنها برخوردار از سیستم ارزشی هستند که از تجارب شخصیشان سرچشمه میگیرد.، 2) این افراد احساس خوبی نسبت به دیگران دارند و به علایق دیگران توجه میکنند و احترام میگذارند، 3) قدرت روبرو شدن با نیازهای زندگی را دارند، احساس مسئولیت میکنند و با مشکلات به همان شیوهای که رخ میدهند برخورد میکنند، محیط خود را تا آنجا که ممکن است شکل میدهند و تا آنجا که ضرورت دارد با آن سازگار میشوند، از تجارب بنیادین زندگی لذت میبرند، اما هرگز شیفتة خود نمیشوند (بنی جمالی و احدی، 1373).
مکاتب روانشناسی، در تعریف بهداشت روانی مفاهیم مختلفی را به کار میبرند. در این بخش به تعریف بهداشت روانی از دیدگاه مکاتب زیست گرایی، روانکاوی، رفتارگرایی، و انسان؛ پرداخته میشود.
مکتب زیستگرایی، در مطالعة رفتار انسان، بیشترین اهمیت را بر بافتها و اعضای بدن قایل است. این مکتب، که پایه اصلی روان پزشکی را تشکیل میدهد، بیشتر بر بیماری روانی توجه دارند نه بهداشت روانی، زیرا بیماری روانی را جزء سایر بیماریها به حساب میآورد. این مکتب دربارة فرد دید تعادل حیات دارد. بهداشت روانی بر طبق این دید عبارت است از نظام متعادلی که خوب کار میکند. اگر تعادل به هم بخورد، بیماری روانی ظاهر خواهد شد. بنابراین میتوان رفتار را به پاندولی تشبیه کرد که بین دو قطب بیماری نوسان دارد و بهداشت روانی بین آن دو قطب جای میگیرد. (گنجی، 1378).
روانکاوان معتقدند که مشکلات روانی از تعارضات درونی سرچشمه میگیرد. یکی از نظریات اساس مرکزی، تحلیل روانی ناخودآگاه است که سطح وسیعی از ذهن شامل سائقهای اساسی و برانگیزنده رفتار فرد را در بر میگیرد. این بخش در عین حال تجربیات تلخ و امیال غیرقابل قبول را شامل میشود که شخص آنها را به فراموشی سپرده و یا بایگانی کرده است. اما کاملاً محو نشدهاند. این خاطرات و احساسات سرکوب شده، باعث فشارهای عاطفی کنونی فرد هستند و با همان شدت اصلی خود با لباس مبدل بروز میکنند. از نظر تئوریسینهای روانکاوی، سلامت روانی به معنای نبود علائمی است که دلالت بر اختلالاتی مانند اضطراب و افسردگی میکند (بنی جمالی واحدی، 1373).
روانکاوان معتقدند که فرد باید بتواند بین سه عنصر شخصیت (نهاد، من، من برتر) تعادل برقرار کند. بنابراین، اگر بین نهاد و من برتر تعارض به وجود آید، بیماری روانی ظاهر خواهد شد. بدین صورت من باید بتواند بین تعارضهای نهاد و من برتر تعادل به وجود آورد (گنجی، 1378).
مکتب رفتارگرایی، در تعریف بهداشت روانی، بر سازگاری فرد با محیط تاکید دارد. این مکتب معتقد است که رفتار ناسالم نیز، مثل سایر رفتارها، در اثر تقویت آموخته میشود. بنابراین بهداشت روانی نیز رفتاری است که آموخته میشود. رفتارگرایان، همة حالتهای عاطفی و ذهنی مربوط به ناخودآگاه را چون قابل مشاهده نیست رد میکنند. تنها رفتارهای قابل مشاهده را بررسی میکنند. رفتارگرایان با مشکلات رفتاری به طور مستقیم برخورد میکنند، و معتقدند که یادگیری علط سبب بروز اختلالات است بنابراین سلامت ذهنی و روانی را به عنوان یادگیری یا یادگیری مجدد پاسخهای مؤثر نسبت به مشکلاتی که با آنها در محیط روبرو میشوند، تعریف و تفسیر میکنند (بنی جمالی واحدی، 1373).
مکتب انسانگرایی معتقد است که بهداشت روانی، یعنی، ارضای نیازهای سطوح پایین و رسیدن به سطح خود شکوفایی، هر عاملی که فرد را در سطح ارضای نیازهای سطوح پایین نگهدارد و از خود شکوفایی او جلوگیری کند اختلال رفتاری به وجود خواهد آورد. رشد نخواهد یافت و به بهداشت روانی کامل نخواهد رسید (گنجی، 1378).
دربارة ماهیت و مفهوم سلامت روانی روانشناسان عقاید متفاوتی دارند. در این بخش عقاید آدلر، آبپورت، راجرن، فروم، هنری موری، و یونگ دربارة مفهوم و ماهیت سلامت روانی بیان میگردد.
آدلر (1967) انسان را موجودی خلاق و انتخابگر، اجتماعی، مسئول و در حال شدن میداند. که ماهیتی خنثی (نه خوب و نه بد) دارد و ماهیتش در جامعه شکل میگیرد. کمال قدر واقعیت بخشیدن به خویشتن است. فرد سالم از نظر آدلر از مفاهیم و اهداف خودش آگاهی دارد و عملکرد او مبتنی بر نیرنگ و بهانه نیست، مطمئن و خوشبین است. ضمن پذیرفتن اشکالات خود در حد توان اقدام به رفع آنها میکند. چنین فردی دارای علائق اجتماعی و مایل به مشارکت اجتماعی است سعی در کاستن هر چه بیشتر عقده حقارت خود دارد و به دنبال غلبه و چیرگی بیشتر بر بیجرأتی است. در نهایت چنین فردی موفق میشود که انگیزههای نامطلوب خود را دگرگون سازد ( خدا رحیمی، 1374).
آلپورت[7] معتقد است داشتن هدفهای درازمدت، کانون وجود آدمی را تشکیل میدهد بشر را از حیوان، سالمند را از کودک و در بسیاری از موارد شخصیت سالم را از شخصیت بیمار متمایز میسازد. به نظر آلپورت انسانهای سالم نیاز مداومی به تنوع، احساس و درگیری تازه دارند (شولنز، 1997، ترجمه خوشدل، 1369).
شخصیت سالم و کمال یافته از نظر آلپورت با توجه یه شش معیار توصیف می گردد که عبارتند از: 1) بسط احساس خود به اشخاص و فعالیتهای فراسوس خود، 2) ارتباط گرم خود با دیگران، 3) امنیت هیجانی (پذیرش خود)، 4) ادراک واقعبینانه رشد مهارتها و پرداختن به کار و شغل ، عینیت بخشیدن به خود، و 6) یک فلسفه وحدت بخش در زندگی که تمام وجوه زندگی شخص را به سوی آینده هدایت میکند (شولتز، 1990، ترجمه کریمی، 1378).
الگوی راجرز[8] از شخصیت سالم و سلامت روانی، انسانی است بسیار کارآمدی با کنش و کارکرد کامل که از تمام توانائیها و استعدادهایش بهره میگیرد. شخصیت سالم الزاما خرسند و خوشحال و خندان نیست. این افراد فاقد ماسک و نقاب هستند و با خودشان رواست هستند. این افراد دارای ویژگیهای آمادگی کسب تجربه، زندگی هستیدار، اعتماد به ارگانیزم، احساس آزادی، و خلاقیت و آفرینندگی هستند (خدا رحیمی. 1374).
برطبق نظر فروم[9] (1968) معیار رفاه فردی و اجتماعی را آن گونه که رضایت بخش باشد باید در تعریف بهداشت روانی جای داد. زیرا فروم شخصیت انسان را بیشتر محصول فرهنگ میداند و سلامت روان بسته به این است که جامعه تا چه اندازه نیازهای اساسی افراد را برآورده میسازد، نه این که فرد تا چه اندازه خودش را با جامعه سازگار میکند بنابراین سلامت روان بیشتر از آن که امری فردی باشد مسئلهای اجتماعی است. وابستگی سلامت روان به ماهیت جامعه در نگاه فروم به این معنا است که جامعه تعریف خود از سلامت روان وضع میکند. این تعریف چه بسا در زمانها و مکانهای متفاوت تغییر مییابد. از نظر فروم فرد سالم عمیقاً عشق میورزد، آفریننده است، و در آن ریشه دارد، حاکم و عامل خود و سرنوشت خویش است، و دارای جهتگیری بارز (یعنی به کار بستن همه قدرتها و استعدادهای بالقوه خویش )است (شولتز، 1967، ترجمه خوشدل، 1369).
هنری موری[10] برای انسان سالم ویژگیهای خاصی را در نظر دارد که شامل 1) از تواناییهای مختلف خود به نحو مطلوب و مناسب بهره می گیرد، 2) من شخص برخودار از سلامت روان شناختی دارای قدرتمندی و کارآمدی است، 3) در انسان بهنجار بین من واقعی و من ایدهآل فاصله زیادی وجود ندارد، 4) نیازهای فرد برخوردار از سلامت روان تثبیت شده نیست، 5) درک شخص سالم از عوامل فشار محیطی به صورت عینی (فشار آلفا) است نه به صورت ذهنی (فشار بتا، 6) از موضوعات منفرد شخصیت خود آگاهی دارد و از شیوههای مختلف تجلی این موضوعات منفرد نیز آگاه است، 7) از ساختار روانی خودش آگاهی لازم دارد، 8)عقده روانی ندارد یا عقدههای او بسیار کمتر از فرد روان نژند است، و 9) تحلیل و خلاقیت به عقیدة موری قویترین ویژگی سلامت روان شناختی هستند (خدا رحیمی، 1374).
یونگ[11] معتقد است اشخاص که در رسیدن به تعادل در یکپارچهسازی هماهنگ ناهشیار و باهشیار و در تجربه کردن هستی درونی خود موفق هستند در موقعیتی قرار دارند که به سلامت روان شناختی میرسند. از نظر یونگ سلامت روان شناختی و خودشناسی یکسان است (شولتز، 1990، ترجمه کریمی، 1378).
با توجه به دیدگاههای موجود میتوان گفت که تقریباً همة آنها به نوعی توافق دارند که اشخاص سالم میدانند که چیستند و کیستند، فرد سالم از نقاط قوت و ضعف خود آگاه است به طور کلی شکیبا و خود را همان گونه که هست میپذیرد، و به آنچه که نیست تظاهر نمیکند. اشخاص سالم در گذشته زندگی نمیکنند و در آرزوی آرامش و ثبات نیستند بلکه در زندگی مبارزه، هیجان، هدفها، و تجربههای تازه میجویند (شولتز، 1997، ترجمه خوشدل، 1369).
انسان برای حفظ و تأمین سلامت روانی، از جهات مخلتف دقیقاً باید تحت کنترل و مراقبت خود و دیگران قرار گیرد. عوامل متعددی در حفظ و تأمین سلامت روانی افراد موثرند روان شناسان عوامل متعددی از جمله خانواده، طبقهبندی اجتماعی، مدرسه، محیط کار خود، عوامل جسمی، و غیره را در رابطه با آن ذکر میکنند که هر کدام به نوبة خود نقش مهمی را در بهداشت روانی فرد ایفا میکند. در اینجا محقق به بررسی سه عامل مهم خانواده مدرسه و خود میپردازد.
خانواده یکی از مهمترین و اساسیترین سازمانهایی است که به رشد کودک یاری میدهد. در خانواده است که کودک، نخستین چشمانداز را از جهان پیرامون به دست میآورد و احساس وجود میکند (پارسا، 1368).
انحراف از هنجار در خانواده (مثلاً خانوادههای گسسته به دلیل طلاق یا خانوادهها تک سرپرست) با طیف وسیعی از مشکلات در کودکان رابطه دارند که از جمله پایین بودن احترام به نفس، بالا رفتن خطر کودک آزاری، بالا برودن میزان طلاق وقتی بچهها ازدواج کردند، میزان بالاتر اختلال روانی، بخصوص اختلال افسردگی و اختلال شخصیت ضداجتماعی در بزرگسالی به همراه دارد (کاپلان و سادوک، 1994، نقل از پورافکاری، 1376).
تعدادی از روانشناسان از جمله فروم به کل فضای خانواده و ویژگیهای کیفی آن اهمیت دادهاند. فروم[12] و سنگیروین[13] معتقدند که میزان کمیت وجودی پدر و یا مادر با کودک مطرح نیست بلکه آن چه بیشتر در رشد روانی کودک حائز اهمیت است کیفیت رابطه بین پدر و مادر و فرزند میباشد. تحقیقات و مطالعات متعدد (بلدرین[14]، کالهان[15]، بریس[16]) دیگری که دربارة بررسی چگونگی فضای حاکم بر خانواده و رابطه آن با اختلالات رفتاری انجام گرفته نشان میدهد که افراط و تفریط در زمینههای پذیرفتن کامل در مقابل طرد کامل، توجه بیش ازحد در مقابل بیتوجهی بیش از حد، آزادی بیش از حد در مقابل دیکتاتوری بیش ازحد، پرتوقعی بیش از حد در مقابل بیتوقعی بیش از حد، و تشویق کودک به کارهاینادرست یا خام نقش مهمی در ایجاد مشکلات رفتاری کودکان ایفا میکنند (سیف نراقی، 1374).
چگونگی ایفای نقش پدر و مادر نیز بر سلامت روانی کودکان تأثیر میگذارد. که مایکل راتر چهار سبک برای ایفای نقش پدر و مادر و تأثیرات آن بر سلامت روانی به شرح زیر بیان کرده است.
1) قدرت طلبی که با اصول سفت و سخت مشخص است و ممکن است به افسردگی کودک بیانجامد.
2) سهانگاری، بخصوص با فقدان تعیین حدود و مسامحه که میتواند به اختلال کنترل تکانه بیانجامد.
3) بیتفوتی، بخصوص با غفلت و عدم درگیری که به رفتار پرخاشگری منجر میشود.
4) دوسویه، بخصوص با مشارکت در تصمیمگیری و هدایت رفتار در مسیری منطقی که به پیدایش احساس اتکاء به نفس منتهی میگردد.
به طور کلی مطالعات تجربی نشان میدهد که مؤثرترین نوع انجام وظیفة پدر و مادر مستلزم ثبات در پاداش دادن رفتار خوب و تنبیه رفتار بد است. که هر دو باید در زمینهای پراز محبت و صمیمیت صورت گیرد (کاپلان و سادوک، 1194، نقل از پورافکاری، 1376).
دوران تحصیل در آموزشگاه سلاهای مهم شخصیت ساز کودکان و نوجوانان و ایام سرنوشت ساز زندگی بزرگسالی آنان است. خوشبینی و بدبینی به زندگی و هستی، پشتکار و تنآسایی، علاقهمندی و بیعلاقگی، اعتماد به نفس و بیاعتمادی نسبت به خود و حتی سلامتی و عدم سلامتی روان به مقدار زیادی ناشی از تجارب موفق و ناموفق دانشآموزان در دوران تحصیل و همچنین برخورد اولیای مدرسه و رفتار آنان با دانش آموزان است (سیف، 1372).
شاملو معتقد است که آموزگان مهمترین و مؤثرترین فرد در هر مجموعه تربیتی است او در کتاب خود از قول رانگین ویژگیهای زیر را برای یک معلم خوب در حفظ بهداشتروانی شاگردان ضروری میداند.
1- کودکان و نوجوانان را دوست داشته باشد.
2- از نظر روانی سالم باشد.
3- از رابطه نظم و ترتیب و بهداشت روانی آگاه باشد.
4- به اصول رشد آگاه باشد.
5- کودکان مشکلدار را بشناسد و به مراجع مربوط معرفی نماید (شاملو، 1369).
اگر محیط مدرسه برای دانشآموز شواهدی که حاکی از شایستگی و لیافت وی در کار مدرسه باشد، طی چندین سال خصوصاً سالهای نخست تحصیل فراهم بیاورد و این تجارب موفقیتآمیز در چهار پنج سال بعد نیز تکرار شوند، به اعتقاد روانشناسان برایمدت نامحدودی در فرد نوعی مصونیت در برابر بیماریهای روانی ایجاد میشود. چنین فردی قادر خواهد بود تا بدون تحمل رنج و عذاب بر بحرانها و فشارهای شدید زندگی غلبه کند (سیف، 1364).
مهمترین عاملی که مسئولیت تأمین بهداشت روانی را به عهده دارد «خود انسان است. هر یک از عوامل فوق، تنها مراحلی از عمر انسان را تحت کنترل گرفته و بعد از مدت معینی انسان را رها میکنند، در حالیکه «خود» انسان پیوسته با انسان بوده و از او جدا نمیشود. زمانی میرسد که دیگران مسؤول خطای آدمی نیستند بلکه «خود» مسئول حسن و قبح اعمال خویش خواهد بود. این مسؤلیت نقش بسیار حساسی در کمال رشد و سلامت روانی دارد. (شاملو 1369).
وظیفه و هدف اصلی بهداشت روانی تأمین سلامت فکرو روان افراد جامعه است به طور خلاصه بهداشت روانی دارای 4 هدف اصلی است. 1) خدماتی، جهت تأمین سلامت فکر و روان افراد جامعه، پیشگیری از ابتلا به بیماریهای روانی، بیماریابی، درمان سریع و پیگیری بیماران مبتلا به اختلالات عصبی روانی، کمکهای مشورتی به افرادی که دچار مشکلات روانی، اجتماعی و خانوادگی شدهاند، 2) آموزشی، شامل آموزش بهداشتروانی به افرادی که با بیماران عصبی سروکار دارند و همچنین آموزش بهداشت روانی هنگانی در صورت مواجهه با استرسها و مشکلات روانی، آموزشی و مانند آ، 3) پژوهشی، تحقیق دربارة علل، نحوه شروع، درمان و پیشگیری از بیماریهای روانی، عقبماندگی ذهنی، اعتیاد، انحرافات. و 4) طرح و برنامههای بهداشتی درباره ایجاد و گسترش مراکز جامعه روانپزشکی و هماهنگی بین برنامههای خدماتی، آموزشی و پژوهشی (میلانیفرد، 1374).
برای رسیدن به اهداف سلامت روانی فعالیتهای در سه بعد صورت میگیرد:
1- پیشگیری: هدف کلیه فعالیتهایی است که از پیدایش یا افزایش مشکلات روحی و اختلالات روانی جلوگیری میکند.
2- درمان: به بهبود یافتن فرد کمک میکند تا به خانواده و زندگی عادی برگردد.
3- بازتوانی: هدف آن است که به موازات درمان مشکلات روانی باید توانائیهای از دست رفته به فرد بازگردانده شود تا بتواند به گونهای مفید و سازنده برای زندگی خانوادگی و جامع باشد (ابراهیمی، 1374).
برخی از اصولی را که هر فرد باید رعایت کرده و به کار ببندد تا به حفظ سلامت روانی خود کمک کند و خود را از آسیبهای روانی مصون بدارد. به طور مختصر در این قسمت آورده شده است.
1) احترام فرد به شخصیت خود و دیگران: فرد سالم احساس میکند که افراد اجتماعی او را میپسندند و او نیز به نظر موافق به آنها مینگرد و برای خود احترام قائل است.
2) شناختن محدودیتها در خود و افراد دیگر یکی از مهمترین اصول بهداشت روانی روبرو شدن مستقیم شخص با واقعیت زندگی است. برای رسیدن به این مقصود نه تنها لازم است که عوامل خارجی را شناسایی کرده و بپذیرد بلکه ضروری است تا شخصیت خود را آنطور که واقعاً هست قبول نماید.
3) دانستن این حقیقت که رفتار انسان معلول عواملی است: روانشناسان چون میدانند که رفتار انسان معلول علل خاصی است برای رفتارهایی که از او سر میزند شخص را سرزنش نمی کنند بنابراین از نظر آنها رفتار «خوب و بد» موجود نیست بلکه هر رفتاری عللی دارد و اگر رفتاری برای فرد و جامعه مضر باشد باید مانند برطرف کردن بیماری جسمی سعی در درمان آن نمود.
4) آشنایی به این که رفتار هر فرد تابع تمامیت وجود اوست: روان تابع تن است و هر فرد انسانی بر اثر ارتباط خصوصیات روانی و جسمانی موجود دست به عمل میزند.
5) شناسایی احتیاجات اولیه: بهداشت روانی مستلزم دانش و ارزشدادن به احتیاجات اولیه افراد بشر است بعضی از این احتیاجات جسمی و گروهی از آنان روانی هستند. شخصی که این اصول را فهمیده و بپذیرد مسلماً واقعبینانه با مشکلات زندگی مقابله میکند. و در نهایت اینکه شخص دیگران را آنطور که هستند قبول دارد و به جای ایدهآلیسم در رابطه با آنها روش رئالیسم یا واقعبینانه را اتخاذ میکند. (شاملو، 1369).
با توجه به پرسشنامه 28 سؤالی گلدبرگ (1972) که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. عوامل سازنده سلامت عمومی شامل مؤلفههای فرعی نشانههای جسمانی، اضطراب، اختلال در کنش اجتماعی و افسردگی است. در این بخش عوامل شناخته شده سلامت عمومی مورد بررسی قرار میگیرد.
احتیاج اصلی بدن برقرار کردن تعادل داخلی است. احتیاج موجود را برای نگهداری و ادامه محیط طبیعی و ثابت درونی، تعادل حیاتی مینامند. هنگامی که به دلایلی یکی از دستگاههای فیزیولوژیکی مختلل شود، یک احتیاج جسمانی به وجود میآید و اگر این احتیاج ارضاء نشود در وظایف و فعالیت موجود اختلال حاصل خواهد شد زیرا به هم خوردن تعادل جسمانی نوعی خطر برای موجود زنده محسوب میشود (شاملو، 1369).
آدمی مخلوق انگیزهها، کششها، احساسهای هشیار و همچنین استعدادها و امکانات فطری خویش است رفتارش هنگامی بهنجار است که موازنه یا تعادل میان این عوامل برقرار گردد. تن و روان چنان با هم ارتباط نزدیک دارند که هر دگرگونی در یکی موجب دگرگونی در دیگری میشود. از سویی، وقتی شخص گرفتار بیماری مزمنی است ممکن است چنان بر اعصاب و عوامل انگیزش او فشار منفی وارد گردد که رفتار و کردارش به وضعی نابهنجار درآید و نشانههای بیماری روانی در فرد نمایان شود (پارسا، 1374).
اضطراب یکی از واکنشهای استرس است و عبارت است از ترس و تشویق در غیاب خطر واقعی و مخصوص، ترس معمولاً مربوط است به خطری که به روشنی قابل ادارک است ولی منبع تهدیدآمیزی که اضطراب را برمیانگیرد آشکار قابل ادراک نیست (آزاد، 1375).
اضطراب از نظر کلی عبارت است از تشخیص این نکته که رویدادهایی که انسان با آنها روبرو است خارج از دامنه شمول نظام استنباطی او قرار دارد. وقتی که فرد کمتر خود بر رویدادها را از دست داده باشد و وقتی که در چارچوب استنباطهای خود گرفتار باشد دچار اضطراب میشود (جوادی وکدیور، 1377).
شخص مضطرب تنش و ترس شدید و مداوم دارد او دچار احساس مستمر و اضطرابی نامشخص است که خود نیز از علت و منبع آن خبر ندارد، دوران کودکی بیماران مبتلا، نشانگر دو علت یکی توقع بیاندازه اولیاء و دیگری شک و تردید کودک در انتخاب رفتاری که منجر به تشویق شود و نه تنبیه. شخص آستانه تحمل مشکلاتش پایین است احساس عدم اعتماد به نفس دارد، و حتی در مسائل بسیار کوچک نیز از قوه و کارایی خود مطمئن نیست، شخص مضطرب همیشه در شک و تردید به سر میبرد و نمیتواند در هیچ موردی به سرعت تصمیم بگیرد، زیرا از اشتباه کردن می ترسد. هر تردیدی که انسان نسبت به نفس خود احساس کند و هر چیزی را برای سودمندی و کنترل ذهن خود خطرناک بداند یک منشاء بالقوه برای اضطراب محسوب میشود. (شاملو 1369).
سازگاری به آن گونه ویژگی شخصیتی اشاره میکند که به فرد امکان می دهد تا خود را با شرایط گوناگون اجتماعی وفق دهد. رفتار بهنجار و نابهنجار، سازگار و ناسازگار از جمله مقولات مبحث سازگاری است بنابراین سازگاری عبارت از آن الگوی رفتاری است که شخص را قادر میسازد تا خود را با شرایط اجتماعی وفق دهد. البته الگوی رفتار بهنجار و ناهنجار از جامعهای به جامعه دیگر فرق میکند و لذا آزمونهای سازگاری باید این تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی را در نظر داشته باشند. (سیف، 1371).
سازگاری از نظر علوم رفتاری عبارتست از:
1) عمل برقراری رابطه روان شناختی رضایت بخش میان خود و محیط.
2) عمل پرش رفتار و کردار مناسب و موافق محیطی و تغییرات محیطی.
3) سازگاری موجود زنده با تغییرات درونی و بیرونی (شعاری نژاد، 1364).
4) سازگاری اجتماعی بر این ضرورت متکی است که نیازها و خواستههای فرد با منافع و خواستههای گروهی که در آن زندگی میکنند هماهنگ و متعادل شود و تا حد امکان از برخورد و اصطکاک مستقیم و شدید با منافع و ضوابط گروهی جلوگیری به عمل آید. فردی دارای سازگاری اجتماعی است که خصوصیات زیر را داشته باشد.
- علاقه و واکنش نسبت به مردم و خانواده.
- تماس چشمی و یا پیامهایی که از حالت چهره درک میشود.
- توانایی نوازش کردن و در آغوش گرفتن.
- توانایی همکاری دربازی و دوستی.
- توانایی در تشکیل رابطه نزدیک با فردی دیگر بخصوص با شریک زندگی.
- استفاده موفق از رفتارهای تعاملی در اجتماع.
- دیگران را به منظور ارضای امیال خود استثمار نمیکند و به آنها نیز وابسته نمیشود. (اسلامی نسبت، 132).
افسردگی حالت روانی ناخوشی که با دلزدگی، پاس و خستگیپذیری مشخص میشود و غالباً با یک اضطراب کم و بیش شدید همره است (منصور و دادستان، 1365). از دیدگاهروان پزشکی عبارت است از کاهی نیروها و فعالیتهای جسمانی و روانی بر اثر ناراحتی و اندوهای دیدگاه روانشناسی حالت غمانگیر و اندوهگینی است که با احساساتی حاکی از تهدید، گناه، خصومت، ناامیدی، اندوه، ناکامی و نیز رکود و کنشهای کودک همراه است (شفیع آبادی، 1377).
به عقیده یک افسردگی اختلالی است که تغییراتی در 5 حوزه رفتاری را شامل میشود.
1) عواطف منفی: شامل غم، ناشادی، احساس گناه، حساسیت، بیحوصلگی شدید و احساسات منفی دیگر.
2) انگیزش منفی: شامل فقدان یا از دست دادن علاقه به فعالیتهایی که فرد معمولاً آنها را ترجیح میدهد و وجود افکار خودکشی.
3) شناختهای منفی: شامل تصور از خود منفی، بدبینی و نظری تیره نسبت به خود، دنیا و آینده.
4) تغییرات رفتاری: شامل کاهش میزان انجام کارها و فعالیتهای رفتارعادی فرد.
5) تغییرات حیاتی: شامل بیخوابی، کاهش اشتها، از دستن دادن علاقه به فعالیتهای جنیس (مهریار، 1373).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 135 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 134 |
. 1 بیان مسئله
جنگ در تمام دوران، جوامع بشری را تهدید کرده است. هر جنگی زیانهایی دارد، زیانهای مالی قابل جبران هستند، اما زیانهای روانی مشکل جبران می شوند و از مهمترین عوارض جنگ هستند. فردی که از جنگ بر می گردد باید خود را هم با خانواده وفق دهد و هم با اجتماع، اکثر این افراد در وفق دادن دچار مشکل می شوند و خود را در این میان غربیه می پندارند. این افراد نه تنها خود دچار مشکلات روانی فراوانی می شوند، بلکه خانواده ی آن ها نیز درگیر این قضیه می شوند، به خصوص همسران این افراد در معرض خطر بیشتری هستند و رضایت زناشویی این افراد کاهش پیدا می کند. بر طبق آمارها نرخ طلاق در این افراد دو برابرافراد عادی می باشد (هاشمی، 1385).
اگر اعضاء خانواده از سوی منابعی حمایت شوند، توانایی بیشتری برای کمک به فرد حادثه دیده دارند. رضایت زناشویی از موارد مهمی است که موجب سازگاری خانواده می شود. نظام خانواده باید نظام محکم و پایداری باشد. بهداشت خانواده یکی از مسائل مهمی است که در استحکام نظام خانواده نقش دارد.
اختلافات زناشویی عامل خطرساز برای اختلالات روانی مانند افسردگی، اعتیاد و ... می باشد. همچنین مشکلات ارتباطی در خانواده با بیماریهای جسمی نیز همبستگی دارد. افرادی که روابط رضایت بخش وحمایت کننده دارند، احتمال کمی وجود دارد که مبتلا به بیماری سختی شوند و اگر هم بیمار شوند سریعتر بهبود می یابند.
بعد از مرگ ناگهانی در خانواده مشکلات زناشویی و طلاق شدیدترین فشارهایی هستند که افراد تجربه می کنند (بلوم، آشرو وایت 1987 به نقل از طغیانی 1386).
با توجه به نقش رابطه ی زوجین بر سلامت جسم و روان آموزش شیوه های مختلف روان درمانی ضروری می باشد.
متأسفانه بیشتر پژوهشهای صورت گرفته توصیفی است و کمتر آموزشی است. با توجه به افزایش مشکلات زناشویی در همسران جانبازان لازم است به آن ها آموزشهایی داده شود تا با مشکلات خود مقابله کنند و تا حد امکان سبک زندگی خویش راتغییر دهند تا بتوانند علاوه بر بهبود خود به همسرانشان نیز کمک کنند.
تحقیقات نشان داده است که خود دلگرم سازی[1] باعث میشود افراد بسیار با جرأت تر، بردبارتر و با اعتماد به نفس بالاتری عمل کنند و نیز دارای رفتار دوستانه تری با دیگران بوده، احساس ثبات بیشتری نموده و همچنین بهتر قادر باشند با مسائل و مشکلات خود مقابله کنند. حال اگر این روش آموزشی بتواند این نتایج را در همسران جانبازان ایجاد کند، شاید بتواند بر رضایت زناشویی ونیز سلامت روانی آن ها تاثیر بگذارد. این تحقیق در صدد بررسی این احتمال میباشد.
آدلر[2] بنیانگذار روانشناسی فردنگر[3] چهار نیاز اصلی را بیان می کند که عبارتند از:
نیاز به ارزشمندی، احساس قابلیت، نیاز به تعلق و دلگرم سازی.
دلگرم سازی آن چیزی است که باعث می شود دیگران احساس خوبی داشته باشند، عملکرد مؤثر داشته و برای مشکلات خود به شکلی موثرتر برنامه ریزی کنند، دارای اعتماد به نفس و حس رضایت باشند.
یکی از پیامدهای دلگرم سازی این است که شخص احساس تعلق می کند و از وقف خود برای بهزیستی جامعه احساس رضایت می کند. دلگرم سازی هم هدف شخصی وهم هدف اجتماعی دارد. آنچه مهم است داشتن نگرشهای مثبت نسبت به مسائل اطراف است. اما بسیاری از افراد این گونه نیستند و با احساس عدم کفایت و حقارت زندگی می کنند. آن ها معتقدند مفید نیستند. این یاس و دلسردی باید توسط افرادی در جهت افزایش دلگرم سازی،رضایت مندی و سلامت روانی و برآوردن نیازهای زندگی درمان شود. یکی از روشهای درمانی در مواجهه با این افراد روش آموزشی شوانکر است (باهلمن ودینتر[4]، 2001).
تئو و آنتینیو شوانکر[5] این برنامه ی آموزشی را بر اساس روانشناسی فردنگر آدلر در سال 1980 تهیه کردند. آن ها مفهوم دلگرم سازی را پرورش دادند و آن را از یک مفهوم تئوریک به صورت روش علمی و قابل اجرا در آوردند.
خانوادههای جانبازان با مشکلات عدیده ای مواجه هستند که در نتیجه به مشکلات عاطفی و زناشویی در آن ها منجر می شود.
حال این سئوال مطرح میشود که آیا روش دلگرم سازی شوانکر قادر است باعث ارتقاء سلامت روانی و رضایت زناشویی همسران جانبازان شود؟!
2. 1 اهمیت و ضرورت تحقیق
خانواده یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی است و یک ارگانیسم زنده است. سلامت آن منوط به سلامت اعضای آن است. نقص یا تغییر در هر یک از اعضاء بر کل خانواده تاثیر گذار است.
مروری بر پژوهشهایی که در ایران صورت گرفته است، نشان می دهد که از سال 1370 تا کنون مشکلات جانبازان و خانواده های آن ها رو به افزایش است. با گذشت 28 سال از آغاز جنگ ایران و عراق هنوز جانبازان و خانواده های آنان با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می کنند. با در نظر گرفتن مشکلات و آمارهای رو به افزایش این مشکلات، لزوم توجه جدی به این معضل احساس می شود. از سوی دیگر آموزشهای خانواده یکی از اولویتهای پژوهشی بنیاد جانبازان است که این پژوهش می تواند مورد استفاده آن ها و خانواده ی جانبازان قرار گیرد.
همچنین پژوهشهای بسیاری حمایت تجربی قابل توجهی را برای اثرمندی رویکردهای مختلف زوج درمانی در درمان ناهماهنگی های زناشویی فراهم می سازند.
از ضرورتهای این پژوهش می توان موارد ذیل را نام برد:
- ارتقاء بهداشت روانی خانواده های شاهد و ایثارگر
- کاهش اختلالات روانی در سطح جامعه
- پایین آوردن میزان طلاق و عوارض ناشی از آن در خانواده های جانبازان
- کوتاه مدت بودن رویکرد مورد پژوهش
و ...
3. 1 هدف تحقیق
هدف این پژوهش عبارت است از:
«تعیین میزان اثربخشی روش آموزش دلگرم سازی شوانکر بر سلامت روانی و رضایت زناشویی همسران جانبازان».
4. 1 فرضیه های تحقیق
فرضیه های اصلی:
1- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر رضایت زناشویی آن ها را افزایش میدهد.
2- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر سلامت روانی آن ها را افزایش می دهد.
فرضیه های فرعی:
1- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر علائم جسمانی آن ها را کاهش می دهد.
2- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر مشکلات خواب و اضطراب آن ها را کاهش میدهد.
3- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر کارکردهای اجتماعی آن ها را افزایش می دهد.
4- آموزش همسران جانبازان با رویکرد شوانکر افسردگی آن ها را کاهش می دهد.
5. 1 تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی طرح
1. 5. 1 دلگرم سازی:
1. 1. 5. 1تعریف نظری: دلگرم سازی همه ی آن چیزی است که از یک فرد انسان دیگری با این مشخصات می سازد: احساس بهتر، کارکردهای مؤثرتر، غلبه مؤثرتر بر مشکلات،
اعتماد به نفس بالاتر، داشتن رغبت بیشتر برای مشارکت در امر سلامت دیگران و به طور کلی جامعه. فرد احساس می کند به قدر کافی انسان خوبی است و توسط دیگران پذیرفته شده است و همواره احساس می کند که: «من می توانم» (شوانکر، 1991).
2. 1. 5. 1تعریف عملیاتی: فرایندی است که با استفاده از جلسات آموزشی شوانکر طی 10 جلسه سعی در افزایش وتقویت آن داریم (به پیوست مراجعه شود).
2. 5. 1 سلامت روانی:
1. 2. 5. 1تعریف نظری: شامل شرایطی است که سطوح بالایی از نشانه های سلامت هیجانی (رضایت خاطر وشادی بالا)، پذیرش خود، رشد شخصی، هدفمندی در زندگی، تسلط بر محیط، حس تعلق وتعامل عاطفی را در برمی گیرد (کریمی زاده، 1384). مشخصه ی آن نداشتن اضطراب و نشانگان مختل کننده ی زندگی و ظرفیت ایجاد رابطه ی حسنه و رضایت بخش با دیگران وظرفیت مقابله ی مناسب با تنیدگیها و تناقضهای زندگی می باشد (کورسینی، 1999 به نقل از اسدی، 1382).
2. 2. 5. 1تعریف عملیاتی: نمره ای که فرد در آزمون سلامت عمومی GHQ کسب میکند.
3. 5. 1 رضایت زناشویی[6]:
1. 3. 5. 1 تعریف نظری: به اعتقاد هیلمن (1994) رضایت زناشویی به رویدادهای مثبت یا منفی کلی که زوجین درمورد رابطه شان احساس می کنند، اشاره دارد که این رویدادهای مثبت یا منفی را با عناوین مختلفی نظیر خشنودی رابطه، سازگاری رابطه و احساسات رابطه می نامند (هالفورد[7]، 1384 به نقل از هاشمی، 1385).
2. 3. 5. 1 تعریف عملیاتی: در این پژوهش رضایت زناشویی نمرهای است که فرد درآزمون اینریچ[8] 47 سئوالی کسب می کند.
4. 5. 1جانباز:
1. 4. 5. 1 تعریف نظری: جانباز یعنی کسی که جان خود را فدا می کند یا کسی که جان خویش را در معرض خطر می اندازد (معین، 1375).
2. 4. 5. 1 تعریف عملیاتی: به فردی اطلاق می شود که در طول مدت جنگ (یا دوران انقلاب) به علت حضور در یکی از مناطق جنگی یا سایر مناطق، توسط یکی از انواع سلاحهای جنگی یا ضربات وارده دچار مجروحیت شده باشد. جانبازان بسته به عامل مجروحیت یا ناحیه ی مجروحیت به گروههای زیر تقسیم می شوند:
- جانبازان مصدوم شیمیایی که به وسیله ی گازهای شیمیایی دچار مصدومیت شده اند.
- جانبازان عصبی روانی که به علل مختلف از جمله موج انفجار سلاحهای مخرب،
شکنجههای جسمی و روحی، مشاهده ی حوادث ناگوار و ضربه زننده، تحمل فشارهای شدید و ... به انواع مختلف اختلالات روانی مبتلا شده اند.
- جانبازان ضایعه ی نخاعی که از ناحیه ی نخاع شوکی به طور کامل یا نسبی آسیب
دیده اند.
- جانبازان با نقایص یا با ترکیبی از آسیبها و صدمات جسمی و روحی.
5. 5. 1 همسر جانباز:
به زنی گفته می شود که همسر شخص جانباز بوده و در کنار وی دارای زندگی مشترک باشد.
1. 2مبانی نظری رویکرد آدلر
آدلر یک روانشناس فردنگر است که معتقد است وراثت و محیط عوامل جبری زندگی نیستند و این دو تنها چارچوبی را فراهم می کنند که فرد با خلاقیت خود به آن ها پاسخ می دهد.
شهرت آدلر بیشتر به دلایل زیر است:
1- عقدهی حقارت 2-تاکید او برکیفیت محیط خانواده و روابط اجتماعی فرد
3- مفهوم علاقهی اجتماعی[9] 4- مفهوم تعرض مردانه (نرنیه نمایی)[10]
5- تاکید بر خود آگاهی انسان 6- من خلاق و.....
زندگی از نظر آدلر، شدن است نه بودن. او جبرگرا نیست و از دیدگاه او انسان به شیوهی خاص خود به زندگی معنی و مفهوم می بخشد. از نظر او هر فرد، موجودی اجتماعی است نه زیستی.
نظریهی آدلر از عناوین کلی زیر تشکیل شده است:
1- هدف گرایی تخیلی[11]
2- تلاش برای توفق و برتری[12] یا کمال[13]
3- احساس حقارت[14] و مکانیزم جبران [15]
4- علاقهی اجتماعی
5- سبک زندگی[16]
6- من یا خود خلاق
آدلرگراها روان درمانی را شامل 4 مرحله می دانند:
1- ایجاد ارتباط: درمانگران آدلری برای ایجاد رابطهی خوب در مقابل هم می نشینند و صندلی های خود را در یک سطح قرار می دهند. آن ها به بیمار می فهمانند مسئول اعمال خودش است و مشکلاتش به خاطر ادراکهای غلط است، بیمار هم سعی می کند ادراکهایش را تغییر دهد. مصاحبه و ارتباط براساس علائق و احترام متقابل و مشارکت در کشف و درک چیزها در ارتباط مطرح می شود. از لحظه ای که بیمار وارد می شود، حالتها و نشستن او و بیانش همه به شناخت درمانگر کمک می کند.
2-ارزیابی سبک زندگی فرد: در اینجا بررسی خاطرات اولیه و منظومه ی خانواده ی فرد ضروری است. در درمان باید هدفها خوب تنظیم شود و گرنه امکان پیشروی را از بین می برد. درمانگر باید سبک زندگی بیمار را بشناسد و علاوه برآن چگونگی تاثیر سبک زندگی بر کارکرد موجود بیمار را با توجه به تکالیف زندگی ببیند.
3- تعبیر و تفسیر و ازدیاد بینش: درک متقابل در مورد باورها، انگیزه ها و جهت گیریهای مراجع.
4- بازجهت دهی و بازآموزی: برای تسهیل آن می توان علاقهی اجتماعی و دلگرم سازی را تقویت کرد. جهت گیری برای تقویت قابلیتها و استعدادهای مثبت زندگی است. ما باورهای غلط را یا خودمان ساختیم و یا از دیگران یاد گرفتیم. در اینجا روشهایی را یاد می گیریم تا خود و دیگران را بشناسیم و در نتیجه فردی امیدوار، خوش بین و با اعتماد به نفس شویم.
به طور خلاصه درمان و فرایند تربیتی آدلر هدفهای زیر را دنبال می کند:
1- پروراندن علاقهی اجتماعی
2- کاهش احساس کهتری، غلبه بر ناامیدی، تشخیص و استفاده از منابع درونی
3- تغییر سبک زندگی یعنی ادراکها و هدفها. هدف درمان تبدیل اشتباههای بزرگ به اشتباههای کوچک است.
4- تغییر ارزشها یا انگیزه های غلط
5- دلگرم سازی به افراد برای درک برابری انسانها
6- کمک به فرد تا به انسانی مشارکت جو تبدیل شود. این بیماران در نهایت امیدوار،
خوش بین و دارای اعتماد و شهامت می شوند (علیزاده، 1383).
از مفاهیم دیگر نظام آدلر می توان رویاها، خاطرات اولیه، ترتیب تولد و دلگرم سازی را نام برد .
1. 1. 2 دلگرم سازی
برای این اصطلاح ترجمه های مختلفی وجود دارد: تهییج، دلگرمی، شجاعت دهی،
جرأت بخشی، قوت قلب و انگیزه دهی.
براساس اصول روانشناسی فرد نگر، هدفهای آموزشی دلگرم سازی عبارت است از:
افزایش احترام به خود، اعتماد به نفس و مهارتهای اجتماعی. دلگرم سازی، اعتماد به نفس و احساس فرد را نسبت به خودش تقویت و بهبود می بخشد و این کلید توسعه و تحول فردی است. بر اثر دلگرم سازی، فرد احساس تعلق و رغبت بیشتر و سودمندی برای جامعه می کند. اغلب دارای اهداف اجتماعی است و بیش از مثبت بودن صرف است و فقط انکار و سرکوبی ابعاد منفی زندگی نیست. دلگرم سازی توجه توامان به ابعاد مثبت و منفی زندگی است.
ناکامل بودن بخشی از وجود انسان است و این امر شرم آوری نیست. وقتی فرد برای غلبه به نقصهایش تلاش می کند و می خواهد کامل باشد به خودی خود چیز بدی نیست. ولی وقتی این نگرش تبدیل به این شود که فرد تنها زمانی انسان خوب است که کامل باشد و کارهایش بدون نقص باشد اثرات نامطلوبی دارد و منجر به احساس حقارت می شود. بنابراین آنچه ضروری است«شهامت ناکامل بودن»[17] است. رشد و تحول فرد قویاً با اشتباه کردن و آموختن از خطاها مرتبط است و این ها تجارب ارزشمندی هستند. امروزه مردم به جای تاکید بر نقاط قوت همدیگر بر روی ضعفها و خطاهای هم تاکید می کنند و فکر می کنند این باعث بهتر عمل کردن دیگران است در حالی که این اشتباه است، بسیاری از مردم در طول زندگی با دلگرم سازی روبرو نمی شوند و زندگی شان پر از احساس حقارت است و آن را به شغل، ازدواج، روابط دوستانه، محل کار و به طور کلی به تمام زندگی شان تسری می دهند.
آن ها متقاعد شده اند که به اندازهی کافی افراد خوبی نیستند وتنها زمانی خوبند که از خواهر و برادر خود بهتر، باهوش تر، لاغرترو.... باشند. آن ها معتقدند به چیزی تعلق ندارند. این یاس ودلسردی باید به وسیلهی دلگرم کردن آن ها از بین برود تا آن ها زندگی سالم تری داشته باشند.
برای دلگرم سازی می توان به 10 مهارت اشاره کرد:
1- اظهار علاقه به دیگران
2- گوش دادن فعالانه و با دقت و توجه کامل
3- نشان دادن اشتیاق
4- شکیبایی و صبور بودن
5- به کاربردن لحنی دوستانه هنگام صحبت
6- نشان دادن حالات دوستانه در چهره
7- استفاده از قالب بندی مثبت برای مشاهده و ارزیابی رفتار
8- شناسایی تلاشها و پیشرفتهای دیگران
9- به کاربردن تماسهای بدنی و لمسی (مانند قراردادن بازو روی شانه ی دیگری برای ابراز حمایت)
10-قاطع بودن واظهار وجود کردن ( باهلمن ودینتر،2001).
آدلری ها دلگرم سازی را به منزلهی مثلثی با سه ضلع نابرابر می دانند، این سه ضلع عبارتند از: روابط اجتماعی، آموزش و درمان و انسان را در این سه حوزه دلگرم میکنند. آن ها معتقدند هر چه بیشتر دیگران را دلگرم سازیم، خودمان نیز بیشتر احساس دلگرمی خواهیم کرد، چرا که با کمک به دیگران برای بهتر شدن، خود نیز احساس بهتری خواهیم داشت (موزاک و میانیاچی،1999 به نقل از هاشمی، 1385). همان طور که گیاه به آب و خاک نیاز دارد ما هم به دلگرم شدن توسط دیگران نیازمندیم.
گفته شد که از دیدگاه آدلر گراها فرد بیمار دلسرد و مأیوس است، برای این که این دلسردی از بین برود باید از دلگرم سازی در روند درمان استفاده کرد. فرد دلگرم کننده استعدادهای دیگران را کشف میکند و سپس آن ها را منعکس میکند. در رابطهی درمانی پیش بینی موفقیّت نقش مهمی دارد. آدلرگراها به تحلیل مشکل بسنده نمی کنند، بلکه استعدادها وتوانایی بیمار را به او پسخوراند میدهند. در رابطهی درمان تلاش میکنند فرد به خود و توانایی هایش اعتماد کند وتوانایی هایش را به کار گیرد و عزت نفس و احساس ارزش درونی اش افزایش پیدا کند. باید به جای ناتوانی ها و نقصها به فرد کمک کنیم برتوانایی ها وداشته هایش تاکید داشته باشد و به رغم موانعی که در راهش وجود دارد به سمت جلو حرکت کند. در این روش به فرد کمک میشود تا در سبک زندگی اش تغییر ایجاد کند و به بهبود روابط خود و دیگران کمک کند.
در این روش حتی اگر فرد احساس می کند که نمی تواند موفق شود، درمانگر باید او را دلگرم سازد که او میتواند نگرش هایش را تغییر دهد و پیشرفتش امکان پذیر است. این فرآیند در سراسر درمان ادامه دارد. به فرد آموزش داده میشود نیمهی پرلیوان را ببیند. از دیگر راهها برای دلگرمی تلاش برای برنامه ای است که فرد از آن می ترسیده یا نمی داند که در آن قرار دارد. عدم دلگرمی در افراد باعث فقدان اعتماد و بدبینی میشود. افراد دلگرم افرادی پذیرا و با مسئولیت هستند.
مهمترین منبع دلگرم سازی برای هر فرد، خانواده است ،اگر افراد خانواده دلگرم باشند، کودکان آن ها نیز به همین طریق رشد پیدا میکنند و نکات مثبت دیگران را بیشتر می بینند و به دیگران عشق می ورزند و برعکس در خانواده هایی که عدم دلگرمی در آن ها موج می زند، افراد خانواده هم همین گونه رشد می کنند و به دنبال عیب جویی در خود و دیگران هستند. همکاری، ارتباط، قدردانی و سپاس و... از ویژگیهای خانوادههای دلگرم است . پیامهای مأیوس کننده در این خانواده ها بسیار کم شنیده میشود.
1. 1. 1. 2 رفتارهای دلگرم زدا در خانواده
اکستاین رفتارهای بارز عدم دلگرم سازی در خانواده را به 4 دسته تقسیم میکند:
1-اثر مداد قرمز
اعضای خانواده مدام همدیگر را به خاطر خطاها سرزنش میکنند و فرد خاطی مدام درگیر این سرزنشهاست و نمی تواند به جنبه های مثبت زندگی توجه کند(فتحی،1386).
2-اثر طرح عمودی در مقابل طرح افقی
طرح افقی دلگرم کننده است ولی طرح عمودی عدم دلگرمی را در بر میگیرد. در طرح افقی تساوی و پذیرش همهی اعضای خانواده و رعایت شأن اعضا مطرح است. در طرح عمودی خود خواهی بسیار بارز است. با برچسبهای برتر وکهتر، نگرش مذهبی، نژادی و جنسیتی در طرح عمودی روبرو میشویم.
3-کمال گرایی افراطی
تصور عدم اشتباه در یک خانوادهی موفق منجر به بروز سرزنشهای دائمی و تلاش برای کشف نقاط ضعف همدیگر میشود.
4-چسبیدن به الگوهای کهنه
کودکان در زندگی رویدادهای فراوانی را مشاهده میکنند و نتایجش را به موقعیتهای مشابه تعمیم می دهند. بعضی از این تعمیم ها نادرست است، ولی طبق عادت سالیان سال ادامه
می یابد و فرد طی سالها هیچ گونه تغییر مثبت و پیشرفتی نمی کند.
علاوه بر رفتارهای خانواده، شیوه های تربیتی والدین هم میتواند عدم دلگرمی را برای بچه ها بوجود بیاورد. والدین خود کامهی مستبد، والدین سهل گیر و والدین طرد کننده با رفتارهای خود دلگرمی را در بچه هایشان از بین میبرند.
والدین مستبد و خودکامه با کنترل بیش از حد بر انضباط، پیروی بی چون و چرا از مقررات و تنبیه سخت تاکید میکنند. کودکان این والدین معمولاً زودرنج و بی تابند و اثری از
اعتماد به نفس در این کودکان دیده نمی شود.
والدین سهل گیر با آزاد گذاشتن فراوان کودک، کودکانی خودخواه، پرتوقع، خواهان توجه و محبت دیگران بار می آورند. کودکان آن ها در برابر برآورده نشدن خواسته ها بیصبر و پرخاشگر هستند و دچار بی تابی و اندوه می شوند. این ها هم از عدم اعتماد به نفس رنج
می برند.
والدین طرد کننده گاه با بی توجهی و گاه با خصم با کودکان خود برخورد می کنند. عدم احساس امنیت و نگرانی و پریشانی و رفتارهای ضد اجتماعی از ویژگی های این کودکان است. هیچ یک از این سه دسته والدین دلگرمی را در بچه های خود ایجاد نمی کنند.
برخلاف این سه دسته، والدین دلگرم کننده نه کنترل افراطی دارند و نه سهل گیری افراطی. مدیریت توأم با احترام در این خانواده وجود دارد. والدین، کودکانی با مسئولیت، راستگو، رک و قابل اعتماد پرورش می دهند. این کودکان از اموال خود و دیگران به خوبی نگهداری می کنند و دارای اعتماد به نفس و دلگرمی هستند (احدی وبنی جمالی،1383).
2. 1. 1. 2 خود دلگرم سازی
همان طور که دلگرم کردن دیگران مهم است، دلگرم ساختن خود نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. برای دلگرم ساختن دیگران ابتدا باید به دلگرمی خود بپردازیم. باید خودمان و تلاشهایمان را باور داشته باشیم و برای آن ها ارزش قائل باشیم. ایمان و اعتماد به خود تنها راه تغییر است. تا این حس را در خود به وجود نیاوریم نمی توانیم به دیگران یاد دهیم.
مک کی برای خود دلگرم سازی 6 گام را بیان کرده است:
گام اول: پذیرش خود: با پذیرش خود متوجه می شویم که میتوانیم از این که هستیم بهتر باشیم.
گام دوم: توجه به کارهای مثبت خود
گام سوم: قدردانی از خود به خاطر تلاشهایمان
گام چهارم: استفاده از شوخی طبعی برای دلگرمی خود
گام پنجم: ایمان به خود و توانایی های خودمان
گام ششم: ارتباط با افراد دیگری خارج از خانواده ( مک کی،2004 به نقل از هاشمی،1385).
3. 1. 1. 2 آموزش دلگرم سازی شوانکر
تئو و آنتینیو شوانکر بر اساس اصول روانشناسی فرد نگر در اواخر دهه 1980 برنامه آموزشی خود را توسعه دادند. آن ها در طی سالها تجربه اندوزی در کار با گروهها و افراد مختلف دریافتند که دلگرم سازی پایهی هر فرآیند تحولی است و در کمک ها و درمانهای روانشناختی از اثرگذاری بالایی برخوردار است. بنابراین آن ها این مفهوم را توسعه دادند و مفاهیم نظری را به روشهای علمی و تجربی تبدیل کردند. مفهوم آموزش دلگرم سازی شوانکر توسط مربیان دلگرم سازی که به مدت دو سال در انستیتوی آدلر- دریکارس واقع در زانترباخ آلمان آموزش دیده اند، توسعه یافته است. دورهی آموزشی مربیان شامل 5 آخر هفته بود که دروسی به آن ها تدریس می شد و مورد تمرین قرار میگرفت. علاوه بر این مبانی روانشناسی فردنگر نیز به
آن ها آموزش داده می شد. همچنین به شرکت کنندگان تکالیفی برای خانه ارائه می شد. این تکالیف شامل دو بخش بود: بخش اول آموزش دادن به گروهی از افراد است. بخش دوم تمرین 10 مهارت دلگرم سازی که در صفحات قبل توضیح داده شده بود. هر دو هفته یک بار، یک شرکت کننده، یکی از 10 مهارت را انتخاب میکند و سعی میکند در تمرینهایش آن را به صورت آگاهانه بیشتر از دیگر مهارتها انجام دهد و دربارهی نتایج تجربیاتش گزارش کوتاهی بنویسد. علاوه بر این دوره در طول 2 سال، افراد آموزش دیده برای مدت 4 هفته
(هریک ترم) در گروههای آموزشی پیشرفته توسط شوانکر شرکت می کنند.
امروزه این برنامه در آلمان، اتریش و هلند تدریس و مورد استفاده قرار می گیرد. آموزش دلگرم سازی برای زوجین، والدین و افراد شاغل در بخشهای آموزشی و تربیتی کاربرد دارد. در طی این آموزشها به این نتیجه می رسند که آموزشها کاملاً در دسترس و ساده است و به راحتی یاد گرفته میشود.
در مباحث نظری، آموزش دلگرم سازی به افزایش شهامت منجر خواهد شد و بیشتر از همه باعث جرأت برای ناکامل بودن است. دلگرم سازی بیشتر به احساس کفایت بالاتر منجر
می شود و به فرد کمک میکند تا راههای موثری برای مقابله با مشکلات و کاهش تنشهای جسمانی و شکایات روانشناختی بیابد. علاوه بر آثار فردی ، افزایش جرأت و بهبود روابط و افزایش تعاملها از دیگر آثار این آموزش است.
آموزش شوانکر شامل 10 ملاقات هفتگی است. هر جلسه در حدود 1 ساعت و نیم و متشکل از حداقل 4 الی 5 و حداکثر 10 نفر است. هدف آموزش، آموزش دلگرم سازی به خود و دیگران است. در ابتدا عمدتاً به دلگرم سازی خویشتن و سپس دلگرم سازی دیگران تأکید
می شود. هریک از جلسات مطابق یک ساختار معین که «مدل گامهای 6 گانه[18]» نامیده میشود، سازماندهی شده است. گام اول آرام سازی است، گام دوم بازخوردی از مطالب جلسه ی قبل، گام سوم دادن اطلاعات در مورد موضوع جلسه، گام چهارم ارائهی یک تمرین، گام پنجم ارائه تمرین برای خانه و گام ششم تمرین آرام سازی دوباره است. در هر جلسه این 6 گام تکرار می شود. محتوای هر 10 جلسه در پیوست الف به تفصیل ارائه شده است.
این آموزش برای کاربردهای کلینیکی و افراد کاملاً بیمار هدف سازی نشده است. در واقع این آموزش برای افرادی است که در جامعه کم یا زیاد کارکرد اجتماعی دارند. با این حال یک مشاور می تواند از این آموزش برای درمانهای بالینی استفاده کند. هنگامی که عدم وجود دلگرمی، اساس و منبع تردیدها، افسردگی و اشکال دیگر رفتارهای زیان بار است،
دلگرم سازی میتواند ترمیم کنندهی این رنج ها باشد. همچنین یک مورد دیگر برای استفاده درمانی از این روش در مورد مراجعانی است که درمانهای بالینی خود را با موفقیت به پایان برده باشند. آموزش دلگرم سازی اگر بخواهد برای کودکان استفاده شود بدین شکل که گفته شد، مناسب نیست و باید کمی تغییر شکل داد. تورک[19] (1990) یک برنامه ی«کودکان با دلگرمی[20]» برای کودکان دبستانی شکل داد و دید روابط دوستانهتر میان کودکان با هم و با معلمانشان شکل گرفته است. مطابق تمام گفتارهایی که گفته شد، این آموزش برای پیشگیری طراحی شده است. با اشاعهی فلسفه ای که در پس این آموزش است نتایج مهمی حاصل
میشود که کوشش مثبتی برای سلامت عمومی است (شوانکر، 1991 به نقل از باهلمن ودینتر،2001).
2. 2 خانواده
خانواده یکی از اصلیترین رکنهای جامعه است. دستیابی به جامعهی سالم در گرو سلامت خانواده است و سلامت خانواده مشروط به سلامت روانی افراد و داشتن رابطههای مطلوب با یکدیگر است. سالم سازی اعضاء خانواده، اثرهای مثبتی را در جامعه به دنبال دارد. همسرگزینی از نخستین تعهدهای عاطفی و قانونی افراد و از تصمیمهای مهم زندگی است.
با وجود پیامدهای مثبت ازدواج، شواهد گویای آن است که زوجها برای برقراری و حفظ روابط صمیمی به مشکلات شدید گرفتارند و در بیشتر اوقات به کمک متخصصی نیازمندند (پورعابدینی نائینی و منشئی، 1380).
ازدواج نخستین پیمان عاطفی و قانونی در زندگی است و گزینش همسر یکی از مهمترین تصمیمات ما در زندگی است. ازدواج نشانهی بالیدگی و پیشرفت شخصی است و قراردادی رسمی برای پذیرش یک تعهد متقابل جهت زندگی خانوادگی است. ازدواج یک نیاز فطری و ضرورت حیات اجتماعی و بستر آرامش و رشد و شکوفایی وجود انسان است.
مهمتر از تشکیل خانواده، داشتن خانوادهای سالم است. انتقال فرهنگ و تمدن از طریق خانواده است. خانواده اولین نظام اجتماعی است که فرد در آن زندگی میکند و یکی از مهمترین نهادهای مؤثر در تربیت و رفتار انسان و تکیهگاه و کانون تسکین فشارهای روانی و راهگشای رشد و شکوفایی است. تمدن انسانی از دل خانواده سر برمیآورد. خانواده نه تنها در رشد تک تک اعضاء مؤثر است، بلکه میتواند جامعه را سالم بسازد، چون کوچکترین جزء اجتماع است و هنگامیکه اجزاء سالم باشد، کل جامعه هم سالم میشود. خانواده پایهگذار شخصیت و ارزشهای فرد است و در تعیین سرنوشت فرد نقش مهمی دارد. سلامت روانی به سلامت عاطفی انسان وابسته است و سلامت عاطفی هم از طریق خانواده فراهم میشود. در خانوادهای که عشق و علاقه به اندازه ی کافی تبادل میشود، سلامت روانی هم تا حد زیادی تأمین میشود (کمالینسب، 1385).
رکن اصلی خانواده، زندگی مشترک زناشویی است و رابطهی سالم زناشویی امکان رشد را برای فرزندان فراهم میکند. زن در نقش همسر ایجاد کنندهی خانهای گرم و با محبت و مرد به عنوان شوهر مستحکمکنندهی پایههای اجتماعی و اقتصادی است. میتوان گفت ریشهی مشکلات روانی، خانواده است. آمارها نشان میدهد با گذشت زمان مشکلات خانوادهها و آمار طلاق رو به افزایش است. کاهش و فقدان رضایت زناشویی یکی از مهمترین علل مراجعه ی زوجها به مشاوران و درمانگران خانواده است. اگر روابط زناشویی سست باشد، پایههای خانواده هم لرزان و ضعیف میشود. زوجی که خودشان مشکل دارند، سخت است که والدین خوبی باشند.
رابطهی زناشویی باید بر اساس اطمینان و احترام باشد. شکستها در زندگی در اغلب موارد به دلیل نداشتن اطلاعات کافی و برنامهی عملی برای تغییر است. ادارهی زندگی نیازمند دانش کافی است و باید آن را در جایی آموخت. آموزش خانواده در دنیای امروز ضروری است و میتواند علاوه بر بهبود زندگی، بسیاری از مشکلات را پیشگیری کند. برای داشتن روابط خوب باید مدام تلاش کرد.
بیشک هر انسانی دوست دارد در زندگی زناشوییاش خوشبخت باشد. هرچقدر هم زوجین از هم راضی باشند، ممکن است با هم اختلاف نظر پیدا کنند. برای شاد بودن باید راه
حل و فصل اختلاف نظرها را پیدا کرد.
یکی از دلایل عدم حل مشکل زوجین، ندانستن مشکلشان است. بهترین راه این است که به جای راه حل کمک کنیم مشکلشان را بشناسند.
جکوبسون[21] و مارگولین[22] (1979) روند مشکلگشایی را به دو مرحله متمایز تقسیم کردند:
الف) شناسایی مشکل ب ) حل مشکل
هریک از این دو مرحله را به زیرمرحلههایی میتوان تقسیم کرد:
الف) شناسایی مشکل شامل سه مرحله است:
1. انتخاب زمان و مکانی مناسب برای مشکلگشایی
2. ثبت موارد اساسی مطرح شده در جلسههای مشکلگشایی
3. بهرهمندی از صراحت در تعریف مشکل
ب ) حل مشکل شامل شش مرحله است:
1. پذیرش مشکل و اقدام برای دستیابی به راه حل
2. وضوح هدف
3. ملاحظهی فراگیرترین راهحلهای ممکن
4. انتخاب یک راهحل همراه با سازش فکری
5. آزمودن راهحل، گردآوری دادهها و ارزیابی پیامد کار
6. اصلاح، بازنگری و مذاکرهی مجدد در روابط (برنشتاین[23] و برنشتاین[24]، 1380).
روابط ضعیف والدین تأثیر مستقیمی بر روی فرزندان دارد. فرزندانی که احساس میکنند والدین آنها روابط خوبی با هم دارند احساس شادمانی میکنند. برعکس، والدینی که دائم سرگرم مشکلات خویش هستند، این تصور را در فرزندان خود بوجود میآورند که والدین علاقهای به آنها ندارند. هرچه درگیری زناشویی شدت یابد، حلقهی روابط بد خانوادگی هم رشد پیدا میکند و در اینجا یک فرآیند «دور باطل[25]» شکل میگیرد (هارلوک، 1975 به نقل از برجعلی، 1378).
در اختلافات و ناسازگاریهای زناشویی عوامل درون فردی و بین فردی نقش دارند. عوامل بین فردی شامل: کاهش منفعتهای هیجانی از ازدواج، ارتباط نامناسب بین زوجین، عدم تعامل بین زوجین، عدم توافق درباره ی نقشها، نبود صمیمیت (جنسی، هیجانی، هوشی، معنوی و ...)، عدم توافق در انتظارات، عقاید و استانداردها، ناهمسویی تبادلات اجتماعی و اهداف متناقض، میشود. عوامل درون فردی شامل منفینگری، عدم توانایی جهت اصلاح و یا حل مشکل، کاهش عفو، بخشش و توافق، کنارهگیری و عقبنشینی، سطح بالای خشونت و سطح پایین رفتارهای حمایتی میشود (حیاتی، 1386).
خانواده درمانی کمک میکند زوجین از رفتار ضعیف خودآگاهی پیدا کنند. با اینکه جامعهی سالم در گرو خانوادهی سالم است، به دلایل متعددی چون گذر از سنت به مدرنیته، تغییر نظام خانوادهها، سست شدن روابط عاطفی، کارآمد نبودن الگوهای ارتباطی و کنترلی والدین، افزایش طلاق، مهاجرت، فشارهای شغلی و اجتماعی و ... مشکلات خانوادگی و زناشویی افزایش یافته است. این عوامل در سطح کلان موجب شدهاند خانواده یک نظام هدفمند نباشد. در چنین شرایطی، حضور و مداخلهی متخصصی که در زمینهی حل تعارضهای زناشویی آگاه باشد، اجتنابناپذیر است (کیمیایی و باقریاننژاد، 1384).
3. 2 رضایت زناشویی
رضایت زناشویی احساس لذت و خشنودی و رضایت در تمام جنبههای روابط زناشویی است. رضایت زناشویی حالتی از رضایت و خشنودی است که از جنبهی درون فردی، تجارب ذهنی خوشایند و از جنبهی میان فردی، هماهنگی میان انتظارات یک طرف با رفتارهای طرف مقابل است که در زمینههای گوناگون چون سبک زندگی، ارتباط، رابطهی جنسی، درآمد، تصمیمگیری، وقت آزاد یا دوستان وجود دارد (نظری، 1385 به نقل از محمدزاده، 1387).
1. 3. 2 عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی
یکی از عوامل مهم رضایت زناشویی، ارتباط صمیمانه بین زوجین است و برای داشتن این ارتباط صمیمانه باید در افکار هم شریک باشیم، به همدیگر بازخوردهای مثبت بدهیم و از همدیگر قدردانی کنیم.
پذیرا بودن، ایمان و اعتماد به همدیگر، شناخت نقاط مثبت همدیگر، صبور بودن، اظهار
علاقه کردن، شناسایی تلاشهای همدیگر و ... (همگی از مهارتهای دلگرمسازی است که به تفصیل ارائه شد) از عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی است.
هاشمی (1385) با مروری بر پژوهشهای صورت گرفته 30 عامل را به عنوان عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی نام برده است:
1. سلامت جسمانی و روانی
2. 3. 2 بررسی نظریههای موجود در رابطه با رضایتمندی زناشویی
تقریباً تمام کسانی که ازدواج میکنند در ابتدای زندگی سطح بالایی از رضایت زناشویی را نشان میدهند. اما در بسیاری از زوجین به مرور زمان رضایت زناشویی کاهش پیدا میکند. نیمی از مشکلات وخیم، در سال اول زندگی بروز پیدا میکند (لازول، 1985 به نقل از حاجی علیان، 1384). در سال اول ریسک طلاق بالا است. در مورد رضایتمندی زناشویی، محققان این رشته، نظریههای مختلفی دارند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود. هرکدام از این نظریهها به ازدواج و زندگی مشترک از یک منظر نگاه میکنند.
1. 2. 3. 2 نظریهی چرخه زندگی زناشویی[26]
چرخه ی زندگی زناشویی به 6 مرحلهی کلی تقسیم میشود:
1. جوان مستقل
2. برقراری پیوندهای خانوادگی از طریق ازدواج
3. خانواده و کودکان نوباوه
4. خانواده دارای نوجوان
5. رفتن و جدا شدن فرزندان
6. خانواده در مراحل بعدی زندگی (پدر بزرگ و مادربزرگ شدن) (مک گولدریک و کارتر، 1982 به نقل از بارکر، 1382).
در ازدواج دورههای خاصی وجود دارد که سطح رضایتمندی، پایینتر یا بالاتر از سایر دورههاست. در سالهای اولیه ازدواج، متخصصین معتقدند مخاطرهآمیزترین مرحله است و اکثراً بالاترین سطح رضایت زناشویی را دارند. اغلب بررسیها نشان میدهد، یک تا سه ماه پس از تولد نوزاد، رضایت زناشویی کاهش پیدا میکند. پس از استقلال فرزندان تنشها کاهش پیدا میکند. در دوره ی نوجوانی بچهها، زوجین تنشهای این دوره را تجربه میکنند. در مرحلهی جدا شدن فرزندان، رضایت زناشویی نسبتاً بهبود پیدا میکند. در مرحلهی آخر اکثر زوجین دریافتهاند که چگونه میتوانند همسران خوبی باشند.
2. 2. 3. 2 نظریههای طبقهبندی ازدواجهای بادوام
در این نظریه 5 مدل از روابط مشخص گردیده است:
1. مدل فقدان و کمتحرکی حیات و زندگی[27]
هرچند اشتیاق و علاقهی سالهای اولیهی زندگی کم شده است، اما طرفین علاقهمند به ترک رابطه نیستند.
2. مدل خوگرفته با تعارض[28]
با اینکه جنگ و جدال برایشان لذتبخش نیست ولی به خوبی آن را تحمل میکنند.
3. مدل همخوانی منفعلانه[29]
سازش راحت و بیدردسر، زوجین مانند روابط با دیگران به راحتی با یکدیگر جور میشوند.
4. مدل کلی[30]
همیشه در کنار هم هستند و علایق متقابل شدید دارند.
5. مدل حیات- زندگی[31]
هرچند به هم وابستهاند ولی همدیگر را محدود نمیکنند و فرصت بیشتری برای رشد به یکدیگر میدهند (کوبر[32] و هاروف[33]، 1992 به نقل از البرز، 1386).
3. 2. 3. 2 نظریهی مبادلهی اجتماعی نای[34]
مبتنی بر یک مدل اقتصادی از رفتار انسانی است. در این نظریه روابط با پاداش بیشتر و هزینههای کمتر، رضایت و دوام بیشتری را به دنبال دارد. هرکس منابع شخصی مانند پول، دانش، استعداد، عاطفه و ... دارد که به عنوان پاداش استفاده میکند، این منابع منبع قدرت در تصمیمگیری زوجین است. اکثر درمانهای موفق زناشویی بر حداکثرسازی جنبههای پاداشدهنده ی روابط و به حداقل رساندن موانع تأکید میکند (لاسول و لاسول[35]، 2000 به نقل از البرز، 1386).
4. 2. 3. 2 نظریهی عقلانی- هیجانی الیس
این نظریه معتقد است اختلافات زناشویی به خاطر اظهارنظر و عقیدهای است که زن و شوهر دارند. افراد در این رویکرد مورد اصلی اختلال هستند. در اینجا پیوسته به احساسات و اعمال زن و شوهر توجه میشود و به طور اخص به تفکر هر یک از آنها پرداخته میشود. تفکر است که منجر به خشم و تعاملات آشفته میشود.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 124 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 217 |
فصل اول
مقدمه :
انتقال از دبیرستان به دانشگاه برای بسیاری از دانشجویان موقعیتی استرسزاست. نمونه هایی از این استراسزاها عبارتند از: تغییر در ساختار، روابط با والدین و خانواده مخصوصا جدایی آنها، برقراری روابط جدید، یادگیری عادتهای درس برای محیط تحصیلی جدید، پذیرش و تمرین استقلال بعنوان یک بزرگسال. آمادگیها و توانمندیهای فرد برای مقابله با این عوامل استرسزا همواره مورد توجه پژوهشگران، متخصصان بهداشت و سلامت روانی، روانشناسان بالینی و متولیان امور آموزش و تربیتی بوده است. (استیو ارت[1] و هلی[2] ، 1985).
توانمندیها و شایستگی های اجتماعی و هیجانی از عوامل تعیین کننده و تاثیرگذار بر سلامت روانی و موفقیت تحصیلی محسوب می شود (آستین[3]، سالکومنک[4]، الگن[5] (2005)، پارکر[6]، ساموفلد[7] و هوگان[8] (2004). شایستگی هایی که می توانند پیامدهای نامطلوب عوامل استرسزا را کاهش دهند و تاثیرگذار بر سلامت روانی[9] و موفقیت تحصیلی[10] محسوب می شود.
خاستگاه نظری هوش هیجانی است که بوسیله سالوی[11] و مییر[12] پیشنهاد شد. هوش هیجانی بعنوان یک توانایی عبارتست از ظرفیت ادراک و ابراز و شناخت و کاربرد و اداره هیجانات در خود و دیگران (سالوی ویسر 1997).
بیان مسئله:
پژوهشهای انجام شده در زمینه رابطه هوش هیجانی با مؤلفه سلامت روانی نشان داده اند که این سازه با سلامت روان شناسایی محتوای هیجانها و توان همدلی با دیگران (می یرو سالوی، 1990، 1993، 1997) سازش اجتماعی و هیجانی (سالوی و کاراسو[13] (2002) و بهزیستی هیجانی (سلامت هیجانی) (می یرو کهر[14]، 1996) رضایت از زندگی (پالمر[15] و دونالدسون[16] و استاف[17]، 2002) همبستگی مثبت و عدم سلامت روانی (اسلاسکی[18] و کاراتریت[19]، 2002)، افسردگی (دادا[20] و هارت، 2000 وشاته و همکارانش 1998) و مصرف سیگار و الکل همبستگی منفی دارد.
رابطه هوش هیجانی و شایستگی های هیجانی و اجتماعی با هوش هیجان را ضعیف گزارش کرده اند، ونگ[21] و دی[22] ، ماکسول[23] ، می یر (1995) از همبستگی متوسط بین متغیرهای فوق الذکر سخن گفته اند و یافته های فین[24] و روک[25] (1997) و پارکر[26]، کرک[27] و همکاران (2004) بیانگر وجود همبستگی های قوی بین این متغیرهاست.
اهداف پژوهش
هدف پژوهش بررسی تاثیرگذاری سازه هوش هیجانی[28] بر مولفه های سلامت روانی[29] و موفقیت تحصیلی در مرحله حساس انتقال از دبیرستان به دانشگاه می باشد.
اهمیت و ضرورت تحقیق
ضرورت تحقیق این است که آیا هوش هیجانی می تواند بر سلامت روان و موفقیت تحصیلی از دوره ای به دوره دیگر موثر باشد. نه تحصیلات، نه تجربه، نه معلومات، نه هوش هیجانی هیچ یک نمی توانند تعیین کنند که چرا یک فرد موفق می شود اما فرد دیگری موفق نمی شود. حتما ویژگیهای دیگری وجود دارد که ظاهرا جامعه برای آن هیچ توصیفی ندارد.
ما نمونه هایی از این پدیده را هر روز در محیط کار، خانه، مدرسه و محله می بینیم. ما مردم باهوش و تحصیلکرده را می بینیم که موفق نیستند در حالی که عده کمی بدون مهارت و ویژگی بارز کاملا موفق هستند. امروزه پاسخ این سوال تقریبا به مفهوم هوش هیجانی بر می گردد. با اینکه شناسایی و اندازه گیری هوش هیجانی دشوار است بسادگی از طریق آزمون می توانیم هوش هیجانی خود و دیگران را اندازه بگیریم. هوش هیجانی برخلاف هوش شناختی قابل افزایش است.
فرضیه پژوهش
فرضیه ای که در واقع نشاندهنده انتظارات پژوهشگر در زمینه روابط بین متغیرهای پژوهشی است فرضیه پژوهش است.
1- بین هوش هیجانی و سلامت روان و موفقیت تحصیلی رابطه و همبستگی مثبت وجود دارد.
2- هوش هیجانی مردان بیشتر از هوش هیجانی زنان است.
3- سلامت روان مردان بیشتر از سلامت روان زنان است.
تعاریف و اصطلاحات
هوش هیجانی: ظرفیت، ادراک، ابراز، شناخت، کاربرد و اداره هیجانها در خود و دیگران می باشد.
بهداشت روانی: قابلیت برقراری و ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل مسئله حل تضادها و تمایلات شخصی بطور منطقی و عادلانه و مناسب (میلانی فر[30]، 1373).
هوش هیجانی: منظور از هوش هیجانی در این تحقیق آزمودن هوش هیجانی می باشد و گرفتن نمره 70 به بالا ملاک عمل می باشد.
بهداشت روانی:منظور از بهداشت روانی نمره کمتر از 6 در هر آزمون و زیر 22 در مجموع می باشد.
فصل دوم
مقدمه
سالها تصور می شد که هوش افراد (IQ)[31] موفقیت آنها را در زندگی تعیین می کند. مدارس برای ثبت نام دانش آموزان در برنامه های مختلف و همچنین شرکت ها و کارفرمایان برای انتخاب افراد، از آزمون IQ استفاده می کردند. ولی در ده سال اخیر محققان دریافته اند که IQ تنها شاخص موفقیت افراد نیست. اکنون توجه به سمت هوش هیجانی [32](EQ) بعنوان شاخص دیگر موفقیت افراد محسوب می شود هوش هیجانی نوع دیگر باهوش بودن است و شامل درک احساسات خود برای تصمیم گیری مناسب در زندگی است. EQ تنها توانایی کنترل حالتهای اضطرابی و کنترل واکنشهاست. این به معنی پرانگیزه و امیدواربودن بکار و رسیدن به اهداف است. بطور کلی EQ یک مهارت اجتماعی است و شامل همکاری با سایر مردم، کاربرد احساسات در روابط و توانایی رهبری سایر افراد می باشد.
باتوجه به اهمیت هوش هیجانی در زندگی، لزوم دسترسی به ابزار سنجش مناسبی در این زمینه وجود دارد که متناسب با فرهنگ و جامعه ایرانی قابل کاربرد می باشد. (گنجی[33]، 1384)
روش تحقیق
روش تحقیق استفاده شده در این تحقیق علّی- مقایسه ای[34] می باشد. چون ما در این تحقیق می خواهیم پی ببریم که آیا هوش هیجانی بر سلامت روان و موفقیت تحصیلی می توانند تاثیر داشته باشد یا نه؟ در بیشتر اوقات به منظور آزمودن فرضیه درباره روابط علت و معلولی از روش تحقیق علّی و مقایسه ای به جای روش تحقیق آزمایشی استفاده می شود. (دلاور[35]، 1367)
متغیرهای تحقیق
متغیر[36]: عبارت است از یک خصیصه (ویژگی توانایی) فرد یا شی که مقدار آن از فردی به فرد دیگر و یا از شیءای به شیء دیگر تغییر پیدا می کند و انواع متغیرهای استفاده شده در این تحقیق عبارتند از: متغیر مستقل[37]، متغیر وابسته[38]، متغیر کنترل[39] . (دلاور، 1367)
متغیر مستقل: به متغیر مستقل ، متغیر پیش بین نیز گفته می شود که از طریق آن متغیر وابسته تبیین یا پیش بینی میشود.
متغیر وابسته: به متغیر وابسته ، متغیر ملاک نیز گفته می شود. به وجه یا جنبه ای از رفتار یک ارگانیسم که تحریک شده است، گفته می شود.بعبارت دیگر متغیری که مشاهده و اندازه گیری می شود تا تاثیر متغیر مستقل بر آن معلوم و مشخص گردد. (دلاور، 1376).
متغیر کنترل: که عبارتست از متغیری که در یک مطالعه تحقیقی از طریق مشاهده فقط یکی از سطوح آن، ثابت نگه داشته می شود. از متغیرهای کنترل به منظور خنثی کردن تاثیر متغیرها که ممکن است بر رفتار مشاهده شده موثر باشند، استفاده می شود. در این تحقیق سن و جنس افراد متغیر کنترل می باشد.
جامعه آماری
کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی گرمسار که در این دانشگاه مشغول به تحصیل می باشند، تشکیل می دهند.
نمونه آماری
50 نفر از دانشجویان رشته حسابداری ترم اول دانشگاه گرمسار که میانگین سنی آنها 19 سال می باشد (30 دختر و 20 پسر) و در سال تحصیلی 85-84 مشغول به تحصیل می باشند.
روش نمونه گیری
عبارتست از روش خوشه ای یک مرحله ای که از بین سی رشته این دانشگاه، رشته حسابداری و از بین دانشجویان ترم اول این رشته تعداد 50 نفر که 30 دختر و 20 پسر بودند را انتخاب نمودیم.
روش اجرا
وقتی از بین 30 رشته موجود در این دانشگاه، رشته حسابداری و از بین کل دانشجویان، 50 دانشجویان ترم اول رشته حسابداری با توجه به روش خوشه ای یک مرحله ای انتخاب نمودیم، پس از توضیح و تشریح اهداف این پژوهش و جلب مشارکت و همکاری از آزمودنیها خواستیم که دو مقیاس و پرسشنامه (هوش هیجانی) و (سلامت روان) را جواب دهند. به منظور ترغیب بیشتر آزمودنیها به آنها این اطمینان را دادیم که نتایج هرچه که باشد تاثیری درتحصیل آنها در دانشگاه نخواهد داشت. هم برای همکاری جدی و صادقانه و هم برای حفظ امکان تماس به منظور دقت بیشتر در این پژوهش خواستیم که کارنامه های دو نیم سال اول و دوم تحصیلی خود را در اختیار ما قراردهند که این کار با دادن کارنامه های آزمودنیها و اسم و یا شماره تلفن آزمودنی امکانپذیر شد و به آنها اطمینان داده شد که آنها را از نتایج تستهای خود باخبر کنیم. بدین ترتیب 50 نفر آزمودنی ما حاضر به همکاری شدند و در آزمونها شرکت نمودند تا موفقیت تحصیلشان را مشخص نماییم. میانگین سنی این افراد 19 سال می باشند.
روش و ابزار جمع آوری اطلاعات
آزمون یا تست: آزمون GHQ شامل 28 سوال می باشد و چهار سطح و نمرات باید کمتر 22 باشد.
آزمون EQ شامل 28 سوال می باشد که چهار مهارت خودآگاهی، خود مدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت رابطه و در کل هوش هیجانی را می سنجند.
پرسشنامه
(هوش هیجانی): اعتبار یعنی دقت، پایایی و ثبات در اندازه گیری که اگر آزمون را با فواصل زمانی،چند بار در یک گروه معین به اجرا بگذاریم. نتایج اجراهای متعدد نزدیک به هم می باشد. بین اجراهای مختلف همبستگی مثبت معنی دار وجود دارد. روایی یعنی ازمون باید چیزی را ارزیابی کند که برای ارزیابی آن ساخته شده است. تعیین اعتبار آزمونها کار دشواری نیست زیرا به آسانی می توان آنها را در یک گروه معین دو یا چند بار به اجرا گذاشت اما تعیین روایی آزمونها کار دشواری است برای تعیین اعتبار این آزمون دانشجویان دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن و ساوه مورد آزمایش قرارگرفتهاند.
ضریب اعتبار بدست آمده بین نمرات دو نوبت اجرا و برای چهار مهارت تشکیل دهنده هوش هیجانی و جمع کل نمرات (هوی هیجانی) به شرح زیر است:
خودآگاهی |
خودمدیریتی |
آگاهیاجتماعی |
مدیریت رابطه |
هوش هیجانی |
73/0 |
87/0 |
78/0 |
76/0 |
90/0 |
همه ضرایب در سطح 99/0 معنی دار و تعداد آزمودنیها در این محاسبه 36 نفر بوده است. بعلاوه آن در گروه 284 نفری و دیگری (145 پسر و 139 دختر) فقط یکبار اجرا شده و ضریب اعتبار آن را با استفاده از آلفای کرونباخ برای گروههای پسران و دختران و کل گروه 88/0 بدست آمده است و همه سوالات همبستگی معنی داری دارند. حذف هیچ یک از سوالات موجب افزایش اعتبار کل آزمون نمی شود و همه ضرایب بدست آمده در سطح 99/0 معنی دار است.
(سلامت روانی) روایی صوری پرسشنامه مذکور مورد تایید سه نفر از اساتید هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی می باشد. پایایی: در تحقیق حاضر منظور درجه ثبات نمره های آزمون است که با بازآزمایی بر افراد خاص و در موقعیتهای مشابه ویا در شرایط متغیر بدست می آید.
پایایی آزمون توسط چیویونگ و اسپینر (1994)، چان و چان (1983)، یعقوبی (1374)، هومن (1376)، بابیوردی (1378)، به ترتیب 55/0، 85/0 ، 91/0، 85/0، 80/0 بدست آمده است (به نقل از داوودی، 1379).
تفسیر نتایج هوش هیجانی
نمره بین 100-90 . این نمرات خیلی بالاتر از متوسط هستند و توانایی های چشمگیری را نشان می دهند. این تواناییها، یا بطور طبیعی در شما وجود دارند یا برای بدست آوردن آنها تلاش کرده اید. در هر فرصتی که بدست می آورید از آنها استفاده کنید تا موفقیت خود را به حداکثر برسانید. شما در این مهارتها واقعا قابلیت دارید . بنابراین روی آنها سرمایه گذاری کنید و تواناییهای بالقوه خود را به فعل درآورید. (یک توانایی عالی)
نمره بین 89-80. این نمرات بالاتر از متوسط است. با این حال در بعضی وضعیتها رفتاری از خود نشان می دهید که بیانگر هوش هیجانی بالای شماست. بسیاری از کارها را خیلی خوب انجام داده اید تا به این نمره برسید و چند موضوع دیگر وجود دارد که با اندکی تمرین می توانید آنها را نیز بهتر کنید. رفتارهایی را که بخاطر آنها چنین نمره ای گرفته اید مطالعه کنید و به این فکر باشید که چگونه می توانید مهارتهای خود را تقویت کنید (یک توانایی خوب).
نمره بین 79-70. از بعضی رفتارهایی که بخاطر آنها این نمره را بدست آورده اید، اطلاع دارید و وضعتان خوب است. بقیه رفتارهای هوش هیجانی، شما را به به عقب نگهداشته اند. بسیاری از مردم از اینجا شروع می کنند و وقتی به هوش هیجانی خود توجه نشان می دهند در بهبود آن پیشرفتهای بزرگی بدست می آورند. از این فرصت کمک بگیرید تا تواناییهای بالقوه خود را کشف کنید و در جاهایی که عملکرد خوبی ندارید، بهبود می یابید. (چیزی که با اندکی تقویت می تواند به یک توانایی تبدیل شود).
نمره بین 69-60. بخشی که در آن گاهی براساس هوش هیجانی خود رفتار می کنید ولی نه همیشه. ممکن است ناراحت کردن مردم را تازه شروع کرده باشید. ممکن است این مهارت بطور طبیعی همیشه به شما دست نمی دهد یا اینکه از آن استفاده نمی کنید. با اندکی بهبود در این مهارت خیلی بیشتر می توانید قابل اعتماد باشید. (چیزی که روی آن باید کار کرد)
نمره 50 یا کمتر. این مهارت یا برایتان مشکل است یا به آن ارزش قایل نیستید. یا اینکه نمی دانستید مهم است. خبر ناراحت کننده این است که مهارتهای شما کارایی شما را محدود می کنند. اما خبر خوشحال کننده این است که اقدام در مورد آن می تواند رفتار براساس هوش هیجانی را بهبود بخشد.
روش آماری برای تجزیه و تحلیل
آمار توصیفی: به یک مجموعه از مفاهیم و روشهای بکارگرفته شده جهت سازمان دادن، خلاصه کردن و تهیه جداول و رسم نمودار، توصیف داده های جمع آوری شده آمار توصیفی گفته می شود. از جدول – میانگین – واریانس- انحراف معیار- ضریب همبستگی پیرسون و ضریب تعیین در این پژوهش استفاده شده است.
آمار استنباطی: به مجموعه روشهایی که فقط با استفاده از داده های حاصل از مطالعه یک زیر مجموعه کوچک ولی معرف یک گروه بزرگ خصوصیات گروه بزرگ را مورد استنباط قرارمی دهد آمار استنباطی گفته می شود. از T مستقل در پژوهش ما استفاده شده است.
فصل سوم
مقدمه
از دیرباز، هوش[40] بعنوان یکی از عواملی که باعث موفقیت فرد در زندگی می شود مطرح بوده است ولی مسئله مهم این است که بهره هوشی، تعیین کننده موفقیت فرد درازمدت نیست و به عبارت دیگر همیشه اینطور نیست که هرکس که هوش منطقی بالاتری داشته باشد موفقتر است. در بعضی از موارد افراد باهوشی را می بینیم که در زندگی موفق نیستند و بالعکس افرادی با بهره هوشی کمتری را می بینیم که موفقیتهای فراوانی را کسب می کنند. برای مثال همگی داوطلبان کنکوری را دیده ایم که در دوران مدرسه همیشه نمرات عالی داشته اند و جزء شاگردان باهوش به حساب می آمده اند ولی در کنکور شکست خورده اند. حتی در مدرسه نیز هنگامی که تست هوش از افراد بعمل می آید ارتباط مستقیمی با وضعیت تحصیلی ندارد و اینگونه نیست که هرکسی بهره هوشی بالاتری دارد لزوما در تحصیل موفقتر است. (اینترنت)
همچنانکه افراد بشر از نظر شکل و قیافه ظاهری با یکدیگر متفاوتند از نظر خصایص روانی مانند هوش ، استعداد، رغبت و دیگر ویژگیهای روانی و شخصیتی نیز بین آنها تفاوتهای آشکار وجود دارد. مطالعه نوشته اندیشمندان قدیم نشان می دهد که انسان حتی از گذشته های بسیار دور ازتفاوتهای فردی آگاه بوده است (پاشا شریفی، 1376)
افلاطون در کتاب جمهوریت تفاوتهای فردی انسانها را مورد توجه قرارداده است و گفته است که هر فرد باید به شغلی متناسب با استعدادها و تواناییهایش گمارده شود و او درباره تفاوتهای افراد در کتابش گفته است: «اشخاص بطور کاملا یکسان به دنیا نمی آید بلکه از نظر استعدادهای طبیعی با یکدیگر تفاوت دارند یک شخص برای نوع خاصی از شغل و دیگری برای شغل دیگری مناسب است. (آناستازی[41]، 1985)
شاگرد برجسته افلاطون در نوشته هایش از تفاوتهای فردی و گروهی انسانها از نظر تواناییهای مختلف مورد توجه قرارداده است و به تفاوتهای موجود بین گروههای نژادی و اجتماعی و جنسی اشاره کرده است. در قرون وسطی تفاوتهای فردی چندان مورد توجه نبوده است تعمیمهای فلسفی در رابطه با ماهیت ذهن عمدتا بطور فطری انجام می گرفته است و روشهای تجربی در مشاهده و سنجش رفتار بکار بسته نمی شد و از روانشناسی قوای ذهنی که توسط سنت آگوستین[42] و سنت توماس آکسیناس[43] استفاده می شد. (پاشاشریفی، 1376)
موفقیت ابعاد متفاوتی دارد و لزوما موفقیت در یک زمینه و یک بعد زندگی، پیشگویی کننده در دیگر ابعاد زندگی نیست افراد بیشماری را می بینیم که موفقیت شغلی دارند ولی در زندگی خانوادگی موفق نیستند؛ موفقیت تحصیلی دارند ولی در روابط اجتماعی بسیار ضعیف اند. ورزشکار موفقی هستند ولی در برنامه ریزی روزانه مشکل دارند، افراد تحصیلکرده ای هستند ولی مواد مخدر مصرف میکنند. اگر هوش یک فرد تضمین کننده موفقیت او در زندگی است چرا همیشه بدین گونه نیست؟ چگونه می شود که هوش باعث موفقیت در یک بعد زندگی می شود ولی در بعد دیگر باعث شکست و فاجعه می شود؟ سوالات فوق برای مدتها ذهن روانشناسان را به خود مشغول نموده است و موجب پدیدآمدن فرضیه هایی مختلف شده است که اکنون پاسخ این سوالات را تفاوت در هوش هیجانی[44] می دادند. (اینترنت)
از آنجا که شیوه برخورد افراد با موقعیتهای مختلف زندگی روزمره و توانایی آنان در حل مسائل زندگی نشانگر سطوح مختلف تواناییهاست. لذا متفکران و دانشمندان گونه ای از استعداد یا توانایی کلی را که از موفقیت در این موقعیتهاست مورد توجه قرارداده اند. عامه مردم هوش را توانایی یادگیری، درک موقعیتهای جدید و برخورد صحیح با موقعیتها می دانند. در میان روزمره، شخص باهوش با صفتهایی مانند دقیق، زیرک، تیزبین، برجسته و مانند اینهاست توصیف می شود و شخص کم هوش با صفتهایی مانند کند، دیرآموز، کودن و غیره مشخص می گردند. (پاشاشریفی، 1376)
هوش از جمله مواردی است که بسیار مورد توجه روانشناسان می باشد و در طول تاریخچه روانشناسی تلاش براین بوده که ماهیت هوش، انواع آن، تغییرپذیری آن و ... مورد بررسی قرارگیرد. وقتی درباره هوش صحبت می شود، ویژگی چون سریع ، زیاد و محاسبات دقیق و فوری و راه حلهای جدید به ذهن خطور می کند. (اینترنت)
تعریف هوش
کوششهایی که برای تدوین یک تعریف دقیق بعمل آمده اغلب با مشکل مواجه بوده است. دلیل این امر آن است که هوش یک مفهوم انتزاعی است و در واقع هیچگونه پایه محسوس عینی ، فیزیکی ندارند که بتوان آن را جایگاه دانست.
اصطلاح هوش نامی که به فرایندهای ذهنی یا مجموعه رفتارهای هوشمندانه اطلاق می شود است ونظریه های هوش در عمل نظریه های مربوط به رفتار هوشمندانه است (ایکن[45]، 1985). چنین رفتارهایی شامل تواناییهای مختلف و دیگر تواناییهای شخصیتی است که از فردی به فرد دیگر متفاوت است. (پاشاشریفی، 1376)
هوش موجودیتی منفرد است که در حوزه روانشناسی و علوم رفتاری معمولا باور به این است که هوش به شیوه ای مناسب به ارث می رسد و انسانها مانند لوح سفیدی هستند که در هر تحقیقی نشان می دهد که هوش را می توان به افراد آموزش داد و کاملا از یکدیگر مستقلند (اینترنت)
هوش میزان درستی و توانمندی ادراک شخص از محیط خود می باشد. هوش چیزی است که ارزیابی و اندازه گیری آن کار ساده ای نیست و انواع بسیاری دارد. (گنجی، 1382)
هوش یک استعداد نیست بلکه مجموعه استعدادهاست و حافظه ، دقت، یادگیری، ادراک و ... درآن اثر دارد و این صفت از فردی به فرد دیگر فرق می کند. متداولترین تعریف هوش «شایستگی و استعداد یادگیری افراد است».(میلانی فر، 1378)
تعریف هوش از نظر پیاژه[46]:
توانایی سازگاری و انطباق با محیط را هوش می داند. (میلانی فر، 1378)
تعریف هوش از نظر بینه[47] و سیمون[48]:
«قضاوت و بعبارتی عقل سلیم، شعور عملی و ابتکارو استعداد، انطباق خود با موقعیتهای مختلف، بخوبی قضاوت کردن، بخوبی درک کردن و به خوبی استدلال کردن و اینها فعالیتهای اساسی هوش بشمار می روند». بینه و سیمون هوش را در اصل قضاوت درست در برخورد با مسایل تلقی می کنند. روانشناسان دیگر هوش را توانایی تفکر انتزاعی، توانایی یادگیری و استعداد حل مسئله یا توانایی سازگاری با موقعیتهای جدید می دانند. هوش از نظر بینه عبارتست از آنچیزی که آزمونهای هوش آن را می سنجند و باعث می شود که افراد عقب مانده ذهنی از افراد طبیعی و باهوش متمایز شوند. (پاشاشریفی، 1376) ، کودکان استثنائی، (میلانی فر، 1378)
تعریف هوش از نظر ترمن[49] :
هوش بعنوان توانایی تفکر انتزاغی همه ابعاد، رفتارهای هوشمندانه را دربرنمی گیرد. هرچند تفکر انتزاعی بخش مهمی از رفتار هوشمندانه می باشد. مفهوم عام هوش بعنوان توانایی یادگیری در صورتی که نتایج حاصل از اجرای آزمونهای هوش بعنوان شاخص هوش تلقی می شود، تعریفی نادقیق می باشد. نمره های حاصل از اجرای آزمون های هوش با سرعت یادگیری تکالیف جدید هم بستگی خیلی بالایی ندارد. (پاشاشریفی، 1376)
تعریف هوش از نظر وکسلر:
هوش را به عنوان یک استعداد کلی مشخص برای درک جهان خود و برآورده ساختن انتظارات آن تعریف می کند. هوش از نظر وی شامل تواناییهای فرد برای تفکر منطقی، اقدام هدفمندانه و برخورد موثر با محیط است. او تاکید می کرد «هوش کلی را نمی توان با تواناییهای رفتار هوشمندانه معادل دانست بلکه باید آنرا بعنوان جلوه های آشکار شخصیت بصورت کلی تلقی نمود[50]». از نظر وکسلر هوش می تواند اجتماعی، عملی یا انتزاعی باشد و نمی توان آن را از ویژگیهایی ماند پشتکار، علایق و نیاز به پیشرفت مستقل دانست . وکسلر هوش را بدین گونه تعریف میکند« مجموعه شایستگی های فرد در تفکر عاقلانه، رفتار منطقی و سودمند و اقدام موثر در ساز با محیط». (میلانی فر، 1378)
تعریف هوش از نظر هامفریز[51]:
هوش عبازت است از خزانه مهارتهای ذهن آدمی. (پاشاشریفی، 1376)
تعریف هوش از نظر بورینگ[52]:
هوش چیزی است که بوسیله آزمونهای هوش اندازه گیری می شود. (همان منبع)
تعریف هوش از نظر روانشناسان:
تعریف تربیتی هوش
به اعتقاد روانشناسان تربیتی، هوش کیفیتی است که مسبب موفقیت تحصیلی می شود و از این رو یک نوع استعداد تحصیلی بشمار می رود. آنها برای توجیه این اعتقاد اشاره می کنند که کودکان باهوش نمره های بهتری در دروس خود میگیرند و پیشرفت تحصیلی چشمگیری نسبت به کودکان کم هوش دارند. مخالفان این دیدگاه معتقدند که کیفیت هوش را نمی توان به نمره ها و پیشرفت تحصیلی محدود نمود، زیرا موفقیت در مشاغل و نوع کاری که فرد قادر به انجام آن است و بگونه کلی پیشرفت تحصیلی و پیشرفت در موقعیتهای زندگی بستگی به میزان هوش دارد. (اینترنت شبکه ملی رشدمدارس)
تعریف تحلیلی هوش
به اعتقاد نظریه پردازان تحلیلی، هوش توانایی استفاده از پدیده های مرزی یا قدرت و رفتار مؤثر و یا سازگاری با موقعیتهای جدید و تازه و یا تشخیص حالتها و کیفیات محیط است. شایدبهترین تعریف تحلیلی هوش بوسیله وکسلر بیان می شود که هوش یعنی تفکر عاقلانه و عمل منطقی و رفتار موثر در محیط. (منبع قبلی)
تعریف کاربردی هوش:
هوش پدیده ای است که از طریق تستهای هوش سنجیده می شود و شاید عملی ترین تعریف برای هوش نیز همین باشد. (همان منبع)
تاریخچه هوش:
مساله هوش بعنوان یک ویژگی اساسی که تفاوت فردی را بین انسانها موجب می شود، از دیرباز مورد توجه بوده است. برای مثال زیست شناسان، هوش را بعنوان عامل سازش و بقا مورد توجه قرارداده اند. فلاسفه بر اندیشه های مجرد بعنوان معنای هوش و متخصصان تعلیم و تربیت بر توانایی یادگیری تاکید داشته اند. در مقاله معتبر که در سال 1904 منتشر شد، اسپیرمن روانشناس بریتانیایی نخستین کوشش برای تحقیق در ساختمان هوش را با روشهای تجربی و کمی تشریح کرد. پیدایش مقیاس هوشی بینه- سیمون، در سال 1905 و بدنبال آن تهیه و استانداردشدن مقیاس استنفرد- بینه در سال 1916 در امریکا، از فعالیتهای اولیه به منظور تهیه ابزار اندازه گیری هوش بوده است. البته در سال 1838 اسکیرول به منظور تهیه ضوابطی برای تشخیص و طبقه بندی افراد عقب مانده ذهنی، روشهای مختلفی را آزموده این نتیجه رسید که مهارت کلامی فرد بهترین توانش ذهنی اوست. جالب آنکه بعدها نیز مهارت کلامی از عوامل اساسی توانش ذهنی شناخته شد و امروزه نیز محتوای اکثر تستهای هوش را مواد کلامی تشکیل می دهند. ترستون[53]، ثرندایک[54]، سیریل برت[55]، گیلفورد[56]، فیلیپ ورنون[57] از دیگر افرادی که در زمینه هوش به تحقیق و بررسی پرداختند. (اینترنت شبکه رشد ملی مدارس)
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 252 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 166 |
‹‹ فهرست مطالب ››
عنوان صفحه
فصل اول : طرح تحقیق
مقدمه : 2
بیان مسئله : 4
اهمیت پژوهش : 10
اهداف تحقیق : 13
اهداف کلی : 13
تعاریف نظری واژهها و مفاهیم : 14
تعاریف عملیاتی واژهها و مفاهیم : 18
سؤالات تحقیق : 19
فرضیههای تحقیق : 19
فصل دوم : پیشینه پژوهش
مقدمه : 22
سلامتی و تعریف آن : 23
عوامل تأثیرگذار بر سلامت: 24
انواع سلامتی : 25
سلامت روانی و تعریف آن : 27
عوامل موثر بر سلامت روانی : 28
اختلالات روانی و تعریف آن : 30
تاریخچه بررسی اختلالات روانی : 32
طبقه بندی اختلالات روانی : 36
اختلالات خلقی و تعریف آن : 42
تاریخچه بررسی اختلالات خلقی : 43
طبقه بندی اختلالات خلقی : 44
اختلالات افسردگی : 44
اختلالات دو قطبی : 45
اختلال افسردگی و تعریف آن : 46
نظریههای روان شناختی در مورد افسردگی : 48
نظریه زیست شناختی : 48
نظریه روان پویایی : 50
نظریه یادگیری : 51
نظریه شناختی : 52
علایم و نشانههای اختلال افسردگی : 54
سبب شناسی اختلال افسردگی : 56
انواع افسردگی : 57
اختلال افسردگی و سن : 59
اختلال افسرگی و جنس : 60
روشهای تشخیص و ارزیابی افسردگی در کودکان : 61
انواع آزمونهای ارزیابی افسردگی : 63
پرسشنامه افسردگی کودکان CDI : 63
2 ـ پرسشنامه افسردگی بک : 64
مقیاس افسردگی اصلی برای مطالعات همه گیر شناسی ( CES _ D ) : 65
آزمون و تعریف آن : 66
سابقه تاریخی آزمونهای روانی : 67
ویژگیهای آزمونهای روانی : 69
الف ) ویژگیهای اصلی : 70
الف ) روش باز آزمایی : 71
ب ) روش فرمهای همتا یا موازی : 71
ج ) روش دو نیمه کردن آزمون : 72
د ـ روش کودر ـ ریچاردسون : 73
الف ) روایی محتوا : 74
ب ) روایی صوری یا ظاهری : 76
ج ) روایی ملاکی : 77
د ) روایی سازه : 79
3 ـ حساسیت یا ظرافت تشخیص : 81
ب ) ویژگیهای فرعی : 81
مفهوم نرم یا هنجار و تعریف آن : 82
انواع نرم یا هنجار : 83
1 ـ هنجارهای سنی: 83
2 ـ هنجارهای کلاسی: 84
3 ـ هنجارهای رتبه درصدی : 84
4 ـ هنجار مربوط به نمرات معیار : 85
پژوهشهای خارجی : 87
پژوهشهای داخلی : 88
فصل سوم : روش تحقیق
مقدمه : 90
روش تحقیق : 90
جامعه آماری : 91
نمونه و روش نمونه گیری : 91
روش اجرای تحقیق : 92
ابزارهای گرد آوری اطلاعات : 93
روایی و پایایی آزمون ماریاکواس : 95
روایی و پایائی آزمون افسردگی بک : 95
روشهای آماری مورد استفاده در این پژوهش : 96
سؤالات پژوهش : 98
فرضیهها پژوهش : 98
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل اطلاعات
مقدمه : 100
محاسبه پایایی آزمون : 100
تحلیل نتایج : 101
محاسبه روایی آزمون : 102
فرضیه اول : 103
فرضیه دوم : 103
فرضیه سوم : 105
اداری.. 105
فرضیه چهارم : 106
فرضیه پنجم : 107
فرضیه ششم : 108
فرضیه هفتم : 109
فرضیه هشتم : 112
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
مقدمه : 115
بحث و نتیجه گیری : 115
پیشنهادات.. 124
پیشنهادات کاربردی : 124
پیشنهادات پژوهشی : 125
محدودیتها : 126
ضمائم
فهرست منابع و مأخذ : 156
چکیدة
عنوان :
هنجار یابی پرسشنامه افسردگی کودکان ماریا کواس بر روی کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی شهرستان تربت حیدریه در سال 84 ـ 83
جامعه آماری :
جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانش آموزان راهنمایی شهرستان تربت حیدریه در سال 84 ـ 83 که در مجموع حدود 10035 دانش آموز بود و از این تعداد 5112 نفر پسر و 4923 دانش آموز دختر که در سطح 35 مدرسه دخترانه و پسرانه توزیع شده اند.
نمونه :
گروه نمونه 500 نفر از دانش آموزان راهنمایی میباشد که 248 نفر از آنها دختر و 252 نفر از آنها دانش آموز پسر میباشند که در پایههای اول و دوم و سوم راهنمایی تحصیل میکنند
ابزار مورد استفاده در این تحقیق عبارتند از :
1 ـ پرسشنامه افسردگی کودکان ماریا کواس 2 ـ پرسشنامه افسردگی بک در آزمون اول پرسشنامه
یافتهای پژوهشی :
1 ) آیا آزمون افسردگی ماریا کواس از پایایی لازم برای اجرا در جامعه مرجع مورد نظر برخوردار میباشد ؟
در این پژوهش پایایی آزمون از روش دو نیمه کردن آزمون 59 / 0 بدست آمد. چون همبستگی بین دو نیمه آزمون، همبستگی بالایی است با اطمینان میتوان از پایا بودن آزمون برای جامعه مرجع آن را اجرا و در این جامعه به کار برد. و این خود مبین ثبات و اعتبار آزمون در امور تشخیصی برای جامعه مرجع میباشد.
2 ) آیا آزمون افسردگی ماریا کواس از روایی لازم برای اجرا جامعه مرجع مورد نظر برخوردار میباشد ؟
در این پژوهش روایی آزمون از روش روایی ملاکی 52 / 0 بدست آمد چون هبستگی بین آزمون ماریاکواس و آزمون ملاک ( بک ) از همبستگی بسیار بالایی برخوردار است با اطمینان میتوان از روایی آزمون ماریا کواس برای جامعه مرجع آنرا اجرا و مورد استفاده قرار داد و این خود مبین مناسب و روایی آزمون در امور تشخیص برای جامعه مرجع میباشد.
مقدمه :
بدون شک نیروی انسانی از مهم ترین سرمایههای جوامع است. سرمایه ای که امکان بهربرداری از منابع انرژی را فراهم میسازد و وجود کار آمدش رفاه و امنیت جامعه را تامین میکند. اهمیت نیروی انسانی تا جایی است که منابع مادی همواره یک پله پایین تر از آن قرار میگیرد این مساله باعث توجه بیش از بیش جوامع بشری به نیروی انسانی گردیده و برنامه ریزیهای گسترده ای در جهت حفظ و تربیت آن انجام گرفته تا میزان بهره وری از این سرمایه ی ناشناخته را ( البته در برخی کشورها ) افزایش یابد.
حفظ و تربیت نیروی انسانی علاوه بر این که از جهت جسمانی مورد توجه است از نظر روانی بسیار مهم است. چرا که هر گونه دگرگونی روحی، جسم را تحت تأثیر قرار داده و فرد را ناکارآمد میکند.
اگر چه ضرب المثل « عقل سالم در بدن سالم است » در بین مردم باب شده اما باید این ضرب المثل بدین گونه اصلاح گردد که : عقل سالم در بدن سالم و بدن سالم در سایه ی روح سالم است. بدیهی است روح و روان ناسالم جسم را پژمرده و تنبل ساخته و قدرت کار و فعالیت را از او میگیرد. کوتاه سخن این که تلاشهای جوامع در جهت سلامت جامعه به خصوص در سالهای اخیر نشان میدهد که سلامت روحی و روانی افراد از اهمیت بیشتری نسبت به سلامت جسمانی برخوردار است. وجود این گونه تحلیل و نظریهها درباره ی نیروی انسانی باعث شده که جوامع کوچک و بزرگ از خانواده تا مدرسه و از سطح ملی تا سطح جهانی همه و همه توجه بیشتری به سلامت افراد نمایند و فرد را ابتدا از نظر روانی به خوبی بشناسند آن گاه با تدابیر مؤثر موانع رشد روحی او را مرتفع سازند تا در سایه روح سالم،جسم سالم پرورش یابد و افراد سالم سلامت جامعه را تامین و تضمین کنند. گستره ی بیماریهای روحی و روانی که مانع رشد طبیعی و شکوفایی استعدادهای افراد میگردد، بسیار وسیع است اما در این میان افسردگی یکی از شایع ترین بیماریهای سده ی اخیر است. درباره ی افسردگی که در تمام دورههای رشد ممکن است بروز دهد تحقیقات و مطالعات زیادی صورت گرفته و نتایج نشان میدهد که افسردگی در دوران نوجوانی که موم شخصیت فرد شکل مگیرد مهم و قابل تامل است و اگر بدان توجه نگردد باعث بروز ناهنجاریهای شخصیتی و شکوفا نشدن استعدادها میگردد.
بیان مسئله :
سلامت به معنی : « بی گزند شدن، بی عیب شدن، رهایی یافتن، نجات یافتن، امنیت، عافیت، تندرستی، خلاص از بیماری، آرامش صلح، سالم، تندرست بودن میباشد » (معین، 1375 ، ج5، ص 778 ).
مفهوم سلامت روانی به معنای خود آگاهی حل تعارضات و کشمکشهای درونی و شامل خود شکوفایی یعنی بالفعل ساختن تواناییهای روان شناختی ذاتی و درونی فرد است.
سلامت شامل سلامت جسمی و روانی میباشد در سلامت روانی بنا به عقید آلفرد آدلر فرد برخوردار از سلامت روان شناختی توان با جرات عمل کردن را برای رسیدن به اهدافش دارد چنین فردی روابط سازنده ای با دیگران دارد. به اعتقاد او فرد سالم مطمئن و خوش بین است. عملکرد او مبتنی بر نیرنگ نیست فرد سالم ضمن پذیرش مشکلاتش در حد توان به رفع آنها اقدام میکند خلاصه اینکه سلامت روان یعنی داشتن اهداف شخصی در زندگی، روابط خانوادگی مطلوب، کنترل عواطف و احساسات و پذیرش اشتباه و کوشش برای حل آنها.
به نظر کارل راجرز نیز شخص سالم انسانی است بسیار کارآمد که از تمام تواناییهایش بهر میگیرد و به طور خلاصه انسان بر خوردار از سلامت روان شناختی دارای این خصوصیات است.
1 ـ آمادگی کسب تجربه 2ـ زندگی هستی دار 3 ـ اعتماد به ارگانیزم خود 4 ـ احساس آزادی 5 ـ خلاقیت و آفرینشگری انسان غیر سالم فردیست که مبتلا به اختلال روانشناختی باشد و ویژگیهای فوق را نداشته باشد ( ارجمند، 1382 ).
برای بیشتر مردم مفاهیم اختلال روانی خیلی گنگ بوده و تصورات آنها در این خصوص تحریف شده و رنگی از ترس و پیشداوری به خود گرفته است.
اختلال روانی یک بیماری با تظاهرات روانشناختی یا رفتاری همراه با ناراحتی قابل ملاحظه و اختلال کارکرد ناشی از یک آشفتگی زیست شناختی، اجتماعی، روانشناختی، ژنتیک، فیزیک یا شیمیائی است. ارزیابی آن بر حسب انحراف از یک مفهوم هنجاری صورت میگیرد (کاپلان، سادوک، 1380 ).
طبقه بندی اختلالات روانی بر اساس DSM IV IR به شرح زیر میباشد : 1_ اختلالاتی که نخستین بار در دوره شیرخوارگی، کودکی، یا نوجوانی آشکار میشود
2 ـ دلیریوم، دمانس، اختلالات شیدائی و سایر اختلالات شناختی
3 ـ اختلالات روانی ناشی از اختلال طبی عمومی
4 ـ اختلالات وابسته به مواد
5 ـ اسکیزوفرنی و سایر اختلالات پسیکوتیک
6 ـ اختلالات اضطرابی
7 ـ اختلالات شبه جسمی
8 ـ اختلالات ساختگی
9 ـ اختلالات تجزیه ای
10 ـ اختلالات جنسی
11 ـ اختلالات خوردن
12 ـ اختلالات کنترل تکانه
13 ـ اختلالات انطباق
14 ـ اختلالات شخصیت
15 ـ اختلالات خلقی : این اختلال در تمام سنین کودکی و نوجوانی روی میدهد و دو نوع اختلال را شامل میشود.
الف ) اختلالات دو قطبی : مشخص با نوسان شدید خلق بین افسردگی و نشئه و بهبودهای موقت و عود.
ب ) اختلالات افسردگی : اختلال افسردگی اساسی، خلق شدیداً افسرده، کندی روانی ـ حرکتی، نگرانی، احساس ناراحتی، منگی وحیرت، بی تابی، احساس گناه، افکارخود کشی ومعمولا عود کننده.
اختلال افسرده خوئی : شکل حقیقت تر افسردگی معمولا ناشی از فقدان یا رویدادی مشخص (نوروز افسردگی هم نامیده میشود ).
افسردگی با الگوی فصلی ( اختلال عاطفی فصلی SAD هم نامیده میشود ) بیشتر در ماههای زمستان مشاهده میشود (سادوک،0 138 ).
یکی از اختلالات مهمی که در طبقه بندی اختلالات روانی میگنجد اختلالات افسردگی میباشد. مفهوم افسردگی کودکان و نوجوانان موضوع قابل بحث و در خور توجهی است. در پانزده سال اخیر امکان بروز عارضه افسردگی در کودکان به همان شکل افسردگی در بزرگسالان وجود دارد، وعلائم ونشانه1یی شبیه به بزرگسالان در آنها دیده میشود (هارینگتون، 1380 ).
علائم و نشانههای افسردگی در نوجوانی از دیدگاه بک عبارتند از :
1 ـ عوامل شناختی ای که باعث میشوند نوجوان، آینده را به صورت منفی ببیند
2 ـ عوامل عاطفی و هیجانی چون خشم و نبود تجربیات خوشایند و لذت بخش
3 ـ عوامل انگیزشی که شامل دوری گزیدن از جامعه و تمایل به خودکشی میگردد
4 _ عوامل رفتاری و فیزیولوژیکی که بی فعالیتی، نوسان در اشتها، آشفتگی در خواب و اظهار خستگی مفرط را شامل میشود(افروز، 1380 ).
از عوامل مؤثر در افسردگی نوجوانان میتوان از رفتارهای بزه کارانه در سطح خانواده و جامعه مانند پرخاشگری، فرار از منزل، مشکلات مدرسه ای مانند عدم پیشرفت تحصیلی، و همچنین مشکلات مربوط به برقراری رابطه با گروه همسن و سال ( مثل طرد شدن توسط آنها ) را نام برد (افروز، 1380 ).
دادههایی در مورد هنجارهای سن و جنس موجود است، تفاوتهای سنی و جنسی اندک، اما مهمی آشکار شد : کودکان بسیار خردسال نسبت به کودکان بزرگ تر افسردگی کمتری نشان دادند، و دختران، به خصوص در گروههای سنی پایین تر، افسردگی کمتری ابراز کردند (هارینکتون، 1380 ).
از آنجایی که افسردگی در میان کودکان و نوجوانان در دهههای اخیر بسیار شایع شده است. و مشکلاتی از قبیل، تحصیلی، شخصیتی و اجتماعی در بین آنها بسیار دیده میشود. در نتیجه نیاز به تشخیص و درمان سریعتر آنها لازم میباشد. به این منظور برای تشخیص افسردگی از ابزارها و روشهای متفاوتی از جمله، مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه و آزمونها استفاده میکنند. که معروفترین وسیله اندازه گیری در بین این ابزارها همین آزمونها میباشد ( سیف، 1371 ).
آزمون وسیله ای است که به طور علمی تهیه میشود و اندازه گیری عینی تواناییهای افراد را فراهم میآورد. آزمون وسیله ای است که به طور علمی تهیه میشود، منظور از علمی تهیه شدن یک آزمون این است که آزمون باید مثل هر وسیله اندازه گیری دیگر ویژگیهایی را برای خود داشته باشد. یک آزمون نیز در درجه اول باید دقت اندازگیری داشته باشد و در درجه دوم چیزی را اندازه بگیرد که برای اندازگیری آن تهیه شده است. دو ویژگی فوق را اصطلاحاً اعتبار و روایی مینامند. علاوه بر دو ویژگی بالا، یک آزمون خوب ویژگی دیگری نیز دارد که به آن حساسیت یا قدرت طبقه بندی میگویند. منظور این است که یک آزمون باید بتواند آزمودنیها را طبقه بندی کند بدین معنا که بتواند تفاوتهای فردی آنها را به خوبی نشان دهد ( گنجی، 1371 ).
در آموزش و پرورش و روانشناسی، آزمونها به چند منظور عمده مورد استفاده قرار میگیرند :
برای اندازه گیری تواناییهای شناختی و تواناییهای حرکتی و نیز برای اندازه گیری ویژگیهای شخصیت و ویژگیهای عاطفی. بنابراین، آزمونهای مختلف را میتوان به دو دسته کلی آزمونهای توانایی و آزمونهای عاطفی تقسیم کرد.
از آزمونها به عنوان یک روش نظامدار ( سیستماتیک ) برای اندازه گیری نمونه ای از رفتار فرد استفاده میشود، برای اینکه بتوان آن رفتار را با توجه به معیار یا هنجار ارزشیابی کرد (سیف، 1371).
برای تشخیص افسردگی در کودکان از روشهای متنوعی از جمله مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه و آزمون استفاده میشود. که از پرسشنامهها و آزمونهای مهمی که در این زمینه ساخته شده و مورد استفاده قرار گرفته است، میتوان از پرسشنامه افسردگی کودکان «ماریا کواس » ( CDI )، پرسشنامه بک ( BDI )، مقیاس افسردگی اصلی برای مطالعات همه گیر شناسی ( CES _ D )، مقیاس درجه بندی افسردگی ) DSRS (، مقیاس افسردگی کودکان ) ( CDSنام برد (هارینگتون، 1380 ).
بدون شک ما در جامعه ای زندگی میکنیم که فشارهای روانی بر تمام زندگی ما اثر گذاشته و اجتناب از آنها امکان ناپذیر است. و این فشارهای روانی در سنین پایین مشکلات عدیده ای از جمله تحصیلی، شخصیتی، و اجتماعی بوجود میآورد نیاز به تشخیص این بیماری درسنین کودکی و نوجوانی بیشتر احساس میشود. برای اینکه بتوانیم افرادی را که دچار افسردگی شده از افراد سالم جدا کنیم نیاز به یک معیار اندازگیری دقیق داریم و لذا به دلیل نداشتن یک معیار دقیق از خود برای اندازگیری ناگزیریم که از ابزارهای دیگران برای جدا کردن افراد سالم از غیر سالم استفاده کنیم. ابزار ساخته شده توسط دیگران چون تحت تأثیر فرهنگ جامعه خود آنها قرار دارد، نمی توان آن را در فرهنگهای مختلف بکار برد، مگر که با آن فرهنگ انطباق دهیم و آنها را بر اساس فرم فرهنگی، جنسی و سنی فرهنگ خود هماهنگ کرد. از این رودر این پژوهش به دنبال آن هستیم که مشخص سازیم که آیا پرسشنامه افسردگی کودکان (ماریا کواس ) از اعتبار و روایی لازم برخوردار است و آیا نتایجی که از آن بدست
می آید دارای دقت و ثبات لازم برای جامعه مورد پژوهش میباشد.
اهمیت پژوهش :
امروزه نیاز به احساس امنیت و آرامش روان از اساس ترین نیازهای فطری انسان است. احساس امنیت و بهره مندی از آرامش روان، ضروری ترین بستر پدید آیی خلاقیتها، شکوفایی استعدادها، تعالی وجود و توسعه و تحول پایدار در عرصههای مختلف حیات فردی و اجتماعی است. ما در جامعه زندگی میکنیم که از تنش و فشار روانی بدور نیستیم، در نتیجه روز به روز به تعداد افرادی که دچار بیماریهای روانی بخصوص افسردگی میشوند افزوده میشود همین افزایش نرخ افسردگی دربین کودکان و نوجوانان توجه مسولان را به خود جلب کرده است. اما اولین جایگاه رشد شخصیت و تربیت نوجوانان، محیط خانواده میباشد. در خانواده است که او راه و رسم زندگی را میآموزد. چگونگی برخورد والدین با رویدادها و حوادث مختلف زندگی، در تربیت و بهداشت روانی فرزندانشان نقش بسزایی دارد. اما به دلیل ناآگاهی والدین در مورد بیماری روانی فرزندشان نیاز به این است که به والدین اطلاعاتی در مورد بیماری افسردگی داده شود و آنها را از علائم و نشانههای این بیماری آگاه کرده، توجیه و راهنمایی خانوادههای جوانان افسرده تنها درباره نشانههای افسردگی، اغلب راهگشا و مفید واقع میشود و همچنین والدین جوانانی که احتمال خود کشی در آنها هست نیازمند توصیههایی درباره شیوههای کاهش خطر هستند. از آنجایی که این بیماری روانی روز به روز در حال افزایش میباشد و به دلیل عوارض نامطلوبی که بر رشد شخصیتی و اجتماعی و همچنین تحصیلی کودکان و نوجوانان دارد نیاز به بررسی بیشتری دارد جوانان افسرده معمولا افکار خودکشی دارند و برخی از آنها اقدام به خودکشی میکنند. برای مثال رییان و همکاران ( 1987 ) دریافتند که حدود0 6 درصد کودکان و نوجوانان مبتلا به افسردگی شدید فکر خودکشی در سر دارند. به نظر میرسد در کودکان که گرایش به خودکشی داشته اند خطر افسردگی بیشتر بوده است. پنفر و همکاران ( 1991 ) دریافتند که جوانانی که اقدام به خودکشی کرده اند در دوره پیگیری 6 _ 7 سال بعد احتمالا ده بار بیشتر از جوانانی که چنین اقدامی نکرده بودند دارای اختلال خلق و خو بودند (هارینگتون، 1380 ).
افسردگی در کودکان و نوجوانان مورد توجه روز افزون مسؤولان بهداشت روانی در مدارس قرار گرفته است. به خصوص که ممکن است که کودکان « گوشه گیر و کم تحرک و ساکت » کمتر مورد توجه قرار گیرند، و احتمال ارجاع آنها برای آموزش ویژه نسبت به کودکانی که مشکلاتشان را برون فکنی میکنند کمتر باشد و معلمان، همانند والدین از افسردگی نوجوانان بی اطلاع اند و نیاز به آگاهی بیشتری در مورد این بیماری دارند (هارینگتون، 1380 ).
یکی ازدلایل دیگری که انجام این پژوهش را ضروری میکند، عدم وجود یک معیار مناسب برای آزمونهای افسردگی کودکان ونوجوانان است، تا بتوان بوسیله این آزمونها کودکان افسرده را ازکودکان غیر افسرده و سالم جدا کرد. از آنجایی که تأثیرات مخربی، این بیماری بر روح و روان کودکان میگذارد نیاز به شناسایی زودرس آن احساس میشود. که این کار را تنها از طریق ابزارهای عینی و دقیق میشود، انجام داد و یا استفاده از آزمونها است که میشود کودکان افسرده را تشخیص داد و به درمان آنها پرداخت. از دیگر سوی با عنایت به عدم آگاهی مردم از شیوههای برخورد با بیماران روانی اجراء بکارگیری شیوههای نادرست برخورد با بیماران روانی، اجرای پژوهش حاضر ضرورت دارد، زیرا میتوان میزان وقوع اختلالات را در هر تیپ مشخص، و زمینه ارتباطی آموزش و پیشگیری از اختلالات را فراهم سازد. از دیگر عوامل ضرورت این پژوهش این است که افراد به بهداشت جسمی خود نسبت به بهداشت روانی جدی تر هستند، زیرا مراجعه به پزشک را برای مسائل روانی خود مایه شرمندگی تلقی نموده و در صورتی که وضع خود را شناختن در پی چاره برآمدن راهی اساسی برای کسب سلامت است و در نهایت درک بهتری از ماهیت انسان راهی را برای حل مشکلات ذکر شده در پیش قرار دهد. از آنجایی که در دوران نوجوانی، نوجوان رشد شخصیتی و جسمی خود را حس میکند و همچنین بخاطر بحرانی بودن این دوران، نوجوان به محیطی سالم و عاری از هر گونه ناامنی دارد. و هرگونه اختلال در این دوران باعث از بین رفتن استعدادها و تأثیر نامطلوب بر جسم و روان نوجوان میگذارد و تأثیرات بسیار مخربی دیگری بر روحیه آنها میگذارد.از دیگر سو به دلیل نداشتن یک معیار دقیق از خود برای اندازه گیری ناگزیریم از ابزارهای ساخته شده توسط دیگران استفاده کنیم از آنجا که این آزمونها در فرهنگ خود آنها هنجاریابی شده وقابل استفاده در جوامع دیگر نیست لذا نیاز به انطباق باجوامع خودمان را دارد.و باید آنها را براساس نرم فرهنگی، جنسی و سنی فرهنگ خود هماهنگ کنیم. انجام این پژوهش را مهم میدانم.به طور کلی،هدف اصلی پژوهش حاضر،تعیین روایی و پایایی آزمون ماریا کواس توسط پژوهشگر ومشخص کردن میزان شیوع اختلالات افسردگی در نوجوانان شهرستان تربت حیدریه خواهد بود.از اهداف فرعی این پژوهش بررسی عوامل مؤثربر افسردگی نوجوانان وارتباط متغیرهایی همچون سن، جنس، تعداد اعضای خانواده، وضعیت تحصیلات پدران، وضعیت اشتغال متفاوت پدران ومادران، شهر و روستا،جایگاههای متفاوت فرزندان، با افسردگی میباشد.
امید است نتایج پژوهش حاضر بتواند برای والدین و متولیان امور آموزش وپرورش که ضامن تعلیم و تربیت نوجوانان میباشند مفید و همچنین بتوانیم، ازاین پرسشنامه به عنوان یک معیار تشخیصی در تشخیص و درمان افسردگی نوجوانان در جامعة مورد پژوهش استفاده کنیم.
اهداف تحقیق :
الف ) ارائه جداول نرم و هنجار جهت آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس برای گروه مرجع نوجوانان دختر و پسر مدارس راهنمایی شهرستان تربت حیدریه.
ب ) بررسی میزان روایی آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس برای گروه مرجع نوجوانان پسر و دختر مدارس راهنمایی شهرستان تربت حیدریه .
ج ) بررسی میزان پایایی آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس برای گروه مرجع نوجوانان پسر و دختر مدارس راهنمایی شهرستان تربت حیدریه .
اهداف جزئی :
الف ) بررسی رابطه بین افسردگی در نوجوانان و تحصیلات پدر.
ب ) بررسی رابطه بین افسردگی در نوجوانان و تعداد اعضای خانواده آنها.
ج ) بررسی رابطه بین افسردگی در نوجوانان و مشاغل مختلف پدر و مادر.
د ) بررسی میزان شیوع افسردگی در دختران و پسران و میزان تفاوت آنها.
ه ) بررسی میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان روستایی و شهری و تفاوت شدت آنها .
ر ) بررسی میزان شیوع افسردگی و شدت آن در سنین مختلف.
ز ) بررسی رابطه بین افسردگی نوجوانان و جایگاه فرزندی آنها .
تعاریف نظری واژهها و مفاهیم :
اختلالات خلقی :
« اختلالاتی که مهمترین ویژگی آنها، ناراحتی خلقی اولیه است، اختلالات افسردگی و اختلال دو قطبی که در آن نوسان خلق بین افسردگی عمیق و شنگولی و هیجان زدگی شدید است » ( دبلیو، 1383،ص 185 ).
« در فرهنگ جامع لغات روانشناسی و روانپزشکی اختلالات خلقی به معنی : هر گروهی از حالات بالینی که با اختلال خلق ( حالت هیجانی درونی فرد ) فقدان احساس کنترل، احساس ذهنی، ناراحتی شدید مشخص است ؛ متشکل از افسردگی و مانی است و در DSMIII اختلال عاطفی نامیده میشود » (کاپلان و سادوک، 1374، ص 2.5 ).
در فرهنگ لغات اصطلاحات چهار زبانه روان پزشکی اختلالات خلقی اینگونه تعریف شده است : « احساس نامطلوب و ناخوشایند و ناراحتی ای را گویند که وضع خلقی بصورت رضامندی عمومی، بیقراری، ناراحتی افسردگی و اضطراب تظاهر مینماید » ( بهرامی و معنوی،0 137، ص 324(.
افسردگی :
در فرهنگ لغات معین افسردگی اینگونه تعریف شده است : « پژمردگی، اندوهگینی، انجماد، دلسردی، بی حال شدن است » ( معین، 1376، ج : اول، ص 319 ).
اختلال افسردگی عبارتست از « پاسخ طبیعی فرد به فشارهای زندگی، این اختلال در برابر یک تعارض درونی در پاسخ به یک عامل تشخیص خارجی بروز میکند در افسردگی تغییر خلق و دگرگونی افکار برداشتها و عملکردهای فیزیولوژیک مشاهده میشود » ( گنجی و همکاران، 1376، ص 74 ).
« حالت روانی مشخص با احساس نومیدی، غمگینی، تنهایی، درماندگی، احترام به نفس پایین و خودملامتگری، نشانههای همراه مشتملند بر کندی روانی ـ حرکتی یا گاه بگاهی تحریک، گریز از روابط بین فردی و علائم نباتی نظیر، بی خوابی و بی اشتهایی » ( کاپلان و سادوک، 1382،جلد اول، ص 89 ).
افسردگی تک قطبی :
« اختلال افسردگی تک قطبی زمانی رخ میدهد که افسردگی، بر خلق فرد غالب است، اما همه جنبههای زندگی او را در بر نمی گیرد علائمی مانند، کم خوری یا پرخوری، بی خوابی یا پرخوابی، کاهش سطح انرژی و تنبلی، عزت نفس پایین، کاهش سطح تمرکز » ( افروز، 1380، ص 22 ).
« افسردگی، احساس ناامیدی و بی ارزش بودن، بدبینی شدید، کند تفکر و عمل، بدبینی نسبت به چشم انداز آینده » ( شریعتی، 1373، ص 397 ).
افسردگی دو قطبی :
« نوعی نابهنجاری خلقی است که وجه مشخصه آن نوسانات شدید بین افسردگی و شنگولی و به تناوب بهبودی و عود کردن بیماری میباشد » ( شاملو، 1383، ص 116 ).
« افسردگی دو قطبی زمانی رخ میدهد که افسردگی، همه جنبههای زندگی فرد را در بر میگیرد و ممکن است شامل یک دوره مانیا نیز بشود و نیاز به دارو درمانی و روان درمانی دارد »
( افروز، 1380.، ص 22 ).
در فرهنگ لغت افسردگی دو قطبی اینگونه تعریف شده است : « علائم بارز این بیماری عبارتند از : خوشحالی، افسردگی شدید و یا نوسان بین این دو، پرش افکار و هیجان زدگی، با حالت خوشحالی همراه است و کندی فقدان حرکت و فعالیت با حالت افسردگی توأم است »
(کاپلان و سادوک، 1374، جلد اول، ص 207 ).
افسردگی عمده :
« افسردگی بسیار شدید، عقب ماندگی ذهنی و حرکتی، نگرانی، ناآرامی، گیجی، عصبیت، احساس گناه، فکر خودکشی که تکرار میشود » ( شاملو، 1383، ص 178 ).
« اختلال افسردگی اساس با یک یا چند دوره اساسی ( یعنی حداقل دو هفته خلق افسرده یا از دست دادن علاقه، به اضافه حداقل چهار علامت دیگر از افسردگی مشخص میشود » ( یرامی،1378، ص 106 ).
« حالت غمزدگی، فقدان علاقه تقریباً به تمام فعالیتها، تغییرات روانی حرکتی، فقدان انرژی اشکال در خواب رفتن، احساس گناه و خود ملامتگری، مسائل مربوط به تمرکز و افکار مکرر درباره مرگ یا خودکشی » ( آزاد، 1378، ص 57 ).
مانی یا شیدایی :
در فرهنگ جامع لغات روانشناسی و روانپزشکی مانی به معنی « اختلال خلقی که با سر خوشی، بیقراری، بیش فعالی ، تحریک پذیری مفرط و تفکر و گفتار سریع ( پرش افکار ) مشخص میباشد ؛ مشخصه مرحله مینک اختلال دو قطبی است » کاپلان و سادوک 1374، ص 325 ).
در فرهنگ لغت دهخدا درمانی یا شیدایی به معنی « نادر است که از ندرت است که بی همتا و بی مثل و یکه و تنها باشد و همچنین به معنی دیوانگی، به آشفتگی گرابیدن است » ( دهخدا، 1377، جلد 3، ص 821 ).
« در این حالت، رفتار شخص مبتلا به مانی شامل خوشحالی زیاد، سرحال بودن شدید، سرعت در تفکر، تکلم و حالت هیجانی توأم با حرکات زیاد جسمی » ( شاملو، 1383، ص 113 ).
هنجاریابی :
هنجاریابی آزمون یعنی « همسان کردن روش کار برای اجرا و نمره گذاری آزمون » ( آناستازی، 1379، ص 25 ).
تبدیل کردن مجموعه ای از نمرات خام به صورتی که منجر به تشکیل توزیعی با شکل تقریبی نرمال شود ( ربر، 1378، ص 152 ).
یکی از مراحل اصلی در استاندارد کردن آزمودنیها وابسته به فرهنگ است (سیف،1383،ص 392).
نرم یا هنجار :
در لغت نامه روانشناسی هنجار به این معنی است که « آنچه باید به منزله انکار یا به منزله قاعده در نظر گرفته شود، استاندارد یا ارزش که معرف یک گروه است » ( دادستان، راد، 1365، ص 357 ).
نرم یا هنجار عبارت است از « متوسط عملکرد گروه نمونه ای از آزمودنیها که به روش تصادفی از یک جامعه تعریف شده انتخاب میشود » ( شریفی، 1373، ص 231 ).
« میانگینهایی که از اجرای یک آزمون در گروههای بسیار وسیع بدست میآید » ( گنجی، 1377، ص 173 )
روایی :
« روایی یعنی این که آزمون باید چیزی را اندازه بگیرد که برای اندازه گیری آن ساخته شده است»
( گنجی، 1377، ص 124 ).
در تعریف سنتی گفته میشود روایی آزمون عبارت است از « میزان کارایی که برای اندازه گیری خصیصه ای که به منظور اندازگیری آن خصیصه ساخته شده است » ( شریفی، 1373، ص 211 ).
« روایی اصطلاحی است که به هدفی که آزمون برای تحقق بخشیدن به آن درست شده است اشاره میکند » ( سیف 1381، ص 251 ).
پایایی یا اعتبار :
« پایایی یک وسیله اندازگیری به دقت آن اشاره میکند. یک آزمون در صورتی دارای پایایی است که اگر آن را در یک فاصله زمانی کوتاه چندین بار به گروه واحدی از افراد بدهیم نمرات حاصل از این چندین بار اجرا نزدیک به هم باشند » ( سیف، 1381، ص 272 ).
« اعتبار به این معنی است که نتایج اجراهای متوالی آن، ثبات یا پایایی داشته باشند » ( گنجی، 1380، ص 94 ).
« اعتبار آزمون به دقت اندازگیری و ثبات و پایایی آن مربوط میشود » ( شریفی، 1373، ص 185 ).
تعاریف عملیاتی واژهها و مفاهیم :
افسردگی :
در این پژوهش منظور از افسردگی نمره ای است که فرد در آزمون افسردگی ماریاکواس بدست میآورد میباشد در صورتی که نمره اش بالاتر از 2. باشد فرد افسرد تلقی خواهد شد.
روایی :
در این پژوهش منظور از روایی محاسبه میزان روایی آزمون افسردگی ماریاکواس از طریق روایی ملاک میباشد.
پایایی :
در این پژوهش منظور از پایایی محاسبه میزان ثبات یا پایایی نمرات حاصل از اجرای آزمون افسردگی ماریاکواس از طریق روش دو نیمه کردن آزمون میباشد.
سؤالات تحقیق :
1 ) آیا آزمون افسردگی ماریاکواس از روایی لازم برای اجرا در جامعه مرجع مورد نظر برخوردار میباشد؟
2 ) آیا آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس از پایایی لازم برای اجرا در جامعه مرجع مورد نظر برخوردار میباشد ؟
فرضیههای تحقیق :
1 ) بین میزان افسردگی نوجوانان متعلق به خانوادههای پرجمعیت و کم جمعیت تفاوت معنی دار وجود دارد.
2 ) بین میزان افسردگی نوجوانان متلق به خانوادهها با تحصیلات پدر بالا و پایین تفاوت معنی دار وجود دارد.
3 ) بین میزان افسردگی نوجوانان با مشاغل مختلف پدر تفاوت معنی دار وجود دارد.
4 ) بین میزان افسردگی نوجوانان با جایگاههای مختلف فرزندی تفاوت معنی داری وجود دارد.
5 ) بین میزان افسردگی نوجوانان پسر و دختر تفاوت معنی دار وجود دارد.
6 ) بین میزان افسردگی نوجوانان شهری و روستایی تفاوت معنی دار وجود دارد.
7 ) بین میزان افسردگی نوجوانان متعلق به گروههای سنی مختلف تفاوت معنی دار وجود دارد.
8 ) بین میزان افسردگی نوجوانان دارای مادران شاغل و غیرشاغل بودن تفاوت معنی دار وجود دارد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 387 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 100 |
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده ز
تقدیروتشکر و
تقدیم به ه
فصل اول(کلیات پژوهش) 1
مقدمه 2
بیان مسئله 4
ضرورت واهمیت تحقیق 6
اهداف تحقیق 8
فرضیه های تحقیق 8
متغیرهای تحقیق 8
تعاریف نظری 8
تعاریف عملیاتی 9
فصل دوم(پیشینه پژوهش) 10
شخصیت ومفهوم آن 11
ضرورت مطالعه وشناخت شخصیت 13
نظریه های شخصیت(شخصیت ورویکرد روانکاوی) 14
نظریه تحلیلی یونگ 15
نظریه پویایی روانی –اجتماعی 16
نظریه بودائیسم درباره شخصیت انسان 18
نظریه اسلام درباره شخصیت انسان 20
الگوی شخصیت 21
پایداری شخصیت 22
تغییردرشخصیت 23
شخصیت سالم 24
ساختارشخصیت 26
همسانی شخصیت 29
تعریف سلامت روانی 30
تاریخچه سلامت روانی 30
کلیدسلامت روانی 32
چرابایددرموردسلامت روانی بدانیم؟ 32
اعتمادبه نفس،کلیدسلامت روانی 33
نظریه های سلامت روانی 34
1-الگوی گوردون آلپورت 34
2-الگوی کارل راجرز 35
3- الگوی کارل گوستاو یونگ 35
4-الگوی ویکتورفرانکل 36
5- الگوی اریش فروم 36
6-الگوی آبراهام مزلو 37
7-الگوی فریتس پرلز 38
تحقیقات انجام شده درزمینه سلامت روان وویژگی های شخصیتی 38
فصل(روش تحقیق) 42
روش تحقیق 43
جمعیت هدف 43
روش نمونه برداری وتعدادآنها 43
ابزاراندازه گیری 43
روش جمع آوری داده ها 49
فصل چهارم(تجزیه وتحلیل آماری) 50
تجزیه وتحلیل آماری 51
جدول1-4نمرات ویژگی های شخصیت وسلامت روان دانش آموزان دخترمقطع سوم دبیرستان 53
جدول شماره 2-4محاسبه ضریب همبستگی از راه اعدادخام(دختران) 55
جدول 3-4 محاسبه ضریب همبستگی پیرسون نمره های سلامت روان ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان دخترمقطع سوم دبیرستان 57
جدول 4-4 مرات ویژگی های شخصیت وسلامت روان دانش آموزان پسرمقطع سوم دبیرستان 58
جدول 5-4 محاسبه ضریب همبستگی ازراه اعدادخام(پسران) 60
جدول 6-4 محاسبه ضریب همبستگی پیرسون نمره های سلامت روان ویژگیهای شخصیتی دانش آموزانپسرمقطع سوم دبیرستان 62
جدول 7-4 محاسبه آزمون معناداربودن ضریب همبستگی 64
جدول8-4 محاسبه آزمون معناداربودن ضریب همبستگی 66
جدول9-4محاسبه آزمون معناداربودن ضریب همبستگی 68
چدول شماره 10-4 نمرات سلامت روان دانش آموزان دختر وپسرمقطع سوم دبیرستان 69
جدول شماره 11-4 محاسبه آزمون معناداربودن ضریب همبستگی 72
فصل پنجم (بحث ونتیجه گیری) 73
بحث ونتیجه گیری 74
محدودیتهای تحقیق 76
پیشنهادات پژوهش 76
منابع ومآخذ 77
پیوست الف- پرسشنامه تست شخصیتی فارسی NEO(کامل) 79
پیوست ب- پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) 99
چکیده
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی وسلامت روان دربین دانش آموزانت مقطع دوم متوسطه انجام شد.نمونه موردمطالعه پژوهش حاضر 80 نفر(40دخترو40پسر)بودکه ازدانش آموزان مقطع متوسطه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.ابزارمورداستفاده دراین تحقیق پرسشنامه شخصیتی نئووپرسشنامه سلامت روان بودکه پس ازجمع آوری اطلاعات فرضیه های چهارگانه تحقیق بااستفاده ازروش آماری ضریب همبستگی پیرسون وآزمون T موردآزمون قرارگرفت ونتیجه نشان دادکه بین ویژگی شخصیتی روان نژندی ،برونگرایی،دلپذیربودن وسلامت روان رابطه معناداری وجود ندارد.همچنین نتیجه تحقیق نشان دادکه بین سلامت روانی دختران وپسران تفاوت معناداری وجود ندارد.
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه
شخصیت(Personality)شامل کل وجود فرداست و وضع عمومی بدن ،مهارتها،رغبت ها،امیدها،وضع ظاهر،احساسات وهیجانها،عادتها،هوش،خصوصیات اخلاقی،فعالیت ،معتقدات وافکار فردرادربرمی گیرد.شخصیت شامل آنچه فردامروزه هست وآنچه امیدواراست بشود می باشد.پس هرصفتی که فردرا ازافراددیگرمتمایزمی کندجنبه ای ازشخصیت اوراتشکیل می دهدکه ممکن است این صفت ازصفتهای بدنی باشدمانند نیرو،چاقی،لاغری،زیبایی،زشتی،و..... یاذهنی مانندهوش،استعداد،نوع افکار وعقایدو.... یاهیجانی وعاطفی مانندترسویی وبی باکی،عصبانیت وآرام بودن ،ویااخلاقی مانندراستگویی ،دروغگویی ،سهل انگاری وهمچنین ممکن است این صفت ،موروثی باشدمانندقد،رنگ پوست،رنگ موی سر،یااکتسابی مانندگرایش هاومعتقدات دینی وسیاسی وبنابراین ،می توان گفت :شخصت هرفردکل خصایص بدنی،ذهنی وعاطفی و اجتماعی واخلاقی – اعم ازموروثی و اکتسابی – هستندکه او رابطور آشکار ازدیگران مشخص می کند.
شخصیت ایستا(static)نیست بلکه پویا(dynamic)یاپیوسته درحال تغییراست.وقتی ازشخصیت فردسخن می گوییم به یکتاوبی نظیربودن اوتوجه داریم زیرا دوفردهم شخصیت نمی توان یافت.درواقع،شخصیت فردهمان است که باضمیر«من»یاکلمه«خود»(self) ازآن تعبیرمی کندومنظورشناخت شخصیت فرد،شناخت ترکیب وسازمان رفتاراوبه صورت تمامی وکلّیت است(شعائری نژاد،1374).
روانپزشکان فردی راازنظر روانی سالم می دانندکه تعادل بین رفتارها وکنترل او درمواجه بامشکلات اجتماعی وجود داشته باشد.از این دیدگاه انسان ورفتارهای اودرمجموع یک سیستم درنظرگرفته می شود.که براساس کیفیات تاثیروتأثر متقابل عمل می کنند.بااین دید سیستمیک ملاحظه می شودکه چگونه عوامل متنوع زیستی انسان برعوامل روانی اجتماعی اوتاثیرگذاشته وبالعکس ازآن اثرمی پذیرد. به عبارت دیگر دربهداشت وتعادل روانی انسان به تنهایی مطرح نیست بلکه آنچه موردبحث قرارمی گیرد پدیده هایی است که دراطراف اووجود داردوبرجمع سیستم ونظام اوتاثیرمی گذارندوازآن متأثرمی شوند.پس ازدیدروانپزشکی سلامتی عبارت است ازتعادل درفعالیت های زیستی،روانی،واجتماعی افراد که انسان ازاین تعادل سیستمیک وساختار های سالم خودبرای سرکوب کردن وتحت کنترل درآوردن بیماری استفاده می کند.روانکاوان وطرفداران فرضیه های روانکاوی (روان تحلیلی)ازشخصیت ایده آل صحبت می کنندو«من[1]» رامیانجی بین خواسته های «نهاد[2]» وکنترل و مؤاخذه «فوق من[3]» می دانندوبهنجاری رامیانجیگری صحیح ومنطقی بین دوقدرت«نهاد»و«ابرمن»می دانند- روانکاوان به مراحل مختلف رشد روانی وعملکردصحیح وخالی ازتعارض الگو،استفاده ازمکانیسم های دفاعی سازنده درضربه ها وفشارهای شدید را دلیل برسلامت وتعادل روان می دانند.کارهای اریکسن[4] وهارتمن[5] نیزبه منظورتأیید این نظریه است(میلانی فر،1376).
بیان مسئله
ازدیرباز مفهوم شخصیت موردتوجه حکما ودانشمندان بوده است وبخصوص ارتباط آن باموضوعات اخلاقی ،رفتاری ،اجتماعی ازمباحث مهم واساسی به شمارمی رود.
درباره شخصیت و ویژگیهای آن نظریه ها ودیدگاههای بسیارمختلف وهمچنین تعاریف بسیاری برای آن ارائه شده است.
رایج ترین برداشت وتعریفی که محققان وروان شناسان داشته اندعبارت است ازمجموعه ویژگیهای جسمانی ،روانی ،رفتاری که هرکدام را ازافراد دیگرمتمایزومنحصربه فردمی کند(کریمی ،1374).
یکی از ابتدایی ترین اموری که درجهت رشد وتوسعه هرعملی انجام می پذیردطبقه بندی کردن آن است وشخصیت نیزازاین قاعده مستثنی نبوده است .روان شناسان طبقه بندی های مختلفی درمورد شخصیت داشته اند وبرای هرطبقه نیزویژگیها وخصوصیات خاصی درنظرگرفته اند وانواع مختلف شخصیت را ارائه داده اند.
تامین سلامتی افرادجامعه یکی ازمهمترین مسائل اساسی درهرکشوری محسوب می شودکه بایدآن راازدیدگاه سه بعدی جسمی ،روانی واجتماعی نگریست(شاملو،1372).
بعدروانی بهداشت دربسیاری ازکشورهای درحال توسعه بنابه دلایل مختلف موردتوجه کافی قرارنگرفته است.سازمان بهداشت (1993)معتقداست درکشورهای درحال توسعه حجم مشکلات رفتاری و روانی رو به فزونی است وبی توجهی به آن درابعادفردی وخانوادگی واجتماعی اثرات سوء وغیرقابل جبرانی به جای می گذارد(حسینی،1371).
درگذشته فرد درانجام وظیفه خودبا آهنگی یکنواخت اعمال تکراری وساعت هاکارمداوم درگیربود.امروزه هرفردفعالی با«شوک آینده»روبروست.این شوک درتمام سطوح قابل لمس است.براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت ،اختلالهای روانی،اختلالهای جدی وشایع هستندکه درسرتاسر دنیامشاهده می شودو دو پنجم ازتمامی ناتوانی ها به علت اختلالهای روانی،روانی اجتماعی وعصبی بود.واین مواردیک پنجم ازکل مراجعین به مرکزبهداشت عمومی راتشکیل می دهند.(آزاد،1375).
اگرنیازهای زیستی و ورانی فردبه طورخود به خودارضاء می شدزندگی واقعاً آسان بود ولی چنان که می دانیم موانع زیادی،خواه محیطی وخواه درونی وجود داردکه مخل ارضای نیازهاهستند.این موانع موجب فشارروانی درفرد می گردند(آزاد،1375).
آنچه مسلم است اول بایددرنظرگرفت که زندگی آدمی ازبدوتولد تامرگ مجموعه مبارزات باطبیعت است منتهی درهرمرحله ای ودرهرموردی به نحو مخصوص انجام می گیرد.بشردرطول زندگی بارویدادهای زیادی برخوردمی کندکه باعث بروز برخی مسائل روانی وجسمی می گرددوبدین سبب است که بهداشت روانی جامعه راتهدیدمی کندالبته هرچنداین عوامل چاشنی زندگی است ولی هیچ کس نمی تواندبدون آن زندگی کند.پس مسأله اصلی تحقیق حاضراین است که آیابین ویژگیهای شخصیتی وسلامت روانی رابطه وجود دارد؟
ضرورت واهمیت تحقیق
مسئله بهداشت روانی وتامین سلامت روانی انسانها،موضوعی مهم وحیاتی است،اماساده نیست .بزرگترین آفت این مسئله ساده انکارونگاه تک بعدی به آن است.تامین بهداشت روانی جامعه مانند هرموضوع فرهنگی،نیازبه نگرشی تعاملی واقداماتی چندجانبه ونظامندومنسجم دارد.
....انسانهای به ظاهرسالم امروز ،به راحتی ممکن است واردمرزناسلامتی شوند.بسیاری ازانسانها باکمک های مختصرراهنمایی ومشاوره ویاحمایت های مالی – اجتماعی وبهبود شرایط زندگی وبهره مندی ازشادابی فرهنگی ،می توانندسالم بمانندوسالم زندگی کنند(اصلانی،1382).
باتوجه به اینکه بسیاری ازرفتارهایی که انجام می دهیم برگرفته ازشخصیت ماانسانها است وهمینطور تحقیقات زیادی که روانشناسان درموردشخصیت و ویژگی های آن انجام داده اندبه این نتیجه رسیده اندکه شخصیت از زمان تولدتاخاتمه عمردرحال شکل گرفتن وتکامل است وهیچگاه نمی توان ازآن به عنوان حالتی ثابت وغیرقابل تغییرسخن گفت وهمین طور نقش محیط و وراثت رادرتکوین شخصیت مهم بیان کرده اند وهمین طورازعوامل محیطی نقش خانواده رایاداوری می کنیم که درچگونگی تکوین شخصیت کودک اثرمهمی داردوبعدازخانواده ،مدرسه واجتماع هرکدام نقش خاص خود را دارند.وتحقیقات زیادی رابطه بین ویژگیهای شخصیت وشخصیت سالم باسلامت روان بالارا نشان داده است که دلیلی دیگربرای اثبات این رابطه است وازآنجا که عمده شخصیت انسان درکانون خانواده ودرارتباط باپدرومادر شکل می گیرد.این تحقیق می تواندتلنگوری برپدرومادران وهمچنین کسانی که درشکل گیری شخصیت کودکان نقش دارندباشدتامتوجه اهمیت وتاثیرشخصیت سالم برآینده وسلامت فرزندان باشدواین تحقیق همچنین می تواندمورداستفاده روان پزشکان وروانشناسان عمومی وروانشناسان شخصیت قراربگیردومهمترین فایده این تحقیق آن است که بادریافت نتایج می توانیم درتعلیم وتربیت زمینه هایی رافراهم آورده تادانش آموزان دچارمشکل ومسائل عدیده نگردند.
اهداف تحقیق
ازاهداف مهم این پژوهش می توان به مواردزیراشاره کرد:
1- تعیین رابطه ویژگیهای شخصیت وسلامت روان
2- تعیین سلامت روان دردختران وپسران ومقایسه آن دربین دوجنس
فرضیه های تحقیق
1- بین روانژندگرایی وسلامت روانی رابطه وجود دارد.
2- بین برونگرایی وسلامت روانی رابطه وجود دارد.
3- بین دلپذیربودن وسلامت روانی رابطه وجود دارد.
4- بین سلامت روانی دختران وپسران تفاوت وجود دارد.
متغیرهای تحقیق
1- ویژگیهای شخصیت(متغیرمستقل)
2- سلامت روانی(متغیروابسته)
3- جنسیت (متغیر تعدیل کننده)
4- مقطع تحصیلی (متغیر کنترل کننده)
تعاریف نظری
ویژگیهای شخصیت:عبارت است از مجموعه ویژگیهای جسمی،روانی ورفتاری که هرفردراازافراد دیگرمتمایزمی کند. سلامت روان: تسلط ومهارت ارتباط صحیح بامحیط به خصوص درسه فضای مهم زندگی «عشق،کار،تفریح».
تعاریف عملیاتی
ویژگی شخصیت:عبارتندازنمره ای است که آزمودنی هاازآزمون نئو بدست خواهندآورد.
سلامت روان:منظور ازسلامت روانی نمره ای است که آزمودنی هاازپاسخ دهی به آزمون CHQ دریافت می کنند.
فصل دوم
پیشینۀ پژوهش
شخصیت ومفهوم آن
صاحبنظران حوزه شخصیت وروان شناسی ازکلمه شخصیت تعریفهای گوناگون ارائه داده اندازنظرریشه ای ،گفته شده است که شخصیت که برابر معادل کلمهPersonaluty یاPersonalite فرانسه است درحقیقت ازریشه لاتین Persona گرفته شده است که به معنی نقاب یاماکسی بودکه دریونان و روم قدیم بازیگران تئاتر برچهره می گذاشتند.این تعبیر تلویحاًاشاره به این مطلب داردکه شخصیت هرکس ماکسی است که اوبرچهره خودمی زندتاوجه تمیز اوازدیگران باشد.
در زبان عامه شخصیت به معانی دیگری به کارمی رود؛مثلاً،وقتی گفته می شودکه هرکسی باشخصیت است ؛یعنی اینکه او دارای ویژگیهایی است که می تواندافراددیگر راتحت نفوذ خودقراردهدیامتانت و وقارویژه ای دارد.همین طوردرنقطه مقابل آن بی شخصیت به معنی داشتن ویژگیهای منفی است که البته بازهم دیگران راتحت تأثیرقرارمی دهد،امادرجهت منفی.همچنین کلمه شخصیت درعرف به عنوان چهره مشهوروصاحب صلاحیت در حوزه های مختلف به کارمی رود،همچون شخصیت سیاسی،شخصیت علمی،شخصیت هنری وازاین قبیل.اما در روان شناسی ،شخصیت به مفهوم متفاوت ازآنچه ذکرشده تعریف می شودو روان شناسان هرکدام تعریفهای متعددی ازشخصیت و مفهوم آن داشته اندکه به ذکرتعدادی ازآن هاپرداخته می شود.
کاتل[6] درتعریف شخصیت چنین می گوید«شخصیت چیزی است که اجازه پیش بینی رفتارشخص رادرشرایط و اوضاع و احوال معین به فردمی دهد».
«شخصیت مجموعه تفکیک ناپذیرآن خصایص بدنی ونفسانی است که شناخته دوستان نزدیک شخص یابه عبارت دیگر،آن نقاب یا ماسکی است که فردبرای سازش بامحیط ،که درحقیقت نوعی بازیگری درصحنه زندگی است،به چهره خود نهاده است»(ایزدی به نقل ازکریمی،1351).
تعریف شلدون ازشخصیت این است که «شخصیت سازمان پویای جنبه های ادراکی وانفعالی وارادی وبدنی فرد وآدمی است».
شخصیت مجموعه ای پایدارازویژگیها وگرایشهاست که مشابهت وتفاوتهای رفتارروان شناختی افراد(افکار،احساسات واعمال)راکه دارای تداوم زمانی بود.وممکن است به واسطه فشارهای اجتماعی وزیست شناختی موقعیتهای بلاواسطه شناخته شوندیابه آسانی درک نشوند،مشخص می کند(مدی به نقل ازکریمی،1972).
شخصیت عبارت است ازالگوهای رفتاروشیوه های تفکرکه سازگاری فرد بامحیط راتعیین می کنند(آتکینسون وهیلگارد به نقل ازکریمی،1993).
اگر وجوه مشترک تعاریف فوق درنظرگرفته شوددیده می شودکه اولاً همه آنهابه یک رشته ازویژگیها وخصوصیات جسمی و روانی اشاره دارند.
ثانیاً درهمه تعریفها به مسئله تمایز،افتراق ومشخص کردن فردازافراددیگربه طورتلویحی اشاره شده است پس می توان گفت که شخصیت عبارت است ازمجموعه ویژگیهای جسمی ،روانی،رفتاری که هرفرد را ازافراددیگر متمایزمی کند(کریمی،1379).
ضرورت مطالعه وشناخت شخصیت
شناخت شخصیت ،ویژگیها،چگونگی شکل گیری ،عوامل مؤثر درایجادشخصیت ومسائلی ازاین قبیل از یک جنبه ارضای حس کنجکاوی ومیل به شخصیت جویی رادرانسان بدنبال داردزیرا این شناخت نوعی خودشناسی است وشخص هنگام مطالعه موضوعهای ذکرشده غالباً آن دانسته هاراباخود مقایسه کرده وتطبیق می دهد واحتمالاً بااین شناخت نوعی طبقه بندی انجام می دهدیعنی خود رادریکی ازتیپهای شخصیتی قرارمی دهدیاخودرا دارای ویژگیهای شخصیتی خاص می بیند.ازسوی دیگراین شناختها واطلاعات به شخص امکان می دهدکه درارتباط متقابل بادیگران موضع گیریهای مناسب وآگاهانه داشته باشد.اگرازجنبه دیگری هم به این شناخت بنگریم می بینیم که داشتن اطلاعات ودانش لازم درباره شخصیت تنهابه کارعادی دانستن برخی رفتارهادرمراحل مختلف رشدشخصیت نمی آیدبلکه این دانش درپیشگیری یااقدام اجتماعی درموردبروزاختلالها ونابسامانیهای شخصیتی نیزمی تواندبه کمک فردبیایدوچنانچه اختلالهایی بروز کندبااستفاده ازدانش روان شناسی شخصیت می توان چاره جویی کردوازوخیم ترشدن اوضاع جلوگیری نمود(کریمی،1379).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 438 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 97 |
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
روان شناسان اجتماعی تمایل دارند بدانند که انسانها چگونه درباره یکدیگر می اندیشند و چگونه بر یکدیگر اثر می گذارند و اثر می پذیرند ، با این حال تنها ایشان نیستند که به این مسائل علاقه نشان می دهند بلکه انسان شناسان ، جامعه شناسان و حتی رمان نویسان و فیلسوفان نیز به مطالعه این گونه مسائل تمایل نشان می دهند اریکسون پس از جستجو و بررسی بسیار درباره جنبه ناخودآگاه انسان و تضادهایی که علل رفتارهای طبیعی و غیر طبیعی او را توجیه می کند که هویت و نوع تفکر به آن را مورد بررسی قرار می دهد و اینکه هویت که حاکی از تحول در امور جنسی و یافتن خود و درک از خویشتن نزد بزرگسالان و تضادهای ناخودآگاه آنان است شکل می گیرد و او اضافه می کند که تمام احساسهای ناخودآگاته که از آنها و نوجوانان نشات می گیرد یکی از ویژگی های انسان دارا بودن نیروی اندیشه است که باعث هویت است انسان به یاری اندیشه توانسته است به خودیابی برسد که این می تواند باعث هویت در جوانان شود که تفکر منطقی و یافتن آن در ذهنیت می تواند راهکاری جدید باشد و اریکسون خواسته است زندگی روزانه نوجوانان را با تمام پریشانی به اضطراب و آشفتگیهایش بازسازی کند و این نوآوری و دگر گونی در روش نگرش به نتایجی به بار آورده که ژرفترین و استوارترین اعتقادهای در واقع رشد هویت است که منجر به رسیدگی عاطفی ، جنسی ، اجتماعی و ... می شود در افراد با شخصیت های نا رسیده « من » ضعیف و شکننده است و بخشی از سازگاری اجتماعی که در دوران کودکی به وقوع می پیوندد بدان سازگاری اجتماعی می گویند و این همان شیوه ای است که کودکان ارزشها ، سوگیریهایی که در آینده با آن مواجه خواهند شد ، یاد می گیرند و همه می دانیم که موقعیتهایی نیز وجود داشته است که در آن اجتماعی شدن دوباره در تنهایی صورت گرفته است و به همین دلیل از این فرایند به طور مصیبت باری استفاده استثماری شده است . منبع : ( ستوده – 1380 )
بیان مساله
سازگاری اجتماعی و سلامت روانی می تواند شاخه ای از علوم انسانی و علمی نسبتاً جوان است که بعد از پیدایی و رشد سازگاری عمومی و جامعه شناسی به عنوان دانشی نو مطرح شده و این سازگاری اجتماعی از راه رسیده و نو پا می تواند دیواری سخت از سازگاری و جامعه شناسی باشد که M به مطالعه فرد ( رفتارها و نگرشها ، باورها ، ... ) در محیط اجتماعی می پردازد زیرا افراد به خاطر وابستگیهاشان به جامعه و پیوندهایشان با گروه های مختلف اجتماعی که دارد از آنها متاثر می شود و بر آنها اثر نیز می گذارد از این رو سازگاری اجتماعی می تواند در جنبه های گوناگون زندگی اجتماعی مورد استفاده گیرد . سازگاری اجتماعی ما را به شکل خاصی از آگاهی مجهز می کند تا از تبینهای شخصی درباره رفتار دیگران پرهیز کنیم و نیز چگونه نگریستن به عواملی را که رفتارهایمان را شکل می دهد یاد می دهد و به ما کمک کند تا نیروهای روانی – اجتماعی را که با آنها روبرویم به ویژه آنهایی را که به ما فشار وارد می کنند باز شناسیم ومارا بر می انگیزد تا به یاری جامعه ای بیمناک و هراسناک از افزایش ناسازگاری و نابهنجاری برخیزیم و چگونگی رویارویی با آنها را دریابیم .
منبع ( منصور سال 1380 )
سوال مسئله
آیا بین سازگاری اجتماعی و سلامت روانی رابطه معناداری وجود دارد ؟
هدف تحقیق
هدف از تحقیق بررسی رابطه ی سلامت روانی و سازگاری اجتماعی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر است.اینکه آیا بین سلامت روانی و سازگار اجتماعی رابطه وجود دارد یا نه ؟
اهمیت وضرورت تحقیق
انسان هیچ گاه تنها و دور از دیگران زندگی نکرده است بلکه زندگی او حاصل روابط و پیوندهایش با دیگران است اگر قرار باشد به شناختی از او دست یابیم باید در این چارچوب وی را بشناسیم به این صورت که نوجوان با توسل به یافتن هویت خود و اتکا به افکار منطقی و باورهای مثبت بتوانند به سازگاری اجتماعی برسد و امید است با پژوهشهایی که انجام می گیرد بتوان به سازگاری اجتماعی و نوع روابط جوانان و نوجوانان با محیط اطرافشان کمک کرد و انجام این پژوهش می تواند در جوامع آموزشی و تحصیلی مخصوصاً در دبیرستان ها نقش بسزایی داشته باشد و امید است بتوان راه حل هایی جهت ایجاد سلامت روح و روان و تعامل اجتماعی بین افراد را با ارائه این پژوهش ها بدست آورد.
فرضیه های تحقیق
1- بین سلامت روان و سازگاری اجتماعی رابطه ی معنی داری وجود دارد
متغیرهای پژوهشی
سلامت روانی سازگاری اجتماعی
تعاریف مفهومی و نظری واژه ها و مفاهیم
سازگاری اجتماعی : سازگاری اجتماعی علمی است که در جستجوی درک و فهم ماهیت و علل رفتارهای فرد در موقعیتهای اجتماعی است منظور از واژه رفتار ، تنها رفتارهای آشکار نیست بلکه کلیه رفتارهایی پنهان مانند : احساسها و اندیشه های فرد نیز می باشد . ( بهادری – 1379 )
سازگاری اجتماعی عبارتند از : اندیشه ها ، باورها و خاطرها و استدلالهای فرد درباره دیگران و احساس و تواناییهای شناختی است ( بهادری 1379) تعریف عملیاتی و در آخر عبارتند از: نمره ای است که آزمودنی ها از پرسش نامه ی سازگاری اجتماعی بدست آورده اند.
تعریف عملیاتی :در این پژوهش سلامت روانی عبارت است از نمره ایست که آزمودنی از آزمون GHQ به دست می آورد .
تعریف مفهومی : سلامت روان عبارتنداز سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و موثر به طور کامل شود و سلامتی روان عبارت است از اینکه فرد چه احساساتی نسبت به خود ، دنیای اطراف محل زنگی ، اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن است ( شاملو 1380 ) .
فصل دوم
ادبیات وپیشینه تحقیق
سازگاری اجتماعی چیست؟
سازگاری اجتماعی شاخه ای از علوم انسانی و علمی نسبتأ جوان است که بعد از پیدایی و رشد روان شناسی عمومی و جامعه شناسی به عنوان دانشی نو مطرح شده و در دانشگاههای دنیا و از جمله کشور ما تدریس می شود. این دانش تازه از راه رسیده و نوپا دیوارهای سخت و ستبری که روان شناسی و جامعه شناسی را از هم جدا می کرد فرو می ریزد و تباین فرد و جامعه را که سالیان دراز موجب استنتاج های نادرست علمی و عملی بود از میان برمی دارد و به عنوان نظمی واسطه ای میان جامعه شناسی و روان شناسی قرار می گیرد و به مطالعه فرد (رفتارها،نگرش ها، باورها و ...) در محیط اجتماعی می پردازد؛ زیرا فرد به خاطر وابستگی هایش به جامعه و پیوندهایش با گروههای مختلف اجتماعی که دارد از آنها متأثر می شود و بر آنها اثر نیز می گذارد. از این رو روان شناسی اجتماعی می تواند در جنبه های گوناگون زندگی اجتماعی مورد استفاده گیرد.
تعریف سازگاری اجتماعی
روان شناسی را به مطالعه ی علمی رفتارهای فردی و فرایندهای روانی تعریف کرده اند.(lehay,1992:4). روان شناسی اجتماعی را می توان مطالعه علمی افرادی دانست که تحت تأثیر افراد دیگر قرار می گیرند یا به بیان دیگر می توان آن را مطالعه ی علمی فعالیت های فردی که از افراد دیگر متأثر است، تعریف کرد.
بدین ترتیب، سازگاری اجتماعی مطالعه ی روان شناختی انسان از این جهت است که در ارتباط با دیگران است؛ خواه بر آنان اثر بگذارد (اثر گذار)؛ خواه تحت تأثیر آنان قرار گیرد (اثر پذیر). "دیگران" ممکن است به صورت انفرادی و یا به صورت گروهی در فرد تأثیر کنند. فرد چه به صورت مثبت (مورد قبول گروه) و چه به صورت منفی (عدم قبول گروه) گام بر دارد ؛ در هر دو حال رفتار او معلول علل اجتماعی است. شخص نه تنها رفتار و اعمال خود را نسبت به دیگران و در ارتباط و با توجه آنان تنظیم می کند؛ بلکه در حالت انزوا و تنهایی نیز در نتیجه ی تأثیر پابرجایی که قبلأ اجتماع در اندیشه ها و باورهایش گذارده، شخصیت و رفتار و اعمال خود را با معیار قضاوت دیگران و به اصطلاحبر حسب افکار و عقاید عمومی می سنجد و ارزیابی می کند. به گفته ی بیلز[1] "من" حتی موقعی که تنها باشد، باز نوعی بازیگر اجتماعی است؛ زیرا به عنوان یک موجود اجتماعی درباره ی خود می اندیشد و از خلال نقشها و ارزشهای اجتماعی خود را ظاهر می سازد؛ این تأثیر و تأثر و به عبارتی تعامل یا کنش متقابل، پدیده ای روانی – اجتماعی است.
آلپورت[2] روان شناسی اجتماعی را علمی می داند که می کوشد تا دریابد و تبیین کند که تا چه حد حضور واقعی،تخیلی و یا ضمنی دیگران می تواند اندیشه و احساس و رفتار فرد را تحت تثیر قرار دهد. (آلپورت، 20:1371). اصطلاح "حضور ضمنی" اشاره به فعالیت های بسیاری دارد که شخص به علت جایگاه(نقش) خویش در یک ساختار اجتماعی پیچیده و یا به دلیل عضویتش در یک گروه فرهنگی بخصوص درگیر آنها می شود.
ارونسون روان شناسی اجتماعی را عبارت از نفوذی می داند که مردم بر عقاید و رفتار یکدیگر دارند (ارونسون،8:1369) و بالاخره ناصرالدین صاحب الزمانی روان شناسی اجتماعی را مطالعه ی علمی نتیجه ی نفوذ و کنش متقابل فرد در برابر فرد، فرد در برابر جمع و جمع در برابر فرد و جمع در برابر جمع تعریف می کند (صاحب الزمانی،260:1371)
تعریف عملیاتی سازگاری اجتماعی
ارائه تعریفی جامع و مانع برای هر مطلبی دشوار است.. در رابطه با سازگاری اجتماعی، این کار به دو دلیل دشوارتر می باشد: یکی تنوع موضوع ها و دیگر تغییرات سریع آنها. علی رغم وسعت دامنه ی موضوع هایی که سازگاری اجتماعی برای مطالعه انتخاب می کنند؛ به نظر می رسد که اکثر آنها بیشتر توجه خود را بر درک رفتارهای هر فرد در محیط اجتماعی اش، معطوف کرده اند. به طور خلاصه آنها در درجه اول بر این مسأله تأکید دارند که افراد در موقعیت های مختلف چگونه رفتار می کنند و یا چه فکر و احساسی نسبت به دیگران دارند؟ با در نظر این نکته مهم، تعریف جامع و کاملی از روان شناسی اجتماعی را می توان به صورت زیر ارائه داد :
سازگاری اجتماعی رشته ای علمی است که در جستجوی درک و فهم ماهیت و علل رفتارهای فرد در موقعیت های اجتماعی است(Baron/Byrne,1992:24). منظور ما از واژه رفتار نه تنها رفتارهای آشکاربلکه کلیه احساسها و اندیشه های فرد نیز است. از آنجا که این تعریف نیز همانند دیگر تعریف ها کمی نامحسوس است. لطفأ با ما همراه شوید تا تعدادی از موارد مهم آن را برای شما روشن کنیم :
سازگاری اجتماعی به عنوان یک علم
پاول سمونف[3] روان شناس روسی بر این باور بود که انسان اشتیاق خود را برای دانش از دو طریق برآورده می سازد :
ارونسون می گوید : من بر مبنای تجربه شخصی اضافه می کنم که در روان شناسی اجتماعی این دو اغلب آمیخته اند؛ زیرا روان شناس اجتماعی هنر را برای غنای علم خود به کار می برد (ارونسون، 311:1369).
بسیاری از مردم بر این باورند که علم به صورت کلی یا حتی جزیی فقط شامل رشته های خاصی مثل شیمی ، فیزیک و یا حتی زیست شناسی است.البته این گونه علوم اختصاصی ما را در تصمیم گیری این مطلب که روان شناسی اجتماعی را هم می توان علم به حساب آورد تا حدی دچار شک و شبهه می کند. ممکن است از خود بپرسیم که چگونه می تواند رشته ای که به دنبال یافتن ماهیت عشق یا خشونت درونی است، علم باشد. مطمئنأ پاسخ به این پرسش ساده است. در حقیقت،اصطلاح "علم" به انتخاب موضوعهای بسیار پیشرفته اطلاق نمی شود؛ بلکه به انتخاب روشهای معمولی برای مطالعه ی یک سلسله وسیع از موضوعها دلالت دارد. از آنجا که به "مجموعه ای از اطلاعات بدست آمده از طریق روشهای منطقیو منظم تحقیق، علم گویند" (رابرتسون، 419:1372) روان شناسان اجتماعی نیز برای فهم رفتار اجتماعی به همان روشهایی که دیگر دانشمندان به کار می برند، استفاده می کنند، از این رو، می توان روان شناسی اجتماعی را به عنوان یک علم به حساب آورد.
سازگاری اجتماعی به دنبال علل رفتارهای اجتماعی است
رفتار عبارت است از هر نوع پاسخ ارگانیسم (موجود زنده) به محرک های بیرونی و درونی. درباره رفتار اجتماعی می توان گفت که ما زندگی را به عنوان موجود "غیر اجتماعی" [4] آغاز می کنیم. کسانی که با کودکی تازه تولد یافته ای، تماس نزدیک داشته اند، می دانند که چگونه اثرات اجتماعی در روزهای اول زندگی بر کودک بی اثر است. در این دوره از زندگی کودک، نه می توان با او ارتباط برقرار کرد و نه می توان بر رفتار او اثر گذاشت. یک ماه یا بیشتر طول می کشد تا کودک به طریقی واقعأ اجتماعی پاسخ دهد. پاسخهای او رفتارهای اجتماعی او خواهند بود.
در واقع، رفتار اجتماعی کنش متقابل دو یا چند فرد است؛ گاه این کنش یک سویه است و در آن یک موجود زنده به وسیله موجود زنده دیگر تحریک می شود و گاه دو سویه است؛ یک موجود زنده،موجود زنده دیگر را تحریک می کند و به نوبه ی خود به وسیله رفتاری که در موجود زنده دیگر بوجود می آید، تحریک می شود.
انسانها در جامعه [5]، رفتارهای متفاوتی دارند، برخی به دیگران کمک می کنند؛ بعضی رفتارهاشان خشن است، برخی نسبت به دیگران عشق می ورزند و یا از آنان متنفرند. به طور خلاصه می توان گفت که رفتار اجتماعی ، در نهایت در اثر تعامل با دیگران به وجود می آید. روان شناسان اجتماعی نیز بر همین نکته تأکید دارند، آنان در ابتدا سعی دارند شرایطی را که رفتارهای اجتماعی افراد را شکل می دهد، مثل واکنش افراد، احساسات و تفکرات آنان در مورد دیگران را درک کنند. آگاهی داشتن از علل رفتار به ما این امکان را می دهد تا هم رفتارهای اجتماعی را پیش بینی و هم آنها را به نحو مطلوب تغییر دهیم . از این رو، شرایطی که باعث بوجود امدن رفتارها می شوند، به اندازه خود رفتار مهم هستند.
رفتارهای اجتماعی در ظاهر به وسیله متغیرهای بسیاری شکل می گیرند. بنابراین روان شناسان اجتماعی صادقانه در پی نادیده گرفتن برخی از این متغیرها می باشند. اگر چه تعداد عواملی که بر رفتارهای اجتماعی اثر می گذارند، بسیار زیاد است، اما می توان آنها را در پنج دسته عمده گروه بندی کرد تأثیر این عوامل و علل را می توان به شرح زیر مشخص کرد (Baron/Byrne,1992:12).
عوامل مؤثر بر شکل گیری رفتار اجتماعی
رفتار اجتماعی عبارت است از احساسها، واکنش ها و اندیشه های آدمی در وضعیت های اجتماعی . برای شناخت و فهم آنها باید به علل و عوامل زیر توجه داشت.
چرا مطالعه ی سازگاری اجتماعی لازم است
روان شناسان اجتماعی علاقه مندند جنبه های مختلف زندگی اجتماعی انسان مانند آموزش و پرورش ، سیاست، فعالیت های اقتصادی و روابط میان اقوام و ملل را مطالعه و بررسی کنند. پژوهشهای آنان در چند دهه ی گذشته اطلاعات انبوهی به ارمغان آورده که از فایده های بسیاری برخوردار است؛ دانستن آنها برای همه ی کسانی که با مردم سر و کار دارند؛ نه تنها سودمند بلکه ضروری است. این فایده ها را می توان به شرح زیر گروهبندی کرد :
اریک فروم بر خلاف زیگموند فروید که خوی آدمی را محصول ارضا یا ناکام گذاشتن سایقهای اصلی طبیعت آدمی می دانست، معتقد بود که انسان در درجه اول "موجود اجتماعی" است و کار اجتماع فقط سرکوبی سایقهای اصلی انسان نیست؛ بلکه اجتماع آفریده فرد و فرد آفریده اجتماع است. زیباترین یا زشت ترین تمایلات آدمی هیچ کدام جزیی از یک طبیعت تغییر ناپذیر و بیولوژیک نیست؛ بلکه از فرایند اجتماع که آفریننده انسان است، نتیجه می شود. به عبارت دیگر، اجتماع علاوه بر جلوگیری ، وظیفه آفرینندگی نیز دارد؛ طبیعت آدمی و انفعالها و و اضطرابهای او محصول فرهنگ اجتماعند و خود انسان مهمترین مخلوق کوشش مداوم بشر است که داستان آن را "تاریخ" نام نهاده اند. هدف روان شناسی اجتماعی درست همین است که سیر آفرینش انسان را در تاریخ به فهم نزدیک کند (فروم، 33:1366).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 136 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 129 |
فهرست
عنوان صفحه
چکیده 1
فصل اول: کلیات تحقیق 2
مقدمه 3
بیان مسئله 5
سوال مسئله 6
هدف تحقیق 6
اهمیت و ضرورت تحقیق 6
فرضیه های تحقیق 7
متغیر های تحقیق 7
فصل دوم: پیشینه و ادبیات تحقیق 9
مقدمه و کلیات 10
تعریف 11
مشکل تعریف 11
تاریخچه 15
مختصری درباره تاریخچه بهداشت روانی در ایران 27
هدف بهداشت روانی و سلامت عمومی 35
پیشگیری 36
پیشگیری اولیه 37
نظریه آلبوت الیس در رابطه با تفکر غیر منطقی 52
مبانی نظری 53
نظریه شخصیت 54
رشد شخصیت 57
منشا اضطراب و رفتار ناسازگار 58
اهداف درمان 62
فنون درمان 63
فصل سوم: تعیین روش تحقیق 64
جامعه مورد مطالعه 65
فهرست
عنوان صفحه
حجم نمونه 65
روش نمونه گیری 65
معرفی ابزار تحقیق 65
معرفی پرسش نامه تفکر غیر منطقی 66
روش تحقیق 67
روش آماری مربوط به فرضیه ها 68
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها 69
جدول 1-4 نمرات آزمون 70
تجزیه و تحلیل داده ها 72
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری 82
بحث و نتیجه گیری 83
پیشنهادات 85
محدودیت های تحقیق 86
ضمائم و پرسشنامه سلامت روانی گلدنبرگ 87
پرسشنامه سلامت عمومی(GQH) 88
دستور اجرا و پرسشنامه سلامت عمومی(GQH) 90
نمره گذاری 92
منابع و ماخذ 95
چکیده :
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سلامت روانی و تفکر غیر منطقی در بین داشجویان غیر بومی رشته های صنایع و تربیت بدنی ورودی 85 ـ 84 دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر است که فرضیه های عنوان شده عبارتند : 1 ـ بین سلامت روانی و تفکر غیر منطقی دانشجویان رابطه وجود دارد . 2 ـ بین سلامت روانی دانشجویان رشته صنایع و تربیت بدنی تفاوت معنی داری وجود دارد . 3 ـ بین تفکر غیر منطقی دانشجویان رشته صنایع و تربیت بدنی تفاوت معنی داری وجود دارد . که جامعه مورد مطالعه دانشجویان رشته های صنایع و تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر ورودی 85 ـ 84 است که 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و آزمون سلامت روانی گلندبرگ که دارای 28 سوال 5 گزینه ای است و آزمون تفکر غیر منطقی 30 سوال که دارای دو گزینه بله وخیر است که جهت آزمون فرضیه 5 از روی ضریب همبستگی پیلرولون و ازروش آماری t و تغییر مستقل برای فرضیه های اول و دوم و سوم که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین سلامت روانی وتفکر غیر منطقی رابطه معنی داری وجود دارد ولی بین سلامت روانی دانشجویان رشته صنایع و تربیت بدنی تفاوت معنی داری وجود ندارد و همین طور بین تفکر غیر منطقی در بین دانشجویان صنایع و تربیت بدنی تفاوت معنی داری وجود ندارد .
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه :
اعتقاد داریم که تندرستی یکی از نعمتهای بزرگ در زندگی انسان است و نمی توان منکر شد که سلامتی روانی در زمره بالاترین نعمتهاست افرادی که به نحوی ازلغا با بیماران روانی ، عقب ماندگی ذهنی و معتادین به مواد مخدر و اکس سرو کار دارند به این امر اعتقاد کامل دارند . بدیهی است بیماران روانی مخصوص به یک قشر و یا طبقه خاصی نبوده وتمام طبقات جامعه را شامل می گردد و تعصب نسبت به بیماران روانی به قدری است که هنوز نه تنها در کشور ما بلکه در بیشتر کشورهای جهان آمار دقیق و منظمی مربوط به بیماران روانی در دسترس نیست در ایران فقط 10 در صد تخت های بیمارستانی متعلق به بیماران روانی و در حدود 12 درصد بودجه بهداشتی کشور صرف بیماران روانی می گردد مسئله افزایش بیماریهای روانی موضوع روز بوده و رابطه مستقیم با سیر صعودی رشد جمعیت و افزایش فشارهای عاطفی و هیجانی دارد تاریخچه بهداشت و سلامت روانی با توجه به وجود بیماریها روانی از زمانی که بشر وجود داشته و مخصوصا زندگی اجتماعی را شروع کرده همراه بوده است پیدا کردن شروع آغاز هر نهضتی بخصوص نهضتهای اصلاحی و علمی به علت داشتن منابع گوناگون و چند جانبه مسئله مشکلی است در حقیقت روان پزشکی را می توان قدیمی ترین حرفه و تازه ترین علم به شمار آورد قدیمی ترین چون بیماریهای روانی از قدیم وجود داشته و سقراط در سال 377 تا 460 سال قبل از میلاد عقیده داشته که بیماران روانی را مانند بیماران جسمی باید درمان کرد و تازه ترین علم برای اینکه تقریبا از سال 1930 بعد از تشکیل اولین کنگره بین الملی بهداشت روانی بود که روان پزشکی به صورت جزئی از علوم پزشکی شهر و سازمان روان پزشکی و مراکز پیشگیری در کشور های مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند و اکثرا همه این مشکلات از طریق افکار و باورهایی است که می تواند زندگی آدمی را دستخوش آسیب کند که باعث سعی کرد این افکار را از ذهن خود جدا کرد .
بیان مسئله :
بیماریهای روانی مانند بیماریهای جسمانی کشنده نیستند اگر چه خودکشی یکی از علل مرگ ومیر بیماران روانی است ولی از نظر آماری و مقایسه با مرگ و بیماری جسمانی می توان آن را نادیده گرفت عدم درک از نحوه شیوع بیماری و حتی ایجاد رفتارهای غیر طبیعی در آدمی باعث بهم خوردن سلامت روحی وروانی افراد میشود و گاهی عوامل و عللی وجود دارد که باعث ایجاد بهم خوردن سلامت روانی شود که می توان آن را به افکار و باور های فرد نسبت دارد که گاهی اوقات افکار نادرست و به کارگیری روشهای نادرست در زندگی باعث ایجاد ناراحتیهای روانی می شود و گاهی اوقات دوری از خانواده در بین جوانان و مشکلات ناشی از آن مانند امکانات اقتصادی و تغذیه و پیدا شدن دوستان ناباب و عوض شدن راه زندگی تامل در عدم سلامت روانی می تواند دخالت داشته باشد .
سوال مسئله :
آیا بین تفکر غیر منطقی و سلامت روانی رابطه وجود دارد ؟
آیا بین تفکر غیر منطقی دانشجویان ـ صنایع و تربیت بدنی تفاوت وجود دارد ؟
آیا بین سلامت روانی دانشجویان صنایع و تربیت بدنی تفاوت وجود دارد ؟
هدف تحقیق :
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سلامت روانی و تفکر غیر منطقی است و اینکه آیا باورهای غلط و منفی می تواند در فرد و سلامت روحی آن نقش بسزایی داشته باشد و آیا افکار نادرست در امور زندگی می تواند فرد را دوچار تنش کند و اینکه آیا دوری از خانواده در بین جوانان این تفکرات رابیشتر و بیشتر می کند یا نه ؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
عدم سازش و وجود اختلالات رفتاری در جوامع انسانی بسیار مشهود و فراوان است در هر طبقه و صنفی و در هر گروه و جمعی اشخاص نا متعادلی زندگی می کنند بنابراین در مورد همه افراد اعم از کارگر ، دانش پژوه و پزشک و ... خطر ابتلا به ناراحتی های روانی است که همه اینها می تواند از باورهای غلط و منفی آدمی در ذهنش نشات گرفته باشد که باید آدمی از راه حلهایی استفاده کند که کمتر با این موارد دست و پنجه نرم کند دانشجویان دانشگاه معمولا افراد برگزیده هر جامعه هستند و آنها معمولا از لحاظ هوش بر دیگر همسالان خود برتری دارند و اغلب از لحاظ موقعیت اجتماعی و اقتصادی از دیگر جوانان برخوردارند با این وجود در دانشگاهها عده ای از دانشجویان افراد پیکسوت و عده زیادی نورتیک است و گاهی این عوامل به جهت دوری از خانواده یا تفکرات باطل و منفی است که دانشجو در صورت نبود خانواده به خود و ذهنش راه می دهد که با ارائه این تحقیقات امید است که این مشکلات روحی و ذهنی قشر جوانان را کاهش داد و طوری که این جوانان با امید و افکارمثبت و منطقی بتوانند سلامت روحی و روانی خود را افزایش دهند که این تحقیقات در محیط های آموزشی و خانواده می تواند نقش بسزایی داشته باشد .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 252 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 166 |
‹‹ فهرست مطالب ››
عنوان صفحه
فصل اول : طرح تحقیق
مقدمه : 2
بیان مسئله : 4
اهمیت پژوهش : 10
اهداف تحقیق : 13
اهداف کلی : 13
تعاریف نظری واژهها و مفاهیم : 14
تعاریف عملیاتی واژهها و مفاهیم : 18
سؤالات تحقیق : 19
فرضیههای تحقیق : 19
فصل دوم : پیشینه پژوهش
مقدمه : 22
سلامتی و تعریف آن : 23
عوامل تأثیرگذار بر سلامت: 24
انواع سلامتی : 25
سلامت روانی و تعریف آن : 27
عوامل موثر بر سلامت روانی : 28
اختلالات روانی و تعریف آن : 30
تاریخچه بررسی اختلالات روانی : 32
طبقه بندی اختلالات روانی : 36
اختلالات خلقی و تعریف آن : 42
تاریخچه بررسی اختلالات خلقی : 43
طبقه بندی اختلالات خلقی : 44
اختلالات افسردگی : 44
اختلالات دو قطبی : 45
اختلال افسردگی و تعریف آن : 46
نظریههای روان شناختی در مورد افسردگی : 48
نظریه زیست شناختی : 48
نظریه روان پویایی : 50
نظریه یادگیری : 51
نظریه شناختی : 52
علایم و نشانههای اختلال افسردگی : 54
سبب شناسی اختلال افسردگی : 56
انواع افسردگی : 57
اختلال افسردگی و سن : 59
اختلال افسرگی و جنس : 60
روشهای تشخیص و ارزیابی افسردگی در کودکان : 61
انواع آزمونهای ارزیابی افسردگی : 63
پرسشنامه افسردگی کودکان CDI : 63
2 ـ پرسشنامه افسردگی بک : 64
مقیاس افسردگی اصلی برای مطالعات همه گیر شناسی ( CES _ D ) : 65
آزمون و تعریف آن : 66
سابقه تاریخی آزمونهای روانی : 67
ویژگیهای آزمونهای روانی : 69
الف ) ویژگیهای اصلی : 70
الف ) روش باز آزمایی : 71
ب ) روش فرمهای همتا یا موازی : 71
ج ) روش دو نیمه کردن آزمون : 72
د ـ روش کودر ـ ریچاردسون : 73
الف ) روایی محتوا : 74
ب ) روایی صوری یا ظاهری : 76
ج ) روایی ملاکی : 77
د ) روایی سازه : 79
3 ـ حساسیت یا ظرافت تشخیص : 81
ب ) ویژگیهای فرعی : 81
مفهوم نرم یا هنجار و تعریف آن : 82
انواع نرم یا هنجار : 83
1 ـ هنجارهای سنی: 83
2 ـ هنجارهای کلاسی: 84
3 ـ هنجارهای رتبه درصدی : 84
4 ـ هنجار مربوط به نمرات معیار : 85
پژوهشهای خارجی : 87
پژوهشهای داخلی : 88
فصل سوم : روش تحقیق
مقدمه : 90
روش تحقیق : 90
جامعه آماری : 91
نمونه و روش نمونه گیری : 91
روش اجرای تحقیق : 92
ابزارهای گرد آوری اطلاعات : 93
روایی و پایایی آزمون ماریاکواس : 95
روایی و پایائی آزمون افسردگی بک : 95
روشهای آماری مورد استفاده در این پژوهش : 96
سؤالات پژوهش : 98
فرضیهها پژوهش : 98
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل اطلاعات
مقدمه : 100
محاسبه پایایی آزمون : 100
تحلیل نتایج : 101
محاسبه روایی آزمون : 102
فرضیه اول : 103
فرضیه دوم : 103
فرضیه سوم : 105
اداری.. 105
فرضیه چهارم : 106
فرضیه پنجم : 107
فرضیه ششم : 108
فرضیه هفتم : 109
فرضیه هشتم : 112
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
مقدمه : 115
بحث و نتیجه گیری : 115
پیشنهادات.. 124
پیشنهادات کاربردی : 124
پیشنهادات پژوهشی : 125
محدودیتها : 126
ضمائم
فهرست منابع و مأخذ : 156
چکیدة
عنوان :
هنجار یابی پرسشنامه افسردگی کودکان ماریا کواس بر روی کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی شهرستان تربت حیدریه در سال 84 ـ 83
جامعه آماری :
جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانش آموزان راهنمایی شهرستان تربت حیدریه در سال 84 ـ 83 که در مجموع حدود 10035 دانش آموز بود و از این تعداد 5112 نفر پسر و 4923 دانش آموز دختر که در سطح 35 مدرسه دخترانه و پسرانه توزیع شده اند.
نمونه :
گروه نمونه 500 نفر از دانش آموزان راهنمایی میباشد که 248 نفر از آنها دختر و 252 نفر از آنها دانش آموز پسر میباشند که در پایههای اول و دوم و سوم راهنمایی تحصیل میکنند
ابزار مورد استفاده در این تحقیق عبارتند از :
1 ـ پرسشنامه افسردگی کودکان ماریا کواس 2 ـ پرسشنامه افسردگی بک در آزمون اول پرسشنامه
یافتهای پژوهشی :
1 ) آیا آزمون افسردگی ماریا کواس از پایایی لازم برای اجرا در جامعه مرجع مورد نظر برخوردار میباشد ؟
در این پژوهش پایایی آزمون از روش دو نیمه کردن آزمون 59 / 0 بدست آمد. چون همبستگی بین دو نیمه آزمون، همبستگی بالایی است با اطمینان میتوان از پایا بودن آزمون برای جامعه مرجع آن را اجرا و در این جامعه به کار برد. و این خود مبین ثبات و اعتبار آزمون در امور تشخیصی برای جامعه مرجع میباشد.
2 ) آیا آزمون افسردگی ماریا کواس از روایی لازم برای اجرا جامعه مرجع مورد نظر برخوردار میباشد ؟
در این پژوهش روایی آزمون از روش روایی ملاکی 52 / 0 بدست آمد چون هبستگی بین آزمون ماریاکواس و آزمون ملاک ( بک ) از همبستگی بسیار بالایی برخوردار است با اطمینان میتوان از روایی آزمون ماریا کواس برای جامعه مرجع آنرا اجرا و مورد استفاده قرار داد و این خود مبین مناسب و روایی آزمون در امور تشخیص برای جامعه مرجع میباشد.
مقدمه :
بدون شک نیروی انسانی از مهم ترین سرمایههای جوامع است. سرمایه ای که امکان بهربرداری از منابع انرژی را فراهم میسازد و وجود کار آمدش رفاه و امنیت جامعه را تامین میکند. اهمیت نیروی انسانی تا جایی است که منابع مادی همواره یک پله پایین تر از آن قرار میگیرد این مساله باعث توجه بیش از بیش جوامع بشری به نیروی انسانی گردیده و برنامه ریزیهای گسترده ای در جهت حفظ و تربیت آن انجام گرفته تا میزان بهره وری از این سرمایه ی ناشناخته را ( البته در برخی کشورها ) افزایش یابد.
حفظ و تربیت نیروی انسانی علاوه بر این که از جهت جسمانی مورد توجه است از نظر روانی بسیار مهم است. چرا که هر گونه دگرگونی روحی، جسم را تحت تأثیر قرار داده و فرد را ناکارآمد میکند.
اگر چه ضرب المثل « عقل سالم در بدن سالم است » در بین مردم باب شده اما باید این ضرب المثل بدین گونه اصلاح گردد که : عقل سالم در بدن سالم و بدن سالم در سایه ی روح سالم است. بدیهی است روح و روان ناسالم جسم را پژمرده و تنبل ساخته و قدرت کار و فعالیت را از او میگیرد. کوتاه سخن این که تلاشهای جوامع در جهت سلامت جامعه به خصوص در سالهای اخیر نشان میدهد که سلامت روحی و روانی افراد از اهمیت بیشتری نسبت به سلامت جسمانی برخوردار است. وجود این گونه تحلیل و نظریهها درباره ی نیروی انسانی باعث شده که جوامع کوچک و بزرگ از خانواده تا مدرسه و از سطح ملی تا سطح جهانی همه و همه توجه بیشتری به سلامت افراد نمایند و فرد را ابتدا از نظر روانی به خوبی بشناسند آن گاه با تدابیر مؤثر موانع رشد روحی او را مرتفع سازند تا در سایه روح سالم،جسم سالم پرورش یابد و افراد سالم سلامت جامعه را تامین و تضمین کنند. گستره ی بیماریهای روحی و روانی که مانع رشد طبیعی و شکوفایی استعدادهای افراد میگردد، بسیار وسیع است اما در این میان افسردگی یکی از شایع ترین بیماریهای سده ی اخیر است. درباره ی افسردگی که در تمام دورههای رشد ممکن است بروز دهد تحقیقات و مطالعات زیادی صورت گرفته و نتایج نشان میدهد که افسردگی در دوران نوجوانی که موم شخصیت فرد شکل مگیرد مهم و قابل تامل است و اگر بدان توجه نگردد باعث بروز ناهنجاریهای شخصیتی و شکوفا نشدن استعدادها میگردد.
بیان مسئله :
سلامت به معنی : « بی گزند شدن، بی عیب شدن، رهایی یافتن، نجات یافتن، امنیت، عافیت، تندرستی، خلاص از بیماری، آرامش صلح، سالم، تندرست بودن میباشد » (معین، 1375 ، ج5، ص 778 ).
مفهوم سلامت روانی به معنای خود آگاهی حل تعارضات و کشمکشهای درونی و شامل خود شکوفایی یعنی بالفعل ساختن تواناییهای روان شناختی ذاتی و درونی فرد است.
سلامت شامل سلامت جسمی و روانی میباشد در سلامت روانی بنا به عقید آلفرد آدلر فرد برخوردار از سلامت روان شناختی توان با جرات عمل کردن را برای رسیدن به اهدافش دارد چنین فردی روابط سازنده ای با دیگران دارد. به اعتقاد او فرد سالم مطمئن و خوش بین است. عملکرد او مبتنی بر نیرنگ نیست فرد سالم ضمن پذیرش مشکلاتش در حد توان به رفع آنها اقدام میکند خلاصه اینکه سلامت روان یعنی داشتن اهداف شخصی در زندگی، روابط خانوادگی مطلوب، کنترل عواطف و احساسات و پذیرش اشتباه و کوشش برای حل آنها.
به نظر کارل راجرز نیز شخص سالم انسانی است بسیار کارآمد که از تمام تواناییهایش بهر میگیرد و به طور خلاصه انسان بر خوردار از سلامت روان شناختی دارای این خصوصیات است.
1 ـ آمادگی کسب تجربه 2ـ زندگی هستی دار 3 ـ اعتماد به ارگانیزم خود 4 ـ احساس آزادی 5 ـ خلاقیت و آفرینشگری انسان غیر سالم فردیست که مبتلا به اختلال روانشناختی باشد و ویژگیهای فوق را نداشته باشد ( ارجمند، 1382 ).
برای بیشتر مردم مفاهیم اختلال روانی خیلی گنگ بوده و تصورات آنها در این خصوص تحریف شده و رنگی از ترس و پیشداوری به خود گرفته است.
اختلال روانی یک بیماری با تظاهرات روانشناختی یا رفتاری همراه با ناراحتی قابل ملاحظه و اختلال کارکرد ناشی از یک آشفتگی زیست شناختی، اجتماعی، روانشناختی، ژنتیک، فیزیک یا شیمیائی است. ارزیابی آن بر حسب انحراف از یک مفهوم هنجاری صورت میگیرد (کاپلان، سادوک، 1380 ).
طبقه بندی اختلالات روانی بر اساس DSM IV IR به شرح زیر میباشد : 1_ اختلالاتی که نخستین بار در دوره شیرخوارگی، کودکی، یا نوجوانی آشکار میشود
2 ـ دلیریوم، دمانس، اختلالات شیدائی و سایر اختلالات شناختی
3 ـ اختلالات روانی ناشی از اختلال طبی عمومی
4 ـ اختلالات وابسته به مواد
5 ـ اسکیزوفرنی و سایر اختلالات پسیکوتیک
6 ـ اختلالات اضطرابی
7 ـ اختلالات شبه جسمی
8 ـ اختلالات ساختگی
9 ـ اختلالات تجزیه ای
10 ـ اختلالات جنسی
11 ـ اختلالات خوردن
12 ـ اختلالات کنترل تکانه
13 ـ اختلالات انطباق
14 ـ اختلالات شخصیت
15 ـ اختلالات خلقی : این اختلال در تمام سنین کودکی و نوجوانی روی میدهد و دو نوع اختلال را شامل میشود.
الف ) اختلالات دو قطبی : مشخص با نوسان شدید خلق بین افسردگی و نشئه و بهبودهای موقت و عود.
ب ) اختلالات افسردگی : اختلال افسردگی اساسی، خلق شدیداً افسرده، کندی روانی ـ حرکتی، نگرانی، احساس ناراحتی، منگی وحیرت، بی تابی، احساس گناه، افکارخود کشی ومعمولا عود کننده.
اختلال افسرده خوئی : شکل حقیقت تر افسردگی معمولا ناشی از فقدان یا رویدادی مشخص (نوروز افسردگی هم نامیده میشود ).
افسردگی با الگوی فصلی ( اختلال عاطفی فصلی SAD هم نامیده میشود ) بیشتر در ماههای زمستان مشاهده میشود (سادوک،0 138 ).
یکی از اختلالات مهمی که در طبقه بندی اختلالات روانی میگنجد اختلالات افسردگی میباشد. مفهوم افسردگی کودکان و نوجوانان موضوع قابل بحث و در خور توجهی است. در پانزده سال اخیر امکان بروز عارضه افسردگی در کودکان به همان شکل افسردگی در بزرگسالان وجود دارد، وعلائم ونشانه1یی شبیه به بزرگسالان در آنها دیده میشود (هارینگتون، 1380 ).
علائم و نشانههای افسردگی در نوجوانی از دیدگاه بک عبارتند از :
1 ـ عوامل شناختی ای که باعث میشوند نوجوان، آینده را به صورت منفی ببیند
2 ـ عوامل عاطفی و هیجانی چون خشم و نبود تجربیات خوشایند و لذت بخش
3 ـ عوامل انگیزشی که شامل دوری گزیدن از جامعه و تمایل به خودکشی میگردد
4 _ عوامل رفتاری و فیزیولوژیکی که بی فعالیتی، نوسان در اشتها، آشفتگی در خواب و اظهار خستگی مفرط را شامل میشود(افروز، 1380 ).
از عوامل مؤثر در افسردگی نوجوانان میتوان از رفتارهای بزه کارانه در سطح خانواده و جامعه مانند پرخاشگری، فرار از منزل، مشکلات مدرسه ای مانند عدم پیشرفت تحصیلی، و همچنین مشکلات مربوط به برقراری رابطه با گروه همسن و سال ( مثل طرد شدن توسط آنها ) را نام برد (افروز، 1380 ).
دادههایی در مورد هنجارهای سن و جنس موجود است، تفاوتهای سنی و جنسی اندک، اما مهمی آشکار شد : کودکان بسیار خردسال نسبت به کودکان بزرگ تر افسردگی کمتری نشان دادند، و دختران، به خصوص در گروههای سنی پایین تر، افسردگی کمتری ابراز کردند (هارینکتون، 1380 ).
از آنجایی که افسردگی در میان کودکان و نوجوانان در دهههای اخیر بسیار شایع شده است. و مشکلاتی از قبیل، تحصیلی، شخصیتی و اجتماعی در بین آنها بسیار دیده میشود. در نتیجه نیاز به تشخیص و درمان سریعتر آنها لازم میباشد. به این منظور برای تشخیص افسردگی از ابزارها و روشهای متفاوتی از جمله، مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه و آزمونها استفاده میکنند. که معروفترین وسیله اندازه گیری در بین این ابزارها همین آزمونها میباشد ( سیف، 1371 ).
آزمون وسیله ای است که به طور علمی تهیه میشود و اندازه گیری عینی تواناییهای افراد را فراهم میآورد. آزمون وسیله ای است که به طور علمی تهیه میشود، منظور از علمی تهیه شدن یک آزمون این است که آزمون باید مثل هر وسیله اندازه گیری دیگر ویژگیهایی را برای خود داشته باشد. یک آزمون نیز در درجه اول باید دقت اندازگیری داشته باشد و در درجه دوم چیزی را اندازه بگیرد که برای اندازگیری آن تهیه شده است. دو ویژگی فوق را اصطلاحاً اعتبار و روایی مینامند. علاوه بر دو ویژگی بالا، یک آزمون خوب ویژگی دیگری نیز دارد که به آن حساسیت یا قدرت طبقه بندی میگویند. منظور این است که یک آزمون باید بتواند آزمودنیها را طبقه بندی کند بدین معنا که بتواند تفاوتهای فردی آنها را به خوبی نشان دهد ( گنجی، 1371 ).
در آموزش و پرورش و روانشناسی، آزمونها به چند منظور عمده مورد استفاده قرار میگیرند :
برای اندازه گیری تواناییهای شناختی و تواناییهای حرکتی و نیز برای اندازه گیری ویژگیهای شخصیت و ویژگیهای عاطفی. بنابراین، آزمونهای مختلف را میتوان به دو دسته کلی آزمونهای توانایی و آزمونهای عاطفی تقسیم کرد.
از آزمونها به عنوان یک روش نظامدار ( سیستماتیک ) برای اندازه گیری نمونه ای از رفتار فرد استفاده میشود، برای اینکه بتوان آن رفتار را با توجه به معیار یا هنجار ارزشیابی کرد (سیف، 1371).
برای تشخیص افسردگی در کودکان از روشهای متنوعی از جمله مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه و آزمون استفاده میشود. که از پرسشنامهها و آزمونهای مهمی که در این زمینه ساخته شده و مورد استفاده قرار گرفته است، میتوان از پرسشنامه افسردگی کودکان «ماریا کواس » ( CDI )، پرسشنامه بک ( BDI )، مقیاس افسردگی اصلی برای مطالعات همه گیر شناسی ( CES _ D )، مقیاس درجه بندی افسردگی ) DSRS (، مقیاس افسردگی کودکان ) ( CDSنام برد (هارینگتون، 1380 ).
بدون شک ما در جامعه ای زندگی میکنیم که فشارهای روانی بر تمام زندگی ما اثر گذاشته و اجتناب از آنها امکان ناپذیر است. و این فشارهای روانی در سنین پایین مشکلات عدیده ای از جمله تحصیلی، شخصیتی، و اجتماعی بوجود میآورد نیاز به تشخیص این بیماری درسنین کودکی و نوجوانی بیشتر احساس میشود. برای اینکه بتوانیم افرادی را که دچار افسردگی شده از افراد سالم جدا کنیم نیاز به یک معیار اندازگیری دقیق داریم و لذا به دلیل نداشتن یک معیار دقیق از خود برای اندازگیری ناگزیریم که از ابزارهای دیگران برای جدا کردن افراد سالم از غیر سالم استفاده کنیم. ابزار ساخته شده توسط دیگران چون تحت تأثیر فرهنگ جامعه خود آنها قرار دارد، نمی توان آن را در فرهنگهای مختلف بکار برد، مگر که با آن فرهنگ انطباق دهیم و آنها را بر اساس فرم فرهنگی، جنسی و سنی فرهنگ خود هماهنگ کرد. از این رودر این پژوهش به دنبال آن هستیم که مشخص سازیم که آیا پرسشنامه افسردگی کودکان (ماریا کواس ) از اعتبار و روایی لازم برخوردار است و آیا نتایجی که از آن بدست
می آید دارای دقت و ثبات لازم برای جامعه مورد پژوهش میباشد.
اهمیت پژوهش :
امروزه نیاز به احساس امنیت و آرامش روان از اساس ترین نیازهای فطری انسان است. احساس امنیت و بهره مندی از آرامش روان، ضروری ترین بستر پدید آیی خلاقیتها، شکوفایی استعدادها، تعالی وجود و توسعه و تحول پایدار در عرصههای مختلف حیات فردی و اجتماعی است. ما در جامعه زندگی میکنیم که از تنش و فشار روانی بدور نیستیم، در نتیجه روز به روز به تعداد افرادی که دچار بیماریهای روانی بخصوص افسردگی میشوند افزوده میشود همین افزایش نرخ افسردگی دربین کودکان و نوجوانان توجه مسولان را به خود جلب کرده است. اما اولین جایگاه رشد شخصیت و تربیت نوجوانان، محیط خانواده میباشد. در خانواده است که او راه و رسم زندگی را میآموزد. چگونگی برخورد والدین با رویدادها و حوادث مختلف زندگی، در تربیت و بهداشت روانی فرزندانشان نقش بسزایی دارد. اما به دلیل ناآگاهی والدین در مورد بیماری روانی فرزندشان نیاز به این است که به والدین اطلاعاتی در مورد بیماری افسردگی داده شود و آنها را از علائم و نشانههای این بیماری آگاه کرده، توجیه و راهنمایی خانوادههای جوانان افسرده تنها درباره نشانههای افسردگی، اغلب راهگشا و مفید واقع میشود و همچنین والدین جوانانی که احتمال خود کشی در آنها هست نیازمند توصیههایی درباره شیوههای کاهش خطر هستند. از آنجایی که این بیماری روانی روز به روز در حال افزایش میباشد و به دلیل عوارض نامطلوبی که بر رشد شخصیتی و اجتماعی و همچنین تحصیلی کودکان و نوجوانان دارد نیاز به بررسی بیشتری دارد جوانان افسرده معمولا افکار خودکشی دارند و برخی از آنها اقدام به خودکشی میکنند. برای مثال رییان و همکاران ( 1987 ) دریافتند که حدود0 6 درصد کودکان و نوجوانان مبتلا به افسردگی شدید فکر خودکشی در سر دارند. به نظر میرسد در کودکان که گرایش به خودکشی داشته اند خطر افسردگی بیشتر بوده است. پنفر و همکاران ( 1991 ) دریافتند که جوانانی که اقدام به خودکشی کرده اند در دوره پیگیری 6 _ 7 سال بعد احتمالا ده بار بیشتر از جوانانی که چنین اقدامی نکرده بودند دارای اختلال خلق و خو بودند (هارینگتون، 1380 ).
افسردگی در کودکان و نوجوانان مورد توجه روز افزون مسؤولان بهداشت روانی در مدارس قرار گرفته است. به خصوص که ممکن است که کودکان « گوشه گیر و کم تحرک و ساکت » کمتر مورد توجه قرار گیرند، و احتمال ارجاع آنها برای آموزش ویژه نسبت به کودکانی که مشکلاتشان را برون فکنی میکنند کمتر باشد و معلمان، همانند والدین از افسردگی نوجوانان بی اطلاع اند و نیاز به آگاهی بیشتری در مورد این بیماری دارند (هارینگتون، 1380 ).
یکی ازدلایل دیگری که انجام این پژوهش را ضروری میکند، عدم وجود یک معیار مناسب برای آزمونهای افسردگی کودکان ونوجوانان است، تا بتوان بوسیله این آزمونها کودکان افسرده را ازکودکان غیر افسرده و سالم جدا کرد. از آنجایی که تأثیرات مخربی، این بیماری بر روح و روان کودکان میگذارد نیاز به شناسایی زودرس آن احساس میشود. که این کار را تنها از طریق ابزارهای عینی و دقیق میشود، انجام داد و یا استفاده از آزمونها است که میشود کودکان افسرده را تشخیص داد و به درمان آنها پرداخت. از دیگر سوی با عنایت به عدم آگاهی مردم از شیوههای برخورد با بیماران روانی اجراء بکارگیری شیوههای نادرست برخورد با بیماران روانی، اجرای پژوهش حاضر ضرورت دارد، زیرا میتوان میزان وقوع اختلالات را در هر تیپ مشخص، و زمینه ارتباطی آموزش و پیشگیری از اختلالات را فراهم سازد. از دیگر عوامل ضرورت این پژوهش این است که افراد به بهداشت جسمی خود نسبت به بهداشت روانی جدی تر هستند، زیرا مراجعه به پزشک را برای مسائل روانی خود مایه شرمندگی تلقی نموده و در صورتی که وضع خود را شناختن در پی چاره برآمدن راهی اساسی برای کسب سلامت است و در نهایت درک بهتری از ماهیت انسان راهی را برای حل مشکلات ذکر شده در پیش قرار دهد. از آنجایی که در دوران نوجوانی، نوجوان رشد شخصیتی و جسمی خود را حس میکند و همچنین بخاطر بحرانی بودن این دوران، نوجوان به محیطی سالم و عاری از هر گونه ناامنی دارد. و هرگونه اختلال در این دوران باعث از بین رفتن استعدادها و تأثیر نامطلوب بر جسم و روان نوجوان میگذارد و تأثیرات بسیار مخربی دیگری بر روحیه آنها میگذارد.از دیگر سو به دلیل نداشتن یک معیار دقیق از خود برای اندازه گیری ناگزیریم از ابزارهای ساخته شده توسط دیگران استفاده کنیم از آنجا که این آزمونها در فرهنگ خود آنها هنجاریابی شده وقابل استفاده در جوامع دیگر نیست لذا نیاز به انطباق باجوامع خودمان را دارد.و باید آنها را براساس نرم فرهنگی، جنسی و سنی فرهنگ خود هماهنگ کنیم. انجام این پژوهش را مهم میدانم.به طور کلی،هدف اصلی پژوهش حاضر،تعیین روایی و پایایی آزمون ماریا کواس توسط پژوهشگر ومشخص کردن میزان شیوع اختلالات افسردگی در نوجوانان شهرستان تربت حیدریه خواهد بود.از اهداف فرعی این پژوهش بررسی عوامل مؤثربر افسردگی نوجوانان وارتباط متغیرهایی همچون سن، جنس، تعداد اعضای خانواده، وضعیت تحصیلات پدران، وضعیت اشتغال متفاوت پدران ومادران، شهر و روستا،جایگاههای متفاوت فرزندان، با افسردگی میباشد.
امید است نتایج پژوهش حاضر بتواند برای والدین و متولیان امور آموزش وپرورش که ضامن تعلیم و تربیت نوجوانان میباشند مفید و همچنین بتوانیم، ازاین پرسشنامه به عنوان یک معیار تشخیصی در تشخیص و درمان افسردگی نوجوانان در جامعة مورد پژوهش استفاده کنیم.
اهداف تحقیق :
الف ) ارائه جداول نرم و هنجار جهت آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس برای گروه مرجع نوجوانان دختر و پسر مدارس راهنمایی شهرستان تربت حیدریه.
ب ) بررسی میزان روایی آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس برای گروه مرجع نوجوانان پسر و دختر مدارس راهنمایی شهرستان تربت حیدریه .
ج ) بررسی میزان پایایی آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس برای گروه مرجع نوجوانان پسر و دختر مدارس راهنمایی شهرستان تربت حیدریه .
اهداف جزئی :
الف ) بررسی رابطه بین افسردگی در نوجوانان و تحصیلات پدر.
ب ) بررسی رابطه بین افسردگی در نوجوانان و تعداد اعضای خانواده آنها.
ج ) بررسی رابطه بین افسردگی در نوجوانان و مشاغل مختلف پدر و مادر.
د ) بررسی میزان شیوع افسردگی در دختران و پسران و میزان تفاوت آنها.
ه ) بررسی میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان روستایی و شهری و تفاوت شدت آنها .
ر ) بررسی میزان شیوع افسردگی و شدت آن در سنین مختلف.
ز ) بررسی رابطه بین افسردگی نوجوانان و جایگاه فرزندی آنها .
تعاریف نظری واژهها و مفاهیم :
اختلالات خلقی :
« اختلالاتی که مهمترین ویژگی آنها، ناراحتی خلقی اولیه است، اختلالات افسردگی و اختلال دو قطبی که در آن نوسان خلق بین افسردگی عمیق و شنگولی و هیجان زدگی شدید است » ( دبلیو، 1383،ص 185 ).
« در فرهنگ جامع لغات روانشناسی و روانپزشکی اختلالات خلقی به معنی : هر گروهی از حالات بالینی که با اختلال خلق ( حالت هیجانی درونی فرد ) فقدان احساس کنترل، احساس ذهنی، ناراحتی شدید مشخص است ؛ متشکل از افسردگی و مانی است و در DSMIII اختلال عاطفی نامیده میشود » (کاپلان و سادوک، 1374، ص 2.5 ).
در فرهنگ لغات اصطلاحات چهار زبانه روان پزشکی اختلالات خلقی اینگونه تعریف شده است : « احساس نامطلوب و ناخوشایند و ناراحتی ای را گویند که وضع خلقی بصورت رضامندی عمومی، بیقراری، ناراحتی افسردگی و اضطراب تظاهر مینماید » ( بهرامی و معنوی،0 137، ص 324(.
افسردگی :
در فرهنگ لغات معین افسردگی اینگونه تعریف شده است : « پژمردگی، اندوهگینی، انجماد، دلسردی، بی حال شدن است » ( معین، 1376، ج : اول، ص 319 ).
اختلال افسردگی عبارتست از « پاسخ طبیعی فرد به فشارهای زندگی، این اختلال در برابر یک تعارض درونی در پاسخ به یک عامل تشخیص خارجی بروز میکند در افسردگی تغییر خلق و دگرگونی افکار برداشتها و عملکردهای فیزیولوژیک مشاهده میشود » ( گنجی و همکاران، 1376، ص 74 ).
« حالت روانی مشخص با احساس نومیدی، غمگینی، تنهایی، درماندگی، احترام به نفس پایین و خودملامتگری، نشانههای همراه مشتملند بر کندی روانی ـ حرکتی یا گاه بگاهی تحریک، گریز از روابط بین فردی و علائم نباتی نظیر، بی خوابی و بی اشتهایی » ( کاپلان و سادوک، 1382،جلد اول، ص 89 ).
افسردگی تک قطبی :
« اختلال افسردگی تک قطبی زمانی رخ میدهد که افسردگی، بر خلق فرد غالب است، اما همه جنبههای زندگی او را در بر نمی گیرد علائمی مانند، کم خوری یا پرخوری، بی خوابی یا پرخوابی، کاهش سطح انرژی و تنبلی، عزت نفس پایین، کاهش سطح تمرکز » ( افروز، 1380، ص 22 ).
« افسردگی، احساس ناامیدی و بی ارزش بودن، بدبینی شدید، کند تفکر و عمل، بدبینی نسبت به چشم انداز آینده » ( شریعتی، 1373، ص 397 ).
افسردگی دو قطبی :
« نوعی نابهنجاری خلقی است که وجه مشخصه آن نوسانات شدید بین افسردگی و شنگولی و به تناوب بهبودی و عود کردن بیماری میباشد » ( شاملو، 1383، ص 116 ).
« افسردگی دو قطبی زمانی رخ میدهد که افسردگی، همه جنبههای زندگی فرد را در بر میگیرد و ممکن است شامل یک دوره مانیا نیز بشود و نیاز به دارو درمانی و روان درمانی دارد »
( افروز، 1380.، ص 22 ).
در فرهنگ لغت افسردگی دو قطبی اینگونه تعریف شده است : « علائم بارز این بیماری عبارتند از : خوشحالی، افسردگی شدید و یا نوسان بین این دو، پرش افکار و هیجان زدگی، با حالت خوشحالی همراه است و کندی فقدان حرکت و فعالیت با حالت افسردگی توأم است »
(کاپلان و سادوک، 1374، جلد اول، ص 207 ).
افسردگی عمده :
« افسردگی بسیار شدید، عقب ماندگی ذهنی و حرکتی، نگرانی، ناآرامی، گیجی، عصبیت، احساس گناه، فکر خودکشی که تکرار میشود » ( شاملو، 1383، ص 178 ).
« اختلال افسردگی اساس با یک یا چند دوره اساسی ( یعنی حداقل دو هفته خلق افسرده یا از دست دادن علاقه، به اضافه حداقل چهار علامت دیگر از افسردگی مشخص میشود » ( یرامی،1378، ص 106 ).
« حالت غمزدگی، فقدان علاقه تقریباً به تمام فعالیتها، تغییرات روانی حرکتی، فقدان انرژی اشکال در خواب رفتن، احساس گناه و خود ملامتگری، مسائل مربوط به تمرکز و افکار مکرر درباره مرگ یا خودکشی » ( آزاد، 1378، ص 57 ).
مانی یا شیدایی :
در فرهنگ جامع لغات روانشناسی و روانپزشکی مانی به معنی « اختلال خلقی که با سر خوشی، بیقراری، بیش فعالی ، تحریک پذیری مفرط و تفکر و گفتار سریع ( پرش افکار ) مشخص میباشد ؛ مشخصه مرحله مینک اختلال دو قطبی است » کاپلان و سادوک 1374، ص 325 ).
در فرهنگ لغت دهخدا درمانی یا شیدایی به معنی « نادر است که از ندرت است که بی همتا و بی مثل و یکه و تنها باشد و همچنین به معنی دیوانگی، به آشفتگی گرابیدن است » ( دهخدا، 1377، جلد 3، ص 821 ).
« در این حالت، رفتار شخص مبتلا به مانی شامل خوشحالی زیاد، سرحال بودن شدید، سرعت در تفکر، تکلم و حالت هیجانی توأم با حرکات زیاد جسمی » ( شاملو، 1383، ص 113 ).
هنجاریابی :
هنجاریابی آزمون یعنی « همسان کردن روش کار برای اجرا و نمره گذاری آزمون » ( آناستازی، 1379، ص 25 ).
تبدیل کردن مجموعه ای از نمرات خام به صورتی که منجر به تشکیل توزیعی با شکل تقریبی نرمال شود ( ربر، 1378، ص 152 ).
یکی از مراحل اصلی در استاندارد کردن آزمودنیها وابسته به فرهنگ است (سیف،1383،ص 392).
نرم یا هنجار :
در لغت نامه روانشناسی هنجار به این معنی است که « آنچه باید به منزله انکار یا به منزله قاعده در نظر گرفته شود، استاندارد یا ارزش که معرف یک گروه است » ( دادستان، راد، 1365، ص 357 ).
نرم یا هنجار عبارت است از « متوسط عملکرد گروه نمونه ای از آزمودنیها که به روش تصادفی از یک جامعه تعریف شده انتخاب میشود » ( شریفی، 1373، ص 231 ).
« میانگینهایی که از اجرای یک آزمون در گروههای بسیار وسیع بدست میآید » ( گنجی، 1377، ص 173 )
روایی :
« روایی یعنی این که آزمون باید چیزی را اندازه بگیرد که برای اندازه گیری آن ساخته شده است»
( گنجی، 1377، ص 124 ).
در تعریف سنتی گفته میشود روایی آزمون عبارت است از « میزان کارایی که برای اندازه گیری خصیصه ای که به منظور اندازگیری آن خصیصه ساخته شده است » ( شریفی، 1373، ص 211 ).
« روایی اصطلاحی است که به هدفی که آزمون برای تحقق بخشیدن به آن درست شده است اشاره میکند » ( سیف 1381، ص 251 ).
پایایی یا اعتبار :
« پایایی یک وسیله اندازگیری به دقت آن اشاره میکند. یک آزمون در صورتی دارای پایایی است که اگر آن را در یک فاصله زمانی کوتاه چندین بار به گروه واحدی از افراد بدهیم نمرات حاصل از این چندین بار اجرا نزدیک به هم باشند » ( سیف، 1381، ص 272 ).
« اعتبار به این معنی است که نتایج اجراهای متوالی آن، ثبات یا پایایی داشته باشند » ( گنجی، 1380، ص 94 ).
« اعتبار آزمون به دقت اندازگیری و ثبات و پایایی آن مربوط میشود » ( شریفی، 1373، ص 185 ).
تعاریف عملیاتی واژهها و مفاهیم :
افسردگی :
در این پژوهش منظور از افسردگی نمره ای است که فرد در آزمون افسردگی ماریاکواس بدست میآورد میباشد در صورتی که نمره اش بالاتر از 2. باشد فرد افسرد تلقی خواهد شد.
روایی :
در این پژوهش منظور از روایی محاسبه میزان روایی آزمون افسردگی ماریاکواس از طریق روایی ملاک میباشد.
پایایی :
در این پژوهش منظور از پایایی محاسبه میزان ثبات یا پایایی نمرات حاصل از اجرای آزمون افسردگی ماریاکواس از طریق روش دو نیمه کردن آزمون میباشد.
سؤالات تحقیق :
1 ) آیا آزمون افسردگی ماریاکواس از روایی لازم برای اجرا در جامعه مرجع مورد نظر برخوردار میباشد؟
2 ) آیا آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس از پایایی لازم برای اجرا در جامعه مرجع مورد نظر برخوردار میباشد ؟
فرضیههای تحقیق :
1 ) بین میزان افسردگی نوجوانان متعلق به خانوادههای پرجمعیت و کم جمعیت تفاوت معنی دار وجود دارد.
2 ) بین میزان افسردگی نوجوانان متلق به خانوادهها با تحصیلات پدر بالا و پایین تفاوت معنی دار وجود دارد.
3 ) بین میزان افسردگی نوجوانان با مشاغل مختلف پدر تفاوت معنی دار وجود دارد.
4 ) بین میزان افسردگی نوجوانان با جایگاههای مختلف فرزندی تفاوت معنی داری وجود دارد.
5 ) بین میزان افسردگی نوجوانان پسر و دختر تفاوت معنی دار وجود دارد.
6 ) بین میزان افسردگی نوجوانان شهری و روستایی تفاوت معنی دار وجود دارد.
7 ) بین میزان افسردگی نوجوانان متعلق به گروههای سنی مختلف تفاوت معنی دار وجود دارد.
8 ) بین میزان افسردگی نوجوانان دارای مادران شاغل و غیرشاغل بودن تفاوت معنی دار وجود دارد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 387 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 100 |
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده ز
تقدیروتشکر و
تقدیم به ه
فصل اول(کلیات پژوهش) 1
مقدمه 2
بیان مسئله 4
ضرورت واهمیت تحقیق 6
اهداف تحقیق 8
فرضیه های تحقیق 8
متغیرهای تحقیق 8
تعاریف نظری 8
تعاریف عملیاتی 9
فصل دوم(پیشینه پژوهش) 10
شخصیت ومفهوم آن 11
ضرورت مطالعه وشناخت شخصیت 13
نظریه های شخصیت(شخصیت ورویکرد روانکاوی) 14
نظریه تحلیلی یونگ 15
نظریه پویایی روانی –اجتماعی 16
نظریه بودائیسم درباره شخصیت انسان 18
نظریه اسلام درباره شخصیت انسان 20
الگوی شخصیت 21
پایداری شخصیت 22
تغییردرشخصیت 23
شخصیت سالم 24
ساختارشخصیت 26
همسانی شخصیت 29
تعریف سلامت روانی 30
تاریخچه سلامت روانی 30
کلیدسلامت روانی 32
چرابایددرموردسلامت روانی بدانیم؟ 32
اعتمادبه نفس،کلیدسلامت روانی 33
نظریه های سلامت روانی 34
1-الگوی گوردون آلپورت 34
2-الگوی کارل راجرز 35
3- الگوی کارل گوستاو یونگ 35
4-الگوی ویکتورفرانکل 36
5- الگوی اریش فروم 36
6-الگوی آبراهام مزلو 37
7-الگوی فریتس پرلز 38
تحقیقات انجام شده درزمینه سلامت روان وویژگی های شخصیتی 38
فصل(روش تحقیق) 42
روش تحقیق 43
جمعیت هدف 43
روش نمونه برداری وتعدادآنها 43
ابزاراندازه گیری 43
روش جمع آوری داده ها 49
فصل چهارم(تجزیه وتحلیل آماری) 50
تجزیه وتحلیل آماری 51
جدول1-4نمرات ویژگی های شخصیت وسلامت روان دانش آموزان دخترمقطع سوم دبیرستان 53
جدول شماره 2-4محاسبه ضریب همبستگی از راه اعدادخام(دختران) 55
جدول 3-4 محاسبه ضریب همبستگی پیرسون نمره های سلامت روان ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان دخترمقطع سوم دبیرستان 57
جدول 4-4 مرات ویژگی های شخصیت وسلامت روان دانش آموزان پسرمقطع سوم دبیرستان 58
جدول 5-4 محاسبه ضریب همبستگی ازراه اعدادخام(پسران) 60
جدول 6-4 محاسبه ضریب همبستگی پیرسون نمره های سلامت روان ویژگیهای شخصیتی دانش آموزانپسرمقطع سوم دبیرستان 62
جدول 7-4 محاسبه آزمون معناداربودن ضریب همبستگی 64
جدول8-4 محاسبه آزمون معناداربودن ضریب همبستگی 66
جدول9-4محاسبه آزمون معناداربودن ضریب همبستگی 68
چدول شماره 10-4 نمرات سلامت روان دانش آموزان دختر وپسرمقطع سوم دبیرستان 69
جدول شماره 11-4 محاسبه آزمون معناداربودن ضریب همبستگی 72
فصل پنجم (بحث ونتیجه گیری) 73
بحث ونتیجه گیری 74
محدودیتهای تحقیق 76
پیشنهادات پژوهش 76
منابع ومآخذ 77
پیوست الف- پرسشنامه تست شخصیتی فارسی NEO(کامل) 79
پیوست ب- پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) 99
چکیده
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی وسلامت روان دربین دانش آموزانت مقطع دوم متوسطه انجام شد.نمونه موردمطالعه پژوهش حاضر 80 نفر(40دخترو40پسر)بودکه ازدانش آموزان مقطع متوسطه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.ابزارمورداستفاده دراین تحقیق پرسشنامه شخصیتی نئووپرسشنامه سلامت روان بودکه پس ازجمع آوری اطلاعات فرضیه های چهارگانه تحقیق بااستفاده ازروش آماری ضریب همبستگی پیرسون وآزمون T موردآزمون قرارگرفت ونتیجه نشان دادکه بین ویژگی شخصیتی روان نژندی ،برونگرایی،دلپذیربودن وسلامت روان رابطه معناداری وجود ندارد.همچنین نتیجه تحقیق نشان دادکه بین سلامت روانی دختران وپسران تفاوت معناداری وجود ندارد.
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه
شخصیت(Personality)شامل کل وجود فرداست و وضع عمومی بدن ،مهارتها،رغبت ها،امیدها،وضع ظاهر،احساسات وهیجانها،عادتها،هوش،خصوصیات اخلاقی،فعالیت ،معتقدات وافکار فردرادربرمی گیرد.شخصیت شامل آنچه فردامروزه هست وآنچه امیدواراست بشود می باشد.پس هرصفتی که فردرا ازافراددیگرمتمایزمی کندجنبه ای ازشخصیت اوراتشکیل می دهدکه ممکن است این صفت ازصفتهای بدنی باشدمانند نیرو،چاقی،لاغری،زیبایی،زشتی،و..... یاذهنی مانندهوش،استعداد،نوع افکار وعقایدو.... یاهیجانی وعاطفی مانندترسویی وبی باکی،عصبانیت وآرام بودن ،ویااخلاقی مانندراستگویی ،دروغگویی ،سهل انگاری وهمچنین ممکن است این صفت ،موروثی باشدمانندقد،رنگ پوست،رنگ موی سر،یااکتسابی مانندگرایش هاومعتقدات دینی وسیاسی وبنابراین ،می توان گفت :شخصت هرفردکل خصایص بدنی،ذهنی وعاطفی و اجتماعی واخلاقی – اعم ازموروثی و اکتسابی – هستندکه او رابطور آشکار ازدیگران مشخص می کند.
شخصیت ایستا(static)نیست بلکه پویا(dynamic)یاپیوسته درحال تغییراست.وقتی ازشخصیت فردسخن می گوییم به یکتاوبی نظیربودن اوتوجه داریم زیرا دوفردهم شخصیت نمی توان یافت.درواقع،شخصیت فردهمان است که باضمیر«من»یاکلمه«خود»(self) ازآن تعبیرمی کندومنظورشناخت شخصیت فرد،شناخت ترکیب وسازمان رفتاراوبه صورت تمامی وکلّیت است(شعائری نژاد،1374).
روانپزشکان فردی راازنظر روانی سالم می دانندکه تعادل بین رفتارها وکنترل او درمواجه بامشکلات اجتماعی وجود داشته باشد.از این دیدگاه انسان ورفتارهای اودرمجموع یک سیستم درنظرگرفته می شود.که براساس کیفیات تاثیروتأثر متقابل عمل می کنند.بااین دید سیستمیک ملاحظه می شودکه چگونه عوامل متنوع زیستی انسان برعوامل روانی اجتماعی اوتاثیرگذاشته وبالعکس ازآن اثرمی پذیرد. به عبارت دیگر دربهداشت وتعادل روانی انسان به تنهایی مطرح نیست بلکه آنچه موردبحث قرارمی گیرد پدیده هایی است که دراطراف اووجود داردوبرجمع سیستم ونظام اوتاثیرمی گذارندوازآن متأثرمی شوند.پس ازدیدروانپزشکی سلامتی عبارت است ازتعادل درفعالیت های زیستی،روانی،واجتماعی افراد که انسان ازاین تعادل سیستمیک وساختار های سالم خودبرای سرکوب کردن وتحت کنترل درآوردن بیماری استفاده می کند.روانکاوان وطرفداران فرضیه های روانکاوی (روان تحلیلی)ازشخصیت ایده آل صحبت می کنندو«من[1]» رامیانجی بین خواسته های «نهاد[2]» وکنترل و مؤاخذه «فوق من[3]» می دانندوبهنجاری رامیانجیگری صحیح ومنطقی بین دوقدرت«نهاد»و«ابرمن»می دانند- روانکاوان به مراحل مختلف رشد روانی وعملکردصحیح وخالی ازتعارض الگو،استفاده ازمکانیسم های دفاعی سازنده درضربه ها وفشارهای شدید را دلیل برسلامت وتعادل روان می دانند.کارهای اریکسن[4] وهارتمن[5] نیزبه منظورتأیید این نظریه است(میلانی فر،1376).
بیان مسئله
ازدیرباز مفهوم شخصیت موردتوجه حکما ودانشمندان بوده است وبخصوص ارتباط آن باموضوعات اخلاقی ،رفتاری ،اجتماعی ازمباحث مهم واساسی به شمارمی رود.
درباره شخصیت و ویژگیهای آن نظریه ها ودیدگاههای بسیارمختلف وهمچنین تعاریف بسیاری برای آن ارائه شده است.
رایج ترین برداشت وتعریفی که محققان وروان شناسان داشته اندعبارت است ازمجموعه ویژگیهای جسمانی ،روانی ،رفتاری که هرکدام را ازافراد دیگرمتمایزومنحصربه فردمی کند(کریمی ،1374).
یکی از ابتدایی ترین اموری که درجهت رشد وتوسعه هرعملی انجام می پذیردطبقه بندی کردن آن است وشخصیت نیزازاین قاعده مستثنی نبوده است .روان شناسان طبقه بندی های مختلفی درمورد شخصیت داشته اند وبرای هرطبقه نیزویژگیها وخصوصیات خاصی درنظرگرفته اند وانواع مختلف شخصیت را ارائه داده اند.
تامین سلامتی افرادجامعه یکی ازمهمترین مسائل اساسی درهرکشوری محسوب می شودکه بایدآن راازدیدگاه سه بعدی جسمی ،روانی واجتماعی نگریست(شاملو،1372).
بعدروانی بهداشت دربسیاری ازکشورهای درحال توسعه بنابه دلایل مختلف موردتوجه کافی قرارنگرفته است.سازمان بهداشت (1993)معتقداست درکشورهای درحال توسعه حجم مشکلات رفتاری و روانی رو به فزونی است وبی توجهی به آن درابعادفردی وخانوادگی واجتماعی اثرات سوء وغیرقابل جبرانی به جای می گذارد(حسینی،1371).
درگذشته فرد درانجام وظیفه خودبا آهنگی یکنواخت اعمال تکراری وساعت هاکارمداوم درگیربود.امروزه هرفردفعالی با«شوک آینده»روبروست.این شوک درتمام سطوح قابل لمس است.براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت ،اختلالهای روانی،اختلالهای جدی وشایع هستندکه درسرتاسر دنیامشاهده می شودو دو پنجم ازتمامی ناتوانی ها به علت اختلالهای روانی،روانی اجتماعی وعصبی بود.واین مواردیک پنجم ازکل مراجعین به مرکزبهداشت عمومی راتشکیل می دهند.(آزاد،1375).
اگرنیازهای زیستی و ورانی فردبه طورخود به خودارضاء می شدزندگی واقعاً آسان بود ولی چنان که می دانیم موانع زیادی،خواه محیطی وخواه درونی وجود داردکه مخل ارضای نیازهاهستند.این موانع موجب فشارروانی درفرد می گردند(آزاد،1375).
آنچه مسلم است اول بایددرنظرگرفت که زندگی آدمی ازبدوتولد تامرگ مجموعه مبارزات باطبیعت است منتهی درهرمرحله ای ودرهرموردی به نحو مخصوص انجام می گیرد.بشردرطول زندگی بارویدادهای زیادی برخوردمی کندکه باعث بروز برخی مسائل روانی وجسمی می گرددوبدین سبب است که بهداشت روانی جامعه راتهدیدمی کندالبته هرچنداین عوامل چاشنی زندگی است ولی هیچ کس نمی تواندبدون آن زندگی کند.پس مسأله اصلی تحقیق حاضراین است که آیابین ویژگیهای شخصیتی وسلامت روانی رابطه وجود دارد؟
ضرورت واهمیت تحقیق
مسئله بهداشت روانی وتامین سلامت روانی انسانها،موضوعی مهم وحیاتی است،اماساده نیست .بزرگترین آفت این مسئله ساده انکارونگاه تک بعدی به آن است.تامین بهداشت روانی جامعه مانند هرموضوع فرهنگی،نیازبه نگرشی تعاملی واقداماتی چندجانبه ونظامندومنسجم دارد.
....انسانهای به ظاهرسالم امروز ،به راحتی ممکن است واردمرزناسلامتی شوند.بسیاری ازانسانها باکمک های مختصرراهنمایی ومشاوره ویاحمایت های مالی – اجتماعی وبهبود شرایط زندگی وبهره مندی ازشادابی فرهنگی ،می توانندسالم بمانندوسالم زندگی کنند(اصلانی،1382).
باتوجه به اینکه بسیاری ازرفتارهایی که انجام می دهیم برگرفته ازشخصیت ماانسانها است وهمینطور تحقیقات زیادی که روانشناسان درموردشخصیت و ویژگی های آن انجام داده اندبه این نتیجه رسیده اندکه شخصیت از زمان تولدتاخاتمه عمردرحال شکل گرفتن وتکامل است وهیچگاه نمی توان ازآن به عنوان حالتی ثابت وغیرقابل تغییرسخن گفت وهمین طور نقش محیط و وراثت رادرتکوین شخصیت مهم بیان کرده اند وهمین طورازعوامل محیطی نقش خانواده رایاداوری می کنیم که درچگونگی تکوین شخصیت کودک اثرمهمی داردوبعدازخانواده ،مدرسه واجتماع هرکدام نقش خاص خود را دارند.وتحقیقات زیادی رابطه بین ویژگیهای شخصیت وشخصیت سالم باسلامت روان بالارا نشان داده است که دلیلی دیگربرای اثبات این رابطه است وازآنجا که عمده شخصیت انسان درکانون خانواده ودرارتباط باپدرومادر شکل می گیرد.این تحقیق می تواندتلنگوری برپدرومادران وهمچنین کسانی که درشکل گیری شخصیت کودکان نقش دارندباشدتامتوجه اهمیت وتاثیرشخصیت سالم برآینده وسلامت فرزندان باشدواین تحقیق همچنین می تواندمورداستفاده روان پزشکان وروانشناسان عمومی وروانشناسان شخصیت قراربگیردومهمترین فایده این تحقیق آن است که بادریافت نتایج می توانیم درتعلیم وتربیت زمینه هایی رافراهم آورده تادانش آموزان دچارمشکل ومسائل عدیده نگردند.
اهداف تحقیق
ازاهداف مهم این پژوهش می توان به مواردزیراشاره کرد:
1- تعیین رابطه ویژگیهای شخصیت وسلامت روان
2- تعیین سلامت روان دردختران وپسران ومقایسه آن دربین دوجنس
فرضیه های تحقیق
1- بین روانژندگرایی وسلامت روانی رابطه وجود دارد.
2- بین برونگرایی وسلامت روانی رابطه وجود دارد.
3- بین دلپذیربودن وسلامت روانی رابطه وجود دارد.
4- بین سلامت روانی دختران وپسران تفاوت وجود دارد.
متغیرهای تحقیق
1- ویژگیهای شخصیت(متغیرمستقل)
2- سلامت روانی(متغیروابسته)
3- جنسیت (متغیر تعدیل کننده)
4- مقطع تحصیلی (متغیر کنترل کننده)
تعاریف نظری
ویژگیهای شخصیت:عبارت است از مجموعه ویژگیهای جسمی،روانی ورفتاری که هرفردراازافراد دیگرمتمایزمی کند. سلامت روان: تسلط ومهارت ارتباط صحیح بامحیط به خصوص درسه فضای مهم زندگی «عشق،کار،تفریح».
تعاریف عملیاتی
ویژگی شخصیت:عبارتندازنمره ای است که آزمودنی هاازآزمون نئو بدست خواهندآورد.
سلامت روان:منظور ازسلامت روانی نمره ای است که آزمودنی هاازپاسخ دهی به آزمون CHQ دریافت می کنند.
فصل دوم
پیشینۀ پژوهش
شخصیت ومفهوم آن
صاحبنظران حوزه شخصیت وروان شناسی ازکلمه شخصیت تعریفهای گوناگون ارائه داده اندازنظرریشه ای ،گفته شده است که شخصیت که برابر معادل کلمهPersonaluty یاPersonalite فرانسه است درحقیقت ازریشه لاتین Persona گرفته شده است که به معنی نقاب یاماکسی بودکه دریونان و روم قدیم بازیگران تئاتر برچهره می گذاشتند.این تعبیر تلویحاًاشاره به این مطلب داردکه شخصیت هرکس ماکسی است که اوبرچهره خودمی زندتاوجه تمیز اوازدیگران باشد.
در زبان عامه شخصیت به معانی دیگری به کارمی رود؛مثلاً،وقتی گفته می شودکه هرکسی باشخصیت است ؛یعنی اینکه او دارای ویژگیهایی است که می تواندافراددیگر راتحت نفوذ خودقراردهدیامتانت و وقارویژه ای دارد.همین طوردرنقطه مقابل آن بی شخصیت به معنی داشتن ویژگیهای منفی است که البته بازهم دیگران راتحت تأثیرقرارمی دهد،امادرجهت منفی.همچنین کلمه شخصیت درعرف به عنوان چهره مشهوروصاحب صلاحیت در حوزه های مختلف به کارمی رود،همچون شخصیت سیاسی،شخصیت علمی،شخصیت هنری وازاین قبیل.اما در روان شناسی ،شخصیت به مفهوم متفاوت ازآنچه ذکرشده تعریف می شودو روان شناسان هرکدام تعریفهای متعددی ازشخصیت و مفهوم آن داشته اندکه به ذکرتعدادی ازآن هاپرداخته می شود.
کاتل[6] درتعریف شخصیت چنین می گوید«شخصیت چیزی است که اجازه پیش بینی رفتارشخص رادرشرایط و اوضاع و احوال معین به فردمی دهد».
«شخصیت مجموعه تفکیک ناپذیرآن خصایص بدنی ونفسانی است که شناخته دوستان نزدیک شخص یابه عبارت دیگر،آن نقاب یا ماسکی است که فردبرای سازش بامحیط ،که درحقیقت نوعی بازیگری درصحنه زندگی است،به چهره خود نهاده است»(ایزدی به نقل ازکریمی،1351).
تعریف شلدون ازشخصیت این است که «شخصیت سازمان پویای جنبه های ادراکی وانفعالی وارادی وبدنی فرد وآدمی است».
شخصیت مجموعه ای پایدارازویژگیها وگرایشهاست که مشابهت وتفاوتهای رفتارروان شناختی افراد(افکار،احساسات واعمال)راکه دارای تداوم زمانی بود.وممکن است به واسطه فشارهای اجتماعی وزیست شناختی موقعیتهای بلاواسطه شناخته شوندیابه آسانی درک نشوند،مشخص می کند(مدی به نقل ازکریمی،1972).
شخصیت عبارت است ازالگوهای رفتاروشیوه های تفکرکه سازگاری فرد بامحیط راتعیین می کنند(آتکینسون وهیلگارد به نقل ازکریمی،1993).
اگر وجوه مشترک تعاریف فوق درنظرگرفته شوددیده می شودکه اولاً همه آنهابه یک رشته ازویژگیها وخصوصیات جسمی و روانی اشاره دارند.
ثانیاً درهمه تعریفها به مسئله تمایز،افتراق ومشخص کردن فردازافراددیگربه طورتلویحی اشاره شده است پس می توان گفت که شخصیت عبارت است ازمجموعه ویژگیهای جسمی ،روانی،رفتاری که هرفرد را ازافراددیگر متمایزمی کند(کریمی،1379).
ضرورت مطالعه وشناخت شخصیت
شناخت شخصیت ،ویژگیها،چگونگی شکل گیری ،عوامل مؤثر درایجادشخصیت ومسائلی ازاین قبیل از یک جنبه ارضای حس کنجکاوی ومیل به شخصیت جویی رادرانسان بدنبال داردزیرا این شناخت نوعی خودشناسی است وشخص هنگام مطالعه موضوعهای ذکرشده غالباً آن دانسته هاراباخود مقایسه کرده وتطبیق می دهد واحتمالاً بااین شناخت نوعی طبقه بندی انجام می دهدیعنی خود رادریکی ازتیپهای شخصیتی قرارمی دهدیاخودرا دارای ویژگیهای شخصیتی خاص می بیند.ازسوی دیگراین شناختها واطلاعات به شخص امکان می دهدکه درارتباط متقابل بادیگران موضع گیریهای مناسب وآگاهانه داشته باشد.اگرازجنبه دیگری هم به این شناخت بنگریم می بینیم که داشتن اطلاعات ودانش لازم درباره شخصیت تنهابه کارعادی دانستن برخی رفتارهادرمراحل مختلف رشدشخصیت نمی آیدبلکه این دانش درپیشگیری یااقدام اجتماعی درموردبروزاختلالها ونابسامانیهای شخصیتی نیزمی تواندبه کمک فردبیایدوچنانچه اختلالهایی بروز کندبااستفاده ازدانش روان شناسی شخصیت می توان چاره جویی کردوازوخیم ترشدن اوضاع جلوگیری نمود(کریمی،1379).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 438 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 97 |
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
روان شناسان اجتماعی تمایل دارند بدانند که انسانها چگونه درباره یکدیگر می اندیشند و چگونه بر یکدیگر اثر می گذارند و اثر می پذیرند ، با این حال تنها ایشان نیستند که به این مسائل علاقه نشان می دهند بلکه انسان شناسان ، جامعه شناسان و حتی رمان نویسان و فیلسوفان نیز به مطالعه این گونه مسائل تمایل نشان می دهند اریکسون پس از جستجو و بررسی بسیار درباره جنبه ناخودآگاه انسان و تضادهایی که علل رفتارهای طبیعی و غیر طبیعی او را توجیه می کند که هویت و نوع تفکر به آن را مورد بررسی قرار می دهد و اینکه هویت که حاکی از تحول در امور جنسی و یافتن خود و درک از خویشتن نزد بزرگسالان و تضادهای ناخودآگاه آنان است شکل می گیرد و او اضافه می کند که تمام احساسهای ناخودآگاته که از آنها و نوجوانان نشات می گیرد یکی از ویژگی های انسان دارا بودن نیروی اندیشه است که باعث هویت است انسان به یاری اندیشه توانسته است به خودیابی برسد که این می تواند باعث هویت در جوانان شود که تفکر منطقی و یافتن آن در ذهنیت می تواند راهکاری جدید باشد و اریکسون خواسته است زندگی روزانه نوجوانان را با تمام پریشانی به اضطراب و آشفتگیهایش بازسازی کند و این نوآوری و دگر گونی در روش نگرش به نتایجی به بار آورده که ژرفترین و استوارترین اعتقادهای در واقع رشد هویت است که منجر به رسیدگی عاطفی ، جنسی ، اجتماعی و ... می شود در افراد با شخصیت های نا رسیده « من » ضعیف و شکننده است و بخشی از سازگاری اجتماعی که در دوران کودکی به وقوع می پیوندد بدان سازگاری اجتماعی می گویند و این همان شیوه ای است که کودکان ارزشها ، سوگیریهایی که در آینده با آن مواجه خواهند شد ، یاد می گیرند و همه می دانیم که موقعیتهایی نیز وجود داشته است که در آن اجتماعی شدن دوباره در تنهایی صورت گرفته است و به همین دلیل از این فرایند به طور مصیبت باری استفاده استثماری شده است . منبع : ( ستوده – 1380 )
بیان مساله
سازگاری اجتماعی و سلامت روانی می تواند شاخه ای از علوم انسانی و علمی نسبتاً جوان است که بعد از پیدایی و رشد سازگاری عمومی و جامعه شناسی به عنوان دانشی نو مطرح شده و این سازگاری اجتماعی از راه رسیده و نو پا می تواند دیواری سخت از سازگاری و جامعه شناسی باشد که M به مطالعه فرد ( رفتارها و نگرشها ، باور�
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 136 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 129 |
فهرست
عنوان صفحه
چکیده 1
فصل اول: کلیات تحقیق 2
مقدمه 3
بیان مسئله 5
سوال مسئله 6
هدف تحقیق 6
اهمیت و ضرورت تحقیق 6
فرضیه های تحقیق 7
متغیر های تحقیق 7
فصل دوم: پیشینه و ادبیات تحقیق 9
مقدمه و کلیات 10
تعریف 11
مشکل تعریف 11
تاریخچه 15
مختصری درباره تاریخچه بهداشت روانی در ایران 27
هدف بهداشت روانی و سلامت عمومی 35
پیشگیری 36
پیشگیری اولیه 37
نظریه آلبوت الیس در رابطه با تفکر غیر منطقی 52
مبانی نظری 53
نظریه شخصیت 54
رشد شخصیت 57
منشا اضطراب و رفتار ناسازگار 58
اهداف درمان 62
فنون درمان 63
فصل سوم: تعیین روش تحقیق 64
جامعه مورد مطالعه 65
فهرست
عنوان صفحه
حجم نمونه 65
روش نمونه گیری 65
معرفی ابزار تحقیق 65
معرفی پرسش نامه تفکر غیر منطقی 66
روش تحقیق 67
روش آماری مربوط به فرضیه ها 68
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها 69
جدول 1-4 نمرات آزمون 70
تجزیه و تحلیل داده ها 72
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری 82
بحث و نتیجه گیری 83
پیشنهادات 85
محدودیت های تحقیق 86
ضمائم و پرسشنامه سلامت روانی گلدنبرگ 87
پرسشنامه سلامت عمومی(GQH) 88
دستور اجرا و پرسشنامه سلامت عمومی(GQH) 90
نمره گذاری 92
منابع و ماخذ 95
چکیده :
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سلامت روانی و تفکر غیر منطقی در بین داشجویان غیر بومی رشته های صنایع و تربیت بدنی ورودی 85 ـ 84 دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر است که فرضیه های عنوان شده عبارتند : 1 ـ بین سلامت روانی و تفکر غیر منطقی دانشجویان رابطه وجود دارد . 2 ـ بین سلامت روانی دانشجویان رشته صنایع و تربیت بدنی تفاوت معنی داری وجود دارد . 3 ـ بین تفکر غیر منطقی دانشجویان رشته صنایع و تربیت بدنی تفاوت معنی داری وجود دارد . که جامعه مورد مطالعه دانشجویان رشته های صنایع و تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر ورودی 85 ـ 84 است که 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و آزمون سلامت روانی گلندبرگ که دارای 28 سوال 5 گزینه ای است و آزمون تفکر غیر منطقی 30 سوال که دارای دو گزینه بله وخیر است که جهت آزمون فرضیه 5 از روی ضریب همبستگی پیلرولون و ازروش آماری t و تغییر مستقل برای فرضیه های اول و دوم و سوم که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین سلامت روانی وتفکر غیر منطقی رابطه معنی داری وجود دارد ولی بین سلامت روانی دانشجویان رشته صنایع و تربیت بدنی تفاوت معنی داری وجود ندارد و همین طور بین تفکر غیر منطقی در بین دانشجویان صنایع و تربیت بدنی تفاوت معنی داری وجود ندارد .
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه :
اعتقاد داریم که تندرستی یکی از نعمتهای بزرگ در زندگی انسان است و نمی توان منکر شد که سلامتی روانی در زمره بالاترین نعمتهاست افرادی که به نحوی ازلغا با بیماران روانی ، عقب ماندگی ذهنی و معتادین به مواد مخدر و اکس سرو کار دارند به این امر اعتقاد کامل دارند . بدیهی است بیماران روانی مخصوص به یک قشر و یا طبقه خاصی نبوده وتمام طبقات جامعه را شامل می گردد و تعصب نسبت به بیماران روانی به قدری است که هنوز نه تنها در کشور ما بلکه در بیشتر کشورهای جهان آمار دقیق و منظمی مربوط به بیماران روانی در دسترس نیست در ایران فقط 10 در صد تخت های بیمارستانی متعلق به بیماران روانی و در حدود 12 درصد بودجه بهداشتی کشور صرف بیماران روانی می گردد مسئله افزایش بیماریهای روانی موضوع روز بوده و رابطه مستقیم با سیر صعودی رشد جمعیت و افزایش فشارهای عاطفی و هیجانی دارد تاریخچه بهداشت و سلامت روانی با توجه به وجود بیماریها روانی از زمانی که بشر وجود داشته و مخصوصا زندگی اجتماعی را شروع کرده همراه بوده است پیدا کردن شروع آغاز هر نهضتی بخصوص نهضتهای اصلاحی و علمی به علت داشتن منابع گوناگون و چند جانبه مسئله مشکلی است در حقیقت روان پزشکی را می توان قدیمی ترین حرفه و تازه ترین علم به شمار آورد قدیمی ترین چون بیماریهای روانی از قدیم وجود داشته و سقراط در سال 377 تا 460 سال قبل از میلاد عقیده داشته که بیماران روانی را مانند بیماران جسمی باید درمان کرد و تازه ترین علم برای اینکه تقریبا از سال 1930 بعد از تشکیل اولین کنگره بین الملی بهداشت روانی بود که روان پزشکی به صورت جزئی از علوم پزشکی شهر و سازمان روان پزشکی و مراکز پیشگیری در کشور های مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند و اکثرا همه این مشکلات از طریق افکار و باورهایی است که می تواند زندگی آدمی را دستخوش آسیب کند که باعث سعی کرد این افکار را از ذهن خود جدا کرد .
بیان مسئله :
بیماریهای روانی مانند بیماریهای جسمانی کشنده نیستند اگر چه خودکشی یکی از علل مرگ ومیر بیماران روانی است ولی از نظر آماری و مقایسه با مرگ و بیماری جسمانی می توان آن را نادیده گرفت عدم درک از نحوه شیوع بیماری و حتی ایجاد رفتارهای غیر طبیعی در آدمی باعث بهم خوردن سلامت روحی وروانی افراد میشود و گاهی عوامل و عللی وجود دارد که باعث ایجاد بهم خوردن سلامت روانی شود که می توان آن را به افکار و باور های فرد نسبت دارد که گاهی اوقات افکار نادرست و به کارگیری روشهای نادرست در زندگی باعث ایجاد ناراحتیهای روانی می شود و گاهی اوقات دوری از خانواده در بین جوانان و مشکلات ناشی از آن مانند امکانات اقتصادی و تغذیه و پیدا شدن دوستان ناباب و عوض شدن راه زندگی تامل در عدم سلامت روانی می تواند دخالت داشته باشد .
سوال مسئله :
آیا بین تفکر غیر منطقی و سلامت روانی رابطه وجود دارد ؟
آیا بین تفکر غیر منطقی دانشجویان ـ صنایع و تربیت بدنی تفاوت وجود دارد ؟
آیا بین سلامت روانی دانشجویان صنایع و تربیت بدنی تفاوت وجود دارد ؟
هدف تحقیق :
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سلامت روانی و تفکر غیر منطقی است و اینکه آیا باورهای غلط و منفی می تواند در فرد و سلامت روحی آن نقش بسزایی داشته باشد و آیا افکار نادرست در امور زندگی می تواند فرد را دوچار تنش کند و اینکه آیا دوری از خانواده در بین جوانان این تفکرات رابیشتر و بیشتر می کند یا نه ؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
عدم سازش و وجود اختلالات رفتاری در جوامع انسانی بسیار مشهود و فراوان است در هر طبقه و صنفی و در هر گروه و جمعی اشخاص نا متعادلی زندگی می کنند بنابراین در مورد همه افراد اعم از کارگر ، دانش پژوه و پزشک و ... خطر ابتلا به ناراحتی های روانی است که همه اینها می تواند از باورهای غلط و منفی آدمی در ذهنش نشات گرفته باشد که باید آدمی از راه حلهایی استفاده کند که کمتر با این موارد دست و پنجه نرم کند دانشجویان دانشگاه معمولا افراد برگزیده هر جامعه هستند و آنها معمولا از لحاظ هوش بر دیگر همسالان خود برتری دارند و اغلب از لحاظ موقعیت اجتماعی و اقتصادی از دیگر جوانان برخوردارند با این وجود در دانشگاهها عده ای از دانشجویان افراد پیکسوت و عده زیادی نورتیک است و گاهی این عوامل به جهت دوری از خانواده یا تفکرات باطل و منفی است که دانشجو در صورت نبود خانواده به خود و ذهنش راه می دهد که با ارائه این تحقیقات امید است که این مشکلات روحی و ذهنی قشر جوانان را کاهش داد و طوری که این جوانان با امید و افکارمثبت و منطقی بتوانند سلامت روحی و روانی خود را افزایش دهند که این تحقیقات در محیط های آموزشی و خانواده می تواند نقش بسزایی داشته باشد .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 252 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 166 |
‹‹ فهرست مطالب ››
عنوان صفحه
فصل اول : طرح تحقیق
مقدمه : 2
بیان مسئله : 4
اهمیت پژوهش : 10
اهداف تحقیق : 13
اهداف کلی : 13
تعاریف نظری واژهها و مفاهیم : 14
تعاریف عملیاتی واژهها و مفاهیم : 18
سؤالات تحقیق : 19
فرضیههای تحقیق : 19
فصل دوم : پیشینه پژوهش
مقدمه : 22
سلامتی و تعریف آن : 23
عوامل تأثیرگذار بر سلامت: 24
انواع سلامتی : 25
سلامت روانی و تعریف آن : 27
عوامل موثر بر سلامت روانی : 28
اختلالات روانی و تعریف آن : 30
تاریخچه بررسی اختلالات روانی : 32
طبقه بندی اختلالات روانی : 36
اختلالات خلقی و تعریف آن : 42
تاریخچه بررسی اختلالات خلقی : 43
طبقه بندی اختلالات خلقی : 44
اختلالات افسردگی : 44
اختلالات دو قطبی : 45
اختلال افسردگی و تعریف آن : 46
نظریههای روان شناختی در مورد افسردگی : 48
نظریه زیست شناختی : 48
نظریه روان پویایی : 50
نظریه یادگیری : 51
نظریه شناختی : 52
علایم و نشانههای اختلال افسردگی : 54
سبب شناسی اختلال افسردگی : 56
انواع افسردگی : 57
اختلال افسردگی و سن : 59
اختلال افسرگی و جنس : 60
روشهای تشخیص و ارزیابی افسردگی در کودکان : 61
انواع آزمونهای ارزیابی افسردگی : 63
پرسشنامه افسردگی کودکان CDI : 63
2 ـ پرسشنامه افسردگی بک : 64
مقیاس افسردگی اصلی برای مطالعات همه گیر شناسی ( CES _ D ) : 65
آزمون و تعریف آن : 66
سابقه تاریخی آزمونهای روانی : 67
ویژگیهای آزمونهای روانی : 69
الف ) ویژگیهای اصلی : 70
الف ) روش باز آزمایی : 71
ب ) روش فرمهای همتا یا موازی : 71
ج ) روش دو نیمه کردن آزمون : 72
د ـ روش کودر ـ ریچاردسون : 73
الف ) روایی محتوا : 74
ب ) روایی صوری یا ظاهری : 76
ج ) روایی ملاکی : 77
د ) روایی سازه : 79
3 ـ حساسیت یا ظرافت تشخیص : 81
ب ) ویژگیهای فرعی : 81
مفهوم نرم یا هنجار و تعریف آن : 82
انواع نرم یا هنجار : 83
1 ـ هنجارهای سنی: 83
2 ـ هنجارهای کلاسی: 84
3 ـ هنجارهای رتبه درصدی : 84
4 ـ هنجار مربوط به نمرات معیار : 85
پژوهشهای خارجی : 87
پژوهشهای داخلی : 88
فصل سوم : روش تحقیق
مقدمه : 90
روش تحقیق : 90
جامعه آماری : 91
نمونه و روش نمونه گیری : 91
روش اجرای تحقیق : 92
ابزارهای گرد آوری اطلاعات : 93
روایی و پایایی آزمون ماریاکواس : 95
روایی و پایائی آزمون افسردگی بک : 95
روشهای آماری مورد استفاده در این پژوهش : 96
سؤالات پژوهش : 98
فرضیهها پژوهش : 98
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل اطلاعات
مقدمه : 100
محاسبه پایایی آزمون : 100
تحلیل نتایج : 101
محاسبه روایی آزمون : 102
فرضیه اول : 103
فرضیه دوم : 103
فرضیه سوم : 105
اداری.. 105
فرضیه چهارم : 106
فرضیه پنجم : 107
فرضیه ششم : 108
فرضیه هفتم : 109
فرضیه هشتم : 112
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری
مقدمه : 115
بحث و نتیجه گیری : 115
پیشنهادات.. 124
پیشنهادات کاربردی : 124
پیشنهادات پژوهشی : 125
محدودیتها : 126
ضمائم
فهرست منابع و مأخذ : 156
چکیدة
عنوان :
هنجار یابی پرسشنامه افسردگی کودکان ماریا کواس بر روی کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی شهرستان تربت حیدریه در سال 84 ـ 83
جامعه آماری :
جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانش آموزان راهنمایی شهرستان تربت حیدریه در سال 84 ـ 83 که در مجموع حدود 10035 دانش آموز بود و از این تعداد 5112 نفر پسر و 4923 دانش آموز دختر که در سطح 35 مدرسه دخترانه و پسرانه توزیع شده اند.
نمونه :
گروه نمونه 500 نفر از دانش آموزان راهنمایی میباشد که 248 نفر از آنها دختر و 252 نفر از آنها دانش آموز پسر میباشند که در پایههای اول و دوم و سوم راهنمایی تحصیل میکنند
ابزار مورد استفاده در این تحقیق عبارتند از :
1 ـ پرسشنامه افسردگی کودکان ماریا کواس 2 ـ پرسشنامه افسردگی بک در آزمون اول پرسشنامه
یافتهای پژوهشی :
1 ) آیا آزمون افسردگی ماریا کواس از پایایی لازم برای اجرا در جامعه مرجع مورد نظر برخوردار میباشد ؟
در این پژوهش پایایی آزمون از روش دو نیمه کردن آزمون 59 / 0 بدست آمد. چون همبستگی بین دو نیمه آزمون، همبستگی بالایی است با اطمینان میتوان از پایا بودن آزمون برای جامعه مرجع آن را اجرا و در این جامعه به کار برد. و این خود مبین ثبات و اعتبار آزمون در امور تشخیصی برای جامعه مرجع میباشد.
2 ) آیا آزمون افسردگی ماریا کواس از روایی لازم برای اجرا جامعه مرجع مورد نظر برخوردار میباشد ؟
در این پژوهش روایی آزمون از روش روایی ملاکی 52 / 0 بدست آمد چون هبستگی بین آزمون ماریاکواس و آزمون ملاک ( بک ) از همبستگی بسیار بالایی برخوردار است با اطمینان میتوان از روایی آزمون ماریا کواس برای جامعه مرجع آنرا اجرا و مورد استفاده قرار داد و این خود مبین مناسب و روایی آزمون در امور تشخیص برای جامعه مرجع میباشد.
مقدمه :
بدون شک نیروی انسانی از مهم ترین سرمایههای جوامع است. سرمایه ای که امکان بهربرداری از منابع انرژی را فراهم میسازد و وجود کار آمدش رفاه و امنیت جامعه را تامین میکند. اهمیت نیروی انسانی تا جایی است که منابع مادی همواره یک پله پایین تر از آن قرار میگیرد این مساله باعث توجه بیش از بیش جوامع بشری به نیروی انسانی گردیده و برنامه ریزیهای گسترده ای در جهت حفظ و تربیت آن انجام گرفته تا میزان بهره وری از این سرمایه ی ناشناخته را ( البته در برخی کشورها ) افزایش یابد.
حفظ و تربیت نیروی انسانی علاوه بر این که از جهت جسمانی مورد توجه است از نظر روانی بسیار مهم است. چرا که هر گونه دگرگونی روحی، جسم را تحت تأثیر قرار داده و فرد را ناکارآمد میکند.
اگر چه ضرب المثل « عقل سالم در بدن سالم است » در بین مردم باب شده اما باید این ضرب المثل بدین گونه اصلاح گردد که : عقل سالم در بدن سالم و بدن سالم در سایه ی روح سالم است. بدیهی است روح و روان ناسالم جسم را پژمرده و تنبل ساخته و قدرت کار و فعالیت را از او میگیرد. کوتاه سخن این که تلاشهای جوامع در جهت سلامت جامعه به خصوص در سالهای اخیر نشان میدهد که سلامت روحی و روانی افراد از اهمیت بیشتری نسبت به سلامت جسمانی برخوردار است. وجود این گونه تحلیل و نظریهها درباره ی نیروی انسانی باعث شده که جوامع کوچک و بزرگ از خانواده تا مدرسه و از سطح ملی تا سطح جهانی همه و همه توجه بیشتری به سلامت افراد نمایند و فرد را ابتدا از نظر روانی به خوبی بشناسند آن گاه با تدابیر مؤثر موانع رشد روحی او را مرتفع سازند تا در سایه روح سالم،جسم سالم پرورش یابد و افراد سالم سلامت جامعه را تامین و تضمین کنند. گستره ی بیماریهای روحی و روانی که مانع رشد طبیعی و شکوفایی استعدادهای افراد میگردد، بسیار وسیع است اما در این میان افسردگی یکی از شایع ترین بیماریهای سده ی اخیر است. درباره ی افسردگی که در تمام دورههای رشد ممکن است بروز دهد تحقیقات و مطالعات زیادی صورت گرفته و نتایج نشان میدهد که افسردگی در دوران نوجوانی که موم شخصیت فرد شکل مگیرد مهم و قابل تامل است و اگر بدان توجه نگردد باعث بروز ناهنجاریهای شخصیتی و شکوفا نشدن استعدادها میگردد.
بیان مسئله :
سلامت به معنی : « بی گزند شدن، بی عیب شدن، رهایی یافتن، نجات یافتن، امنیت، عافیت، تندرستی، خلاص از بیماری، آرامش صلح، سالم، تندرست بودن میباشد » (معین، 1375 ، ج5، ص 778 ).
مفهوم سلامت روانی به معنای خود آگاهی حل تعارضات و کشمکشهای درونی و شامل خود شکوفایی یعنی بالفعل ساختن تواناییهای روان شناختی ذاتی و درونی فرد است.
سلامت شامل سلامت جسمی و روانی میباشد در سلامت روانی بنا به عقید آلفرد آدلر فرد برخوردار از سلامت روان شناختی توان با جرات عمل کردن را برای رسیدن به اهدافش دارد چنین فردی روابط سازنده ای با دیگران دارد. به اعتقاد او فرد سالم مطمئن و خوش بین است. عملکرد او مبتنی بر نیرنگ نیست فرد سالم ضمن پذیرش مشکلاتش در حد توان به رفع آنها اقدام میکند خلاصه اینکه سلامت روان یعنی داشتن اهداف شخصی در زندگی، روابط خانوادگی مطلوب، کنترل عواطف و احساسات و پذیرش اشتباه و کوشش برای حل آنها.
به نظر کارل راجرز نیز شخص سالم انسانی است بسیار کارآمد که از تمام تواناییهایش بهر میگیرد و به طور خلاصه انسان بر خوردار از سلامت روان شناختی دارای این خصوصیات است.
1 ـ آمادگی کسب تجربه 2ـ زندگی هستی دار 3 ـ اعتماد به ارگانیزم خود 4 ـ احساس آزادی 5 ـ خلاقیت و آفرینشگری انسان غیر سالم فردیست که مبتلا به اختلال روانشناختی باشد و ویژگیهای فوق را نداشته باشد ( ارجمند، 1382 ).
برای بیشتر مردم مفاهیم اختلال روانی خیلی گنگ بوده و تصورات آنها در این خصوص تحریف شده و رنگی از ترس و پیشداوری به خود گرفته است.
اختلال روانی یک بیماری با تظاهرات روانشناختی یا رفتاری همراه با ناراحتی قابل ملاحظه و اختلال کارکرد ناشی از یک آشفتگی زیست شناختی، اجتماعی، روانشناختی، ژنتیک، فیزیک یا شیمیائی است. ارزیابی آن بر حسب انحراف از یک مفهوم هنجاری صورت میگیرد (کاپلان، سادوک، 1380 ).
طبقه بندی اختلالات روانی بر اساس DSM IV IR به شرح زیر میباشد : 1_ اختلالاتی که نخستین بار در دوره شیرخوارگی، کودکی، یا نوجوانی آشکار میشود
2 ـ دلیریوم، دمانس، اختلالات شیدائی و سایر اختلالات شناختی
3 ـ اختلالات روانی ناشی از اختلال طبی عمومی
4 ـ اختلالات وابسته به مواد
5 ـ اسکیزوفرنی و سایر اختلالات پسیکوتیک
6 ـ اختلالات اضطرابی
7 ـ اختلالات شبه جسمی
8 ـ اختلالات ساختگی
9 ـ اختلالات تجزیه ای
10 ـ اختلالات جنسی
11 ـ اختلالات خوردن
12 ـ اختلالات کنترل تکانه
13 ـ اختلالات انطباق
14 ـ اختلالات شخصیت
15 ـ اختلالات خلقی : این اختلال در تمام سنین کودکی و نوجوانی روی میدهد و دو نوع اختلال را شامل میشود.
الف ) اختلالات دو قطبی : مشخص با نوسان شدید خلق بین افسردگی و نشئه و بهبودهای موقت و عود.
ب ) اختلالات افسردگی : اختلال افسردگی اساسی، خلق شدیداً افسرده، کندی روانی ـ حرکتی، نگرانی، احساس ناراحتی، منگی وحیرت، بی تابی، احساس گناه، افکارخود کشی ومعمولا عود کننده.
اختلال افسرده خوئی : شکل حقیقت تر افسردگی معمولا ناشی از فقدان یا رویدادی مشخص (نوروز افسردگی هم نامیده میشود ).
افسردگی با الگوی فصلی ( اختلال عاطفی فصلی SAD هم نامیده میشود ) بیشتر در ماههای زمستان مشاهده میشود (سادوک،0 138 ).
یکی از اختلالات مهمی که در طبقه بندی اختلالات روانی میگنجد اختلالات افسردگی میباشد. مفهوم افسردگی کودکان و نوجوانان موضوع قابل بحث و در خور توجهی است. در پانزده سال اخیر امکان بروز عارضه افسردگی در کودکان به همان شکل افسردگی در بزرگسالان وجود دارد، وعلائم ونشانه1یی شبیه به بزرگسالان در آنها دیده میشود (هارینگتون، 1380 ).
علائم و نشانههای افسردگی در نوجوانی از دیدگاه بک عبارتند از :
1 ـ عوامل شناختی ای که باعث میشوند نوجوان، آینده را به صورت منفی ببیند
2 ـ عوامل عاطفی و هیجانی چون خشم و نبود تجربیات خوشایند و لذت بخش
3 ـ عوامل انگیزشی که شامل دوری گزیدن از جامعه و تمایل به خودکشی میگردد
4 _ عوامل رفتاری و فیزیولوژیکی که بی فعالیتی، نوسان در اشتها، آشفتگی در خواب و اظهار خستگی مفرط را شامل میشود(افروز، 1380 ).
از عوامل مؤثر در افسردگی نوجوانان میتوان از رفتارهای بزه کارانه در سطح خانواده و جامعه مانند پرخاشگری، فرار از منزل، مشکلات مدرسه ای مانند عدم پیشرفت تحصیلی، و همچنین مشکلات مربوط به برقراری رابطه با گروه همسن و سال ( مثل طرد شدن توسط آنها ) را نام برد (افروز، 1380 ).
دادههایی در مورد هنجارهای سن و جنس موجود است، تفاوتهای سنی و جنسی اندک، اما مهمی آشکار شد : کودکان بسیار خردسال نسبت به کودکان بزرگ تر افسردگی کمتری نشان دادند، و دختران، به خصوص در گروههای سنی پایین تر، افسردگی کمتری ابراز کردند (هارینکتون، 1380 ).
از آنجایی که افسردگی در میان کودکان و نوجوانان در دهههای اخیر بسیار شایع شده است. و مشکلاتی از قبیل، تحصیلی، شخصیتی و اجتماعی در بین آنها بسیار دیده میشود. در نتیجه نیاز به تشخیص و درمان سریعتر آنها لازم میباشد. به این منظور برای تشخیص افسردگی از ابزارها و روشهای متفاوتی از جمله، مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه و آزمونها استفاده میکنند. که معروفترین وسیله اندازه گیری در بین این ابزارها همین آزمونها میباشد ( سیف، 1371 ).
آزمون وسیله ای است که به طور علمی تهیه میشود و اندازه گیری عینی تواناییهای افراد را فراهم میآورد. آزمون وسیله ای است که به طور علمی تهیه میشود، منظور از علمی تهیه شدن یک آزمون این است که آزمون باید مثل هر وسیله اندازه گیری دیگر ویژگیهایی را برای خود داشته باشد. یک آزمون نیز در درجه اول باید دقت اندازگیری داشته باشد و در درجه دوم چیزی را اندازه بگیرد که برای اندازگیری آن تهیه شده است. دو ویژگی فوق را اصطلاحاً اعتبار و روایی مینامند. علاوه بر دو ویژگی بالا، یک آزمون خوب ویژگی دیگری نیز دارد که به آن حساسیت یا قدرت طبقه بندی میگویند. منظور این است که یک آزمون باید بتواند آزمودنیها را طبقه بندی کند بدین معنا که بتواند تفاوتهای فردی آنها را به خوبی نشان دهد ( گنجی، 1371 ).
در آموزش و پرورش و روانشناسی، آزمونها به چند منظور عمده مورد استفاده قرار میگیرند :
برای اندازه گیری تواناییهای شناختی و تواناییهای حرکتی و نیز برای اندازه گیری ویژگیهای شخصیت و ویژگیهای عاطفی. بنابراین، آزمونهای مختلف را میتوان به دو دسته کلی آزمونهای توانایی و آزمونهای عاطفی تقسیم کرد.
از آزمونها به عنوان یک روش نظامدار ( سیستماتیک ) برای اندازه گیری نمونه ای از رفتار فرد استفاده میشود، برای اینکه بتوان آن رفتار را با توجه به معیار یا هنجار ارزشیابی کرد (سیف، 1371).
برای تشخیص افسردگی در کودکان از روشهای متنوعی از جمله مصاحبه، مشاهده، پرسشنامه و آزمون استفاده میشود. که از پرسشنامهها و آزمونهای مهمی که در این زمینه ساخته شده و مورد استفاده قرار گرفته است، میتوان از پرسشنامه افسردگی کودکان «ماریا کواس » ( CDI )، پرسشنامه بک ( BDI )، مقیاس افسردگی اصلی برای مطالعات همه گیر شناسی ( CES _ D )، مقیاس درجه بندی افسردگی ) DSRS (، مقیاس افسردگی کودکان ) ( CDSنام برد (هارینگتون، 1380 ).
بدون شک ما در جامعه ای زندگی میکنیم که فشارهای روانی بر تمام زندگی ما اثر گذاشته و اجتناب از آنها امکان ناپذیر است. و این فشارهای روانی در سنین پایین مشکلات عدیده ای از جمله تحصیلی، شخصیتی، و اجتماعی بوجود میآورد نیاز به تشخیص این بیماری درسنین کودکی و نوجوانی بیشتر احساس میشود. برای اینکه بتوانیم افرادی را که دچار افسردگی شده از افراد سالم جدا کنیم نیاز به یک معیار اندازگیری دقیق داریم و لذا به دلیل نداشتن یک معیار دقیق از خود برای اندازگیری ناگزیریم که از ابزارهای دیگران برای جدا کردن افراد سالم از غیر سالم استفاده کنیم. ابزار ساخته شده توسط دیگران چون تحت تأثیر فرهنگ جامعه خود آنها قرار دارد، نمی توان آن را در فرهنگهای مختلف بکار برد، مگر که با آن فرهنگ انطباق دهیم و آنها را بر اساس فرم فرهنگی، جنسی و سنی فرهنگ خود هماهنگ کرد. از این رودر این پژوهش به دنبال آن هستیم که مشخص سازیم که آیا پرسشنامه افسردگی کودکان (ماریا کواس ) از اعتبار و روایی لازم برخوردار است و آیا نتایجی که از آن بدست
می آید دارای دقت و ثبات لازم برای جامعه مورد پژوهش میباشد.
اهمیت پژوهش :
امروزه نیاز به احساس امنیت و آرامش روان از اساس ترین نیازهای فطری انسان است. احساس امنیت و بهره مندی از آرامش روان، ضروری ترین بستر پدید آیی خلاقیتها، شکوفایی استعدادها، تعالی وجود و توسعه و تحول پایدار در عرصههای مختلف حیات فردی و اجتماعی است. ما در جامعه زندگی میکنیم که از تنش و فشار روانی بدور نیستیم، در نتیجه روز به روز به تعداد افرادی که دچار بیماریهای روانی بخصوص افسردگی میشوند افزوده میشود همین افزایش نرخ افسردگی دربین کودکان و نوجوانان توجه مسولان را به خود جلب کرده است. اما اولین جایگاه رشد شخصیت و تربیت نوجوانان، محیط خانواده میباشد. در خانواده است که او راه و رسم زندگی را میآموزد. چگونگی برخورد والدین با رویدادها و حوادث مختلف زندگی، در تربیت و بهداشت روانی فرزندانشان نقش بسزایی دارد. اما به دلیل ناآگاهی والدین در مورد بیماری روانی فرزندشان نیاز به این است که به والدین اطلاعاتی در مورد بیماری افسردگی داده شود و آنها را از علائم و نشانههای این بیماری آگاه کرده، توجیه و راهنمایی خانوادههای جوانان افسرده تنها درباره نشانههای افسردگی، اغلب راهگشا و مفید واقع میشود و همچنین والدین جوانانی که احتمال خود کشی در آنها هست نیازمند توصیههایی درباره شیوههای کاهش خطر هستند. از آنجایی که این بیماری روانی روز به روز در حال افزایش میباشد و به دلیل عوارض نامطلوبی که بر رشد شخصیتی و اجتماعی و همچنین تحصیلی کودکان و نوجوانان دارد نیاز به بررسی بیشتری دارد جوانان افسرده معمولا افکار خودکشی دارند و برخی از آنها اقدام به خودکشی میکنند. برای مثال رییان و همکاران ( 1987 ) دریافتند که حدود0 6 درصد کودکان و نوجوانان مبتلا به افسردگی شدید فکر خودکشی در سر دارند. به نظر میرسد در کودکان که گرایش به خودکشی داشته اند خطر افسردگی بیشتر بوده است. پنفر و همکاران ( 1991 ) دریافتند که جوانانی که اقدام به خودکشی کرده اند در دوره پیگیری 6 _ 7 سال بعد احتمالا ده بار بیشتر از جوانانی که چنین اقدامی نکرده بودند دارای اختلال خلق و خو بودند (هارینگتون، 1380 ).
افسردگی در کودکان و نوجوانان مورد توجه روز افزون مسؤولان بهداشت روانی در مدارس قرار گرفته است. به خصوص که ممکن است که کودکان « گوشه گیر و کم تحرک و ساکت » کمتر مورد توجه قرار گیرند، و احتمال ارجاع آنها برای آموزش ویژه نسبت به کودکانی که مشکلاتشان را برون فکنی میکنند کمتر باشد و معلمان، همانند والدین از افسردگی نوجوانان بی اطلاع اند و نیاز به آگاهی بیشتری در مورد این بیماری دارند (هارینگتون، 1380 ).
یکی ازدلایل دیگری که انجام این پژوهش را ضروری میکند، عدم وجود یک معیار مناسب برای آزمونهای افسردگی کودکان ونوجوانان است، تا بتوان بوسیله این آزمونها کودکان افسرده را ازکودکان غیر افسرده و سالم جدا کرد. از آنجایی که تأثیرات مخربی، این بیماری بر روح و روان کودکان میگذارد نیاز به شناسایی زودرس آن احساس میشود. که این کار را تنها از طریق ابزارهای عینی و دقیق میشود، انجام داد و یا استفاده از آزمونها است که میشود کودکان افسرده را تشخیص داد و به درمان آنها پرداخت. از دیگر سوی با عنایت به عدم آگاهی مردم از شیوههای برخورد با بیماران روانی اجراء بکارگیری شیوههای نادرست برخورد با بیماران روانی، اجرای پژوهش حاضر ضرورت دارد، زیرا میتوان میزان وقوع اختلالات را در هر تیپ مشخص، و زمینه ارتباطی آموزش و پیشگیری از اختلالات را فراهم سازد. از دیگر عوامل ضرورت این پژوهش این است که افراد به بهداشت جسمی خود نسبت به بهداشت روانی جدی تر هستند، زیرا مراجعه به پزشک را برای مسائل روانی خود مایه شرمندگی تلقی نموده و در صورتی که وضع خود را شناختن در پی چاره برآمدن راهی اساسی برای کسب سلامت است و در نهایت درک بهتری از ماهیت انسان راهی را برای حل مشکلات ذکر شده در پیش قرار دهد. از آنجایی که در دوران نوجوانی، نوجوان رشد شخصیتی و جسمی خود را حس میکند و همچنین بخاطر بحرانی بودن این دوران، نوجوان به محیطی سالم و عاری از هر گونه ناامنی دارد. و هرگونه اختلال در این دوران باعث از بین رفتن استعدادها و تأثیر نامطلوب بر جسم و روان نوجوان میگذارد و تأثیرات بسیار مخربی دیگری بر روحیه آنها میگذارد.از دیگر سو به دلیل نداشتن یک معیار دقیق از خود برای اندازه گیری ناگزیریم از ابزارهای ساخته شده توسط دیگران استفاده کنیم از آنجا که این آزمونها در فرهنگ خود آنها هنجاریابی شده وقابل استفاده در جوامع دیگر نیست لذا نیاز به انطباق باجوامع خودمان را دارد.و باید آنها را براساس نرم فرهنگی، جنسی و سنی فرهنگ خود هماهنگ کنیم. انجام این پژوهش را مهم میدانم.به طور کلی،هدف اصلی پژوهش حاضر،تعیین روایی و پایایی آزمون ماریا کواس توسط پژوهشگر ومشخص کردن میزان شیوع اختلالات افسردگی در نوجوانان شهرستان تربت حیدریه خواهد بود.از اهداف فرعی این پژوهش بررسی عوامل مؤثربر افسردگی نوجوانان وارتباط متغیرهایی همچون سن، جنس، تعداد اعضای خانواده، وضعیت تحصیلات پدران، وضعیت اشتغال متفاوت پدران ومادران، شهر و روستا،جایگاههای متفاوت فرزندان، با افسردگی میباشد.
امید است نتایج پژوهش حاضر بتواند برای والدین و متولیان امور آموزش وپرورش که ضامن تعلیم و تربیت نوجوانان میباشند مفید و همچنین بتوانیم، ازاین پرسشنامه به عنوان یک معیار تشخیصی در تشخیص و درمان افسردگی نوجوانان در جامعة مورد پژوهش استفاده کنیم.
اهداف تحقیق :
الف ) ارائه جداول نرم و هنجار جهت آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس برای گروه مرجع نوجوانان دختر و پسر مدارس راهنمایی شهرستان تربت حیدریه.
ب ) بررسی میزان روایی آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس برای گروه مرجع نوجوانان پسر و دختر مدارس راهنمایی شهرستان تربت حیدریه .
ج ) بررسی میزان پایایی آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس برای گروه مرجع نوجوانان پسر و دختر مدارس راهنمایی شهرستان تربت حیدریه .
اهداف جزئی :
الف ) بررسی رابطه بین افسردگی در نوجوانان و تحصیلات پدر.
ب ) بررسی رابطه بین افسردگی در نوجوانان و تعداد اعضای خانواده آنها.
ج ) بررسی رابطه بین افسردگی در نوجوانان و مشاغل مختلف پدر و مادر.
د ) بررسی میزان شیوع افسردگی در دختران و پسران و میزان تفاوت آنها.
ه ) بررسی میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان روستایی و شهری و تفاوت شدت آنها .
ر ) بررسی میزان شیوع افسردگی و شدت آن در سنین مختلف.
ز ) بررسی رابطه بین افسردگی نوجوانان و جایگاه فرزندی آنها .
تعاریف نظری واژهها و مفاهیم :
اختلالات خلقی :
« اختلالاتی که مهمترین ویژگی آنها، ناراحتی خلقی اولیه است، اختلالات افسردگی و اختلال دو قطبی که در آن نوسان خلق بین افسردگی عمیق و شنگولی و هیجان زدگی شدید است » ( دبلیو، 1383،ص 185 ).
« در فرهنگ جامع لغات روانشناسی و روانپزشکی اختلالات خلقی به معنی : هر گروهی از حالات بالینی که با اختلال خلق ( حالت هیجانی درونی فرد ) فقدان احساس کنترل، احساس ذهنی، ناراحتی شدید مشخص است ؛ متشکل از افسردگی و مانی است و در DSMIII اختلال عاطفی نامیده میشود » (کاپلان و سادوک، 1374، ص 2.5 ).
در فرهنگ لغات اصطلاحات چهار زبانه روان پزشکی اختلالات خلقی اینگونه تعریف شده است : « احساس نامطلوب و ناخوشایند و ناراحتی ای را گویند که وضع خلقی بصورت رضامندی عمومی، بیقراری، ناراحتی افسردگی و اضطراب تظاهر مینماید » ( بهرامی و معنوی،0 137، ص 324(.
افسردگی :
در فرهنگ لغات معین افسردگی اینگونه تعریف شده است : « پژمردگی، اندوهگینی، انجماد، دلسردی، بی حال شدن است » ( معین، 1376، ج : اول، ص 319 ).
اختلال افسردگی عبارتست از « پاسخ طبیعی فرد به فشارهای زندگی، این اختلال در برابر یک تعارض درونی در پاسخ به یک عامل تشخیص خارجی بروز میکند در افسردگی تغییر خلق و دگرگونی افکار برداشتها و عملکردهای فیزیولوژیک مشاهده میشود » ( گنجی و همکاران، 1376، ص 74 ).
« حالت روانی مشخص با احساس نومیدی، غمگینی، تنهایی، درماندگی، احترام به نفس پایین و خودملامتگری، نشانههای همراه مشتملند بر کندی روانی ـ حرکتی یا گاه بگاهی تحریک، گریز از روابط بین فردی و علائم نباتی نظیر، بی خوابی و بی اشتهایی » ( کاپلان و سادوک، 1382،جلد اول، ص 89 ).
افسردگی تک قطبی :
« اختلال افسردگی تک قطبی زمانی رخ میدهد که افسردگی، بر خلق فرد غالب است، اما همه جنبههای زندگی او را در بر نمی گیرد علائمی مانند، کم خوری یا پرخوری، بی خوابی یا پرخوابی، کاهش سطح انرژی و تنبلی، عزت نفس پایین، کاهش سطح تمرکز » ( افروز، 1380، ص 22 ).
« افسردگی، احساس ناامیدی و بی ارزش بودن، بدبینی شدید، کند تفکر و عمل، بدبینی نسبت به چشم انداز آینده » ( شریعتی، 1373، ص 397 ).
افسردگی دو قطبی :
« نوعی نابهنجاری خلقی است که وجه مشخصه آن نوسانات شدید بین افسردگی و شنگولی و به تناوب بهبودی و عود کردن بیماری میباشد » ( شاملو، 1383، ص 116 ).
« افسردگی دو قطبی زمانی رخ میدهد که افسردگی، همه جنبههای زندگی فرد را در بر میگیرد و ممکن است شامل یک دوره مانیا نیز بشود و نیاز به دارو درمانی و روان درمانی دارد »
( افروز، 1380.، ص 22 ).
در فرهنگ لغت افسردگی دو قطبی اینگونه تعریف شده است : « علائم بارز این بیماری عبارتند از : خوشحالی، افسردگی شدید و یا نوسان بین این دو، پرش افکار و هیجان زدگی، با حالت خوشحالی همراه است و کندی فقدان حرکت و فعالیت با حالت افسردگی توأم است »
(کاپلان و سادوک، 1374، جلد اول، ص 207 ).
افسردگی عمده :
« افسردگی بسیار شدید، عقب ماندگی ذهنی و حرکتی، نگرانی، ناآرامی، گیجی، عصبیت، احساس گناه، فکر خودکشی که تکرار میشود » ( شاملو، 1383، ص 178 ).
« اختلال افسردگی اساس با یک یا چند دوره اساسی ( یعنی حداقل دو هفته خلق افسرده یا از دست دادن علاقه، به اضافه حداقل چهار علامت دیگر از افسردگی مشخص میشود » ( یرامی،1378، ص 106 ).
« حالت غمزدگی، فقدان علاقه تقریباً به تمام فعالیتها، تغییرات روانی حرکتی، فقدان انرژی اشکال در خواب رفتن، احساس گناه و خود ملامتگری، مسائل مربوط به تمرکز و افکار مکرر درباره مرگ یا خودکشی » ( آزاد، 1378، ص 57 ).
مانی یا شیدایی :
در فرهنگ جامع لغات روانشناسی و روانپزشکی مانی به معنی « اختلال خلقی که با سر خوشی، بیقراری، بیش فعالی ، تحریک پذیری مفرط و تفکر و گفتار سریع ( پرش افکار ) مشخص میباشد ؛ مشخصه مرحله مینک اختلال دو قطبی است » کاپلان و سادوک 1374، ص 325 ).
در فرهنگ لغت دهخدا درمانی یا شیدایی به معنی « نادر است که از ندرت است که بی همتا و بی مثل و یکه و تنها باشد و همچنین به معنی دیوانگی، به آشفتگی گرابیدن است » ( دهخدا، 1377، جلد 3، ص 821 ).
« در این حالت، رفتار شخص مبتلا به مانی شامل خوشحالی زیاد، سرحال بودن شدید، سرعت در تفکر، تکلم و حالت هیجانی توأم با حرکات زیاد جسمی » ( شاملو، 1383، ص 113 ).
هنجاریابی :
هنجاریابی آزمون یعنی « همسان کردن روش کار برای اجرا و نمره گذاری آزمون » ( آناستازی، 1379، ص 25 ).
تبدیل کردن مجموعه ای از نمرات خام به صورتی که منجر به تشکیل توزیعی با شکل تقریبی نرمال شود ( ربر، 1378، ص 152 ).
یکی از مراحل اصلی در استاندارد کردن آزمودنیها وابسته به فرهنگ است (سیف،1383،ص 392).
نرم یا هنجار :
در لغت نامه روانشناسی هنجار به این معنی است که « آنچه باید به منزله انکار یا به منزله قاعده در نظر گرفته شود، استاندارد یا ارزش که معرف یک گروه است » ( دادستان، راد، 1365، ص 357 ).
نرم یا هنجار عبارت است از « متوسط عملکرد گروه نمونه ای از آزمودنیها که به روش تصادفی از یک جامعه تعریف شده انتخاب میشود » ( شریفی، 1373، ص 231 ).
« میانگینهایی که از اجرای یک آزمون در گروههای بسیار وسیع بدست میآید » ( گنجی، 1377، ص 173 )
روایی :
« روایی یعنی این که آزمون باید چیزی را اندازه بگیرد که برای اندازه گیری آن ساخته شده است»
( گنجی، 1377، ص 124 ).
در تعریف سنتی گفته میشود روایی آزمون عبارت است از « میزان کارایی که برای اندازه گیری خصیصه ای که به منظور اندازگیری آن خصیصه ساخته شده است » ( شریفی، 1373، ص 211 ).
« روایی اصطلاحی است که به هدفی که آزمون برای تحقق بخشیدن به آن درست شده است اشاره میکند » ( سیف 1381، ص 251 ).
پایایی یا اعتبار :
« پایایی یک وسیله اندازگیری به دقت آن اشاره میکند. یک آزمون در صورتی دارای پایایی است که اگر آن را در یک فاصله زمانی کوتاه چندین بار به گروه واحدی از افراد بدهیم نمرات حاصل از این چندین بار اجرا نزدیک به هم باشند » ( سیف، 1381، ص 272 ).
« اعتبار به این معنی است که نتایج اجراهای متوالی آن، ثبات یا پایایی داشته باشند » ( گنجی، 1380، ص 94 ).
« اعتبار آزمون به دقت اندازگیری و ثبات و پایایی آن مربوط میشود » ( شریفی، 1373، ص 185 ).
تعاریف عملیاتی واژهها و مفاهیم :
افسردگی :
در این پژوهش منظور از افسردگی نمره ای است که فرد در آزمون افسردگی ماریاکواس بدست میآورد میباشد در صورتی که نمره اش بالاتر از 2. باشد فرد افسرد تلقی خواهد شد.
روایی :
در این پژوهش منظور از روایی محاسبه میزان روایی آزمون افسردگی ماریاکواس از طریق روایی ملاک میباشد.
پایایی :
در این پژوهش منظور از پایایی محاسبه میزان ثبات یا پایایی نمرات حاصل از اجرای آزمون افسردگی ماریاکواس از طریق روش دو نیمه کردن آزمون میباشد.
سؤالات تحقیق :
1 ) آیا آزمون افسردگی ماریاکواس از روایی لازم برای اجرا در جامعه مرجع مورد نظر برخوردار میباشد؟
2 ) آیا آزمون افسردگی کودکان ماریاکواس از پایایی لازم برای اجرا در جامعه مرجع مورد نظر برخوردار میباشد ؟
فرضیههای تحقیق :
1 ) بین میزان افسردگی نوجوانان متعلق به خانوادههای پرجمعیت و کم جمعیت تفاوت معنی دار وجود دارد.
2 ) بین میزان افسردگی نوجوانان متلق به خانوادهها با تحصیلات پدر بالا و پایین تفاوت معنی دار وجود دارد.
3 ) بین میزان افسردگی نوجوانان با مشاغل مختلف پدر تفاوت معنی دار وجود دارد.
4 ) بین میزان افسردگی نوجوانان با جایگاههای مختلف فرزندی تفاوت معنی داری وجود دارد.
5 ) بین میزان افسردگی نوجوانان پسر و دختر تفاوت معنی دار وجود دارد.
6 ) بین میزان افسردگی نوجوانان شهری و روستایی تفاوت معنی دار وجود دارد.
7 ) بین میزان افسردگی نوجوانان متعلق به گروههای سنی مختلف تفاوت معنی دار وجود دارد.
8 ) بین میزان افسردگی نوجوانان دارای مادران شاغل و غیرشاغل بودن تفاوت معنی دار وجود دارد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 387 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 100 |
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده ز
تقدیروتشکر و
تقدیم به ه
فصل اول(کلیات پژوهش) 1
مقدمه 2
بیان مسئله 4
ضرورت واهمیت تحقیق 6
اهداف تحقیق 8
فرضیه های تحقیق 8
متغیرهای تحقیق 8
تعاریف نظری 8
تعاریف عملیاتی 9
فصل دوم(پیشینه پژوهش) 10
شخصیت ومفهوم آن 11
ضرورت مطالعه وشناخت شخصیت 13
نظریه های شخصیت(شخصیت ورویکرد روانکاوی) 14
نظریه تحلیلی یونگ 15
نظریه پویایی روانی –اجتماعی 16
نظریه بودائیسم درباره شخصیت انسان 18
نظریه اسلام درباره شخصیت انسان 20
الگوی شخصیت 21
پایداری شخصیت 22
تغییردرشخصیت 23
شخصیت سالم 24
ساختارشخصیت 26
همسانی شخصیت 29
تعریف سلامت روانی 30
تاریخچه سلامت روانی 30
کلیدسلامت روانی 32
چرابایددرموردسلامت روانی بدانیم؟ 32
اعتمادبه نفس،کلیدسلامت روانی 33
نظریه های سلامت روانی 34
1-الگوی گوردون آلپورت 34
2-الگوی کارل راجرز 35
3- الگوی کارل گوستاو یونگ 35
4-الگوی ویکتورفرانکل 36
5- الگوی اریش فروم 36
6-الگوی آبراهام مزلو 37
7-الگوی فریتس پرلز 38
تحقیقات انجام شده درزمینه سلامت روان وویژگی های شخصیتی 38
فصل(روش تحقیق) 42
روش تحقیق 43
جمعیت هدف 43
روش نمونه برداری وتعدادآنها 43
ابزاراندازه گیری 43
روش جمع آوری داده ها 49
فصل چهارم(تجزیه وتحلیل آماری) 50
تجزیه وتحلیل آماری 51
جدول1-4نمرات ویژگی های شخصیت وسلامت روان دانش آموزان دخترمقطع سوم دبیرستان 53
جدول شماره 2-4محاسبه ضریب همبستگی از راه اعدادخام(دختران) 55
جدول 3-4 محاسبه ضریب همبستگی پیرسون نمره های سلامت روان ویژگیهای شخصیتی دانش آموزان دخترمقطع سوم دبیرستان 57
جدول 4-4 مرات ویژگی های شخصیت وسلامت روان دانش آموزان پسرمقطع سوم دبیرستان 58
جدول 5-4 محاسبه ضریب همبستگی ازراه اعدادخام(پسران) 60
جدول 6-4 محاسبه ضریب همبستگی پیرسون نمره های سلامت روان ویژگیهای شخصیتی دانش آموزانپسرمقطع سوم دبیرستان 62
جدول 7-4 محاسبه آزمون معناداربودن ضریب همبستگی 64
جدول8-4 محاسبه آزمون معناداربودن ضریب همبستگی 66
جدول9-4محاسبه آزمون معناداربودن ضریب همبستگی 68
چدول شماره 10-4 نمرات سلامت روان دانش آموزان دختر وپسرمقطع سوم دبیرستان 69
جدول شماره 11-4 محاسبه آزمون معناداربودن ضریب همبستگی 72
فصل پنجم (بحث ونتیجه گیری) 73
بحث ونتیجه گیری 74
محدودیتهای تحقیق 76
پیشنهادات پژوهش 76
منابع ومآخذ 77
پیوست الف- پرسشنامه تست شخصیتی فارسی NEO(کامل) 79
پیوست ب- پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) 99
چکیده
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی وسلامت روان دربین دانش آموزانت مقطع دوم متوسطه انجام شد.نمونه موردمطالعه پژوهش حاضر 80 نفر(40دخترو40پسر)بودکه ازدانش آموزان مقطع متوسطه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.ابزارمورداستفاده دراین تحقیق پرسشنامه شخصیتی نئووپرسشنامه سلامت روان بودکه پس ازجمع آوری اطلاعات فرضیه های چهارگانه تحقیق بااستفاده ازروش آماری ضریب همبستگی پیرسون وآزمون T موردآزمون قرارگرفت ونتیجه نشان دادکه بین ویژگی شخصیتی روان نژندی ،برونگرایی،دلپذیربودن وسلامت روان رابطه معناداری وجود ندارد.همچنین نتیجه تحقیق نشان دادکه بین سلامت روانی دختران وپسران تفاوت معناداری وجود ندارد.
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه
شخصیت(Personality)شامل کل وجود فرداست و وضع عمومی بدن ،مهارتها،رغبت ها،امیدها،وضع ظاهر،احساسات وهیجانها،عادتها،هوش،خصوصیات اخلاقی،فعالیت ،معتقدات وافکار فردرادربرمی گیرد.شخصیت شامل آنچه فردامروزه هست وآنچه امیدواراست بشود می باشد.پس هرصفتی که فردرا ازافراددیگرمتمایزمی کندجنبه ای ازشخصیت اوراتشکیل می دهدکه ممکن است این صفت ازصفتهای بدنی باشدمانند نیرو،چاقی،لاغری،زیبایی،زشتی،و..... یاذهنی مانندهوش،استعداد،نوع افکار وعقایدو.... یاهیجانی وعاطفی مانندترسویی وبی باکی،عصبانیت وآرام بودن ،ویااخلاقی مانندراستگویی ،دروغگویی ،سهل انگاری وهمچنین ممکن است این صفت ،موروثی باشدمانندقد،رنگ پوست،رنگ موی سر،یااکتسابی مانندگرایش هاومعتقدات دینی وسیاسی وبنابراین ،می توان گفت :شخصت هرفردکل خصایص بدنی،ذهنی وعاطفی و اجتماعی واخلاقی – اعم ازموروثی و اکتسابی – هستندکه او رابطور آشکار ازدیگران مشخص می کند.
شخصیت ایستا(static)نیست بلکه پویا(dynamic)یاپیوسته درحال تغییراست.وقتی ازشخصیت فردسخن می گوییم به یکتاوبی نظیربودن اوتوجه داریم زیرا دوفردهم شخصیت نمی توان یافت.درواقع،شخصیت فردهمان است که باضمیر«من»یاکلمه«خود»(self) ازآن تعبیرمی کندومنظورشناخت شخصیت فرد،شناخت ترکیب وسازمان رفتاراوبه صورت تمامی وکلّیت است(شعائری نژاد،1374).
روانپزشکان فردی راازنظر روانی سالم می دانندکه تعادل بین رفتارها وکنترل او درمواجه بامشکلات اجتماعی وجود داشته باشد.از این دیدگاه انسان ورفتارهای اودرمجموع یک سیستم درنظرگرفته می شود.که براساس کیفیات تاثیروتأثر متقابل عمل می کنند.بااین دید سیستمیک ملاحظه می شودکه چگونه عوامل متنوع زیستی انسان برعوامل روانی اجتماعی اوتاثیرگذاشته وبالعکس ازآن اثرمی پذیرد. به عبارت دیگر دربهداشت وتعادل روانی انسان به تنهایی مطرح نیست بلکه آنچه موردبحث قرارمی گیرد پدیده هایی است که دراطراف اووجود داردوبرجمع سیستم ونظام اوتاثیرمی گذارندوازآن متأثرمی شوند.پس ازدیدروانپزشکی سلامتی عبارت است ازتعادل درفعالیت های زیستی،روانی،واجتماعی افراد که انسان ازاین تعادل سیستمیک وساختار های سالم خودبرای سرکوب کردن وتحت کنترل درآوردن بیماری استفاده می کند.روانکاوان وطرفداران فرضیه های روانکاوی (روان تحلیلی)ازشخصیت ایده آل صحبت می کنندو«من[1]» رامیانجی بین خواسته های «نهاد[2]» وکنترل و مؤاخذه «فوق من[3]» می دانندوبهنجاری رامیانجیگری صحیح ومنطقی بین دوقدرت«نهاد»و«ابرمن»می دانند- روانکاوان به مراحل مختلف رشد روانی وعملکردصحیح وخالی ازتعارض الگو،استفاده ازمکانیسم های دفاعی سازنده درضربه ها وفشارهای شدید را دلیل برسلامت وتعادل روان می دانند.کارهای اریکسن[4] وهارتمن[5] نیزبه منظورتأیید این نظریه است(میلانی فر،1376).
بیان مسئله
ازدیرباز مفهوم شخصیت موردتوجه حکما ودانشمندان بوده است وبخصوص ارتباط آن باموضوعات اخلاقی ،رفتاری ،اجتماعی ازمباحث مهم واساسی به شمارمی رود.
درباره شخصیت و ویژگیهای آن نظریه ها ودیدگاههای بسیارمختلف وهمچنین تعاریف بسیاری برای آن ارائه شده است.
رایج ترین برداشت وتعریفی که محققان وروان شناسان داشته اندعبارت است ازمجموعه ویژگیهای جسمانی ،روانی ،رفتاری که هرکدام را ازافراد دیگرمتمایزومنحصربه فردمی کند(کریمی ،1374).
یکی از ابتدایی ترین اموری که درجهت رشد وتوسعه هرعملی انجام می پذیردطبقه بندی کردن آن است وشخصیت نیزازاین قاعده مستثنی نبوده است .روان شناسان طبقه بندی های مختلفی درمورد شخصیت داشته اند وبرای هرطبقه نیزویژگیها وخصوصیات خاصی درنظرگرفته اند وانواع مختلف شخصیت را ارائه داده اند.
تامین سلامتی افرادجامعه یکی ازمهمترین مسائل اساسی درهرکشوری محسوب می شودکه بایدآن راازدیدگاه سه بعدی جسمی ،روانی واجتماعی نگریست(شاملو،1372).
بعدروانی بهداشت دربسیاری ازکشورهای درحال توسعه بنابه دلایل مختلف موردتوجه کافی قرارنگرفته است.سازمان بهداشت (1993)معتقداست درکشورهای درحال توسعه حجم مشکلات رفتاری و روانی رو به فزونی است وبی توجهی به آن درابعادفردی وخانوادگی واجتماعی اثرات سوء وغیرقابل جبرانی به جای می گذارد(حسینی،1371).
درگذشته فرد درانجام وظیفه خودبا آهنگی یکنواخت اعمال تکراری وساعت هاکارمداوم درگیربود.امروزه هرفردفعالی با«شوک آینده»روبروست.این شوک درتمام سطوح قابل لمس است.براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت ،اختلالهای روانی،اختلالهای جدی وشایع هستندکه درسرتاسر دنیامشاهده می شودو دو پنجم ازتمامی ناتوانی ها به علت اختلالهای روانی،روانی اجتماعی وعصبی بود.واین مواردیک پنجم ازکل مراجعین به مرکزبهداشت عمومی راتشکیل می دهند.(آزاد،1375).
اگرنیازهای زیستی و ورانی فردبه طورخود به خودارضاء می شدزندگی واقعاً آسان بود ولی چنان که می دانیم موانع زیادی،خواه محیطی وخواه درونی وجود داردکه مخل ارضای نیازهاهستند.این موانع موجب فشارروانی درفرد می گردند(آزاد،1375).
آنچه مسلم است اول بایددرنظرگرفت که زندگی آدمی ازبدوتولد تامرگ مجموعه مبارزات باطبیعت است منتهی درهرمرحله ای ودرهرموردی به نحو مخصوص انجام می گیرد.بشردرطول زندگی بارویدادهای زیادی برخوردمی کندکه باعث بروز برخی مسائل روانی وجسمی می گرددوبدین سبب است که بهداشت روانی جامعه راتهدیدمی کندالبته هرچنداین عوامل چاشنی زندگی است ولی هیچ کس نمی تواندبدون آن زندگی کند.پس مسأله اصلی تحقیق حاضراین است که آیابین ویژگیهای شخصیتی وسلامت روانی رابطه وجود دارد؟
ضرورت واهمیت تحقیق
مسئله بهداشت روانی وتامین سلامت روانی انسانها،موضوعی مهم وحیاتی است،اماساده نیست .بزرگترین آفت این مسئله ساده انکارونگاه تک بعدی به آن است.تامین بهداشت روانی جامعه مانند هرموضوع فرهنگی،نیازبه نگرشی تعاملی واقداماتی چندجانبه ونظامندومنسجم دارد.
....انسانهای به ظاهرسالم امروز ،به راحتی ممکن است واردمرزناسلامتی شوند.بسیاری ازانسانها باکمک های مختصرراهنمایی ومشاوره ویاحمایت های مالی – اجتماعی وبهبود شرایط زندگی وبهره مندی ازشادابی فرهنگی ،می توانندسالم بمانندوسالم زندگی کنند(اصلانی،1382).
باتوجه به اینکه بسیاری ازرفتارهایی که انجام می دهیم برگرفته ازشخصیت ماانسانها است وهمینطور تحقیقات زیادی که روانشناسان درموردشخصیت و ویژگی های آن انجام داده اندبه این نتیجه رسیده اندکه شخصیت از زمان تولدتاخاتمه عمردرحال شکل گرفتن وتکامل است وهیچگاه نمی توان ازآن به عنوان حالتی ثابت وغیرقابل تغییرسخن گفت وهمین طور نقش محیط و وراثت رادرتکوین شخصیت مهم بیان کرده اند وهمین طورازعوامل محیطی نقش خانواده رایاداوری می کنیم که درچگونگی تکوین شخصیت کودک اثرمهمی داردوبعدازخانواده ،مدرسه واجتماع هرکدام نقش خاص خود را دارند.وتحقیقات زیادی رابطه بین ویژگیهای شخصیت وشخصیت سالم باسلامت روان بالارا نشان داده است که دلیلی دیگربرای اثبات این رابطه است وازآنجا که عمده شخصیت انسان درکانون خانواده ودرارتباط باپدرومادر شکل می گیرد.این تحقیق می تواندتلنگوری برپدرومادران وهمچنین کسانی که درشکل گیری شخصیت کودکان نقش دارندباشدتامتوجه اهمیت وتاثیرشخصیت سالم برآینده وسلامت فرزندان باشدواین تحقیق همچنین می تواندمورداستفاده روان پزشکان وروانشناسان عمومی وروانشناسان شخصیت قراربگیردومهمترین فایده این تحقیق آن است که بادریافت نتایج می توانیم درتعلیم وتربیت زمینه هایی رافراهم آورده تادانش آموزان دچارمشکل ومسائل عدیده نگردند.
اهداف تحقیق
ازاهداف مهم این پژوهش می توان به مواردزیراشاره کرد:
1- تعیین رابطه ویژگیهای شخصیت وسلامت روان
2- تعیین سلامت روان دردختران وپسران ومقایسه آن دربین دوجنس
فرضیه های تحقیق
1- بین روانژندگرایی وسلامت روانی رابطه وجود دارد.
2- بین برونگرایی وسلامت روانی رابطه وجود دارد.
3- بین دلپذیربودن وسلامت روانی رابطه وجود دارد.
4- بین سلامت روانی دختران وپسران تفاوت وجود دارد.
متغیرهای تحقیق
1- ویژگیهای شخصیت(متغیرمستقل)
2- سلامت روانی(متغیروابسته)
3- جنسیت (متغیر تعدیل کننده)
4- مقطع تحصیلی (متغیر کنترل کننده)
تعاریف نظری
ویژگیهای شخصیت:عبارت است از مجموعه ویژگیهای جسمی،روانی ورفتاری که هرفردراازافراد دیگرمتمایزمی کند. سلامت روان: تسلط ومهارت ارتباط صحیح بامحیط به خصوص درسه فضای مهم زندگی «عشق،کار،تفریح».
تعاریف عملیاتی
ویژگی شخصیت:عبارتندازنمره ای است که آزمودنی هاازآزمون نئو بدست خواهندآورد.
سلامت روان:منظور ازسلامت روانی نمره ای است که آزمودنی هاازپاسخ دهی به آزمون CHQ دریافت می کنند.
فصل دوم
پیشینۀ پژوهش
شخصیت ومفهوم آن
صاحبنظران حوزه شخصیت وروان شناسی ازکلمه شخصیت تعریفهای گوناگون ارائه داده اندازنظرریشه ای ،گفته شده است که شخصیت که برابر معادل کلمهPersonaluty یاPersonalite فرانسه است درحقیقت ازریشه لاتین Persona گرفته شده است که به معنی نقاب یاماکسی بودکه دریونان و روم قدیم بازیگران تئاتر برچهره می گذاشتند.این تعبیر تلویحاًاشاره به این مطلب داردکه شخصیت هرکس ماکسی است که اوبرچهره خودمی زندتاوجه تمیز اوازدیگران باشد.
در زبان عامه شخصیت به معانی دیگری به کارمی رود؛مثلاً،وقتی گفته می شودکه هرکسی باشخصیت است ؛یعنی اینکه او دارای ویژگیهایی است که می تواندافراددیگر راتحت نفوذ خودقراردهدیامتانت و وقارویژه ای دارد.همین طوردرنقطه مقابل آن بی شخصیت به معنی داشتن ویژگیهای منفی است که البته بازهم دیگران راتحت تأثیرقرارمی دهد،امادرجهت منفی.همچنین کلمه شخصیت درعرف به عنوان چهره مشهوروصاحب صلاحیت در حوزه های مختلف به کارمی رود،همچون شخصیت سیاسی،شخصیت علمی،شخصیت هنری وازاین قبیل.اما در روان شناسی ،شخصیت به مفهوم متفاوت ازآنچه ذکرشده تعریف می شودو روان شناسان هرکدام تعریفهای متعددی ازشخصیت و مفهوم آن داشته اندکه به ذکرتعدادی ازآن هاپرداخته می شود.
کاتل[6] درتعریف شخصیت چنین می گوید«شخصیت چیزی است که اجازه پیش بینی رفتارشخص رادرشرایط و اوضاع و احوال معین به فردمی دهد».
«شخصیت مجموعه تفکیک ناپذیرآن خصایص بدنی ونفسانی است که شناخته دوستان نزدیک شخص یابه عبارت دیگر،آن نقاب یا ماسکی است که فردبرای سازش بامحیط ،که درحقیقت نوعی بازیگری درصحنه زندگی است،به چهره خود نهاده است»(ایزدی به نقل ازکریمی،1351).
تعریف شلدون ازشخصیت این است که «شخصیت سازمان پویای جنبه های ادراکی وانفعالی وارادی وبدنی فرد وآدمی است».
شخصیت مجموعه ای پایدارازویژگیها وگرایشهاست که مشابهت وتفاوتهای رفتارروان شناختی افراد(افکار،احساسات واعمال)راکه دارای تداوم زمانی بود.وممکن است به واسطه فشارهای اجتماعی وزیست شناختی موقعیتهای بلاواسطه شناخته شوندیابه آسانی درک نشوند،مشخص می کند(مدی به نقل ازکریمی،1972).
شخصیت عبارت است ازالگوهای رفتاروشیوه های تفکرکه سازگاری فرد بامحیط راتعیین می کنند(آتکینسون وهیلگارد به نقل ازکریمی،1993).
اگر وجوه مشترک تعاریف فوق درنظرگرفته شوددیده می شودکه اولاً همه آنهابه یک رشته ازویژگیها وخصوصیات جسمی و روانی اشاره دارند.
ثانیاً درهمه تعریفها به مسئله تمایز،افتراق ومشخص کردن فردازافراددیگربه طورتلویحی اشاره شده است پس می توان گفت که شخصیت عبارت است ازمجموعه ویژگیهای جسمی ،روانی،رفتاری که هرفرد را ازافراددیگر متمایزمی کند(کریمی،1379).
ضرورت مطالعه وشناخت شخصیت
شناخت شخصیت ،ویژگیها،چگونگی شکل گیری ،عوامل مؤثر درایجادشخصیت ومسائلی ازاین قبیل از یک جنبه ارضای حس کنجکاوی ومیل به شخصیت جویی رادرانسان بدنبال داردزیرا این شناخت نوعی خودشناسی است وشخص هنگام مطالعه موضوعهای ذکرشده غالباً آن دانسته هاراباخود مقایسه کرده وتطبیق می دهد واحتمالاً بااین شناخت نوعی طبقه بندی انجام می دهدیعنی خود رادریکی ازتیپهای شخصیتی قرارمی دهدیاخودرا دارای ویژگیهای شخصیتی خاص می بیند.ازسوی دیگراین شناختها واطلاعات به شخص امکان می دهدکه درارتباط متقابل بادیگران موضع گیریهای مناسب وآگاهانه داشته باشد.اگرازجنبه دیگری هم به این شناخت بنگریم می بینیم که داشتن اطلاعات ودانش لازم درباره شخصیت تنهابه کارعادی دانستن برخی رفتارهادرمراحل مختلف رشدشخصیت نمی آیدبلکه این دانش درپیشگیری یااقدام اجتماعی درموردبروزاختلالها ونابسامانیهای شخصیتی نیزمی تواندبه کمک فردبیایدوچنانچه اختلالهایی بروز کندبااستفاده ازدانش روان شناسی شخصیت می توان چاره جویی کردوازوخیم ترشدن اوضاع جلوگیری نمود(کریمی،1379).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 438 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 97 |
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
روان شناسان اجتماعی تمایل دارند بدانند که انسانها چگونه درباره یکدیگر می اندیشند و چگونه بر یکدیگر اثر می گذارند و اثر می پذیرند ، با این حال تنها ایشان نیستند که به این مسائل علاقه نشان می دهند بلکه انسان شناسان ، جامعه شناسان و حتی رمان نویسان و فیلسوفان نیز به مطالعه این گونه مسائل تمایل نشان می دهند اریکسون پس از جستجو و بررسی بسیار درباره جنبه ناخودآگاه انسان و تضادهایی که علل رفتارهای طبیعی و غیر طبیعی او را توجیه می کند که هویت و نوع تفکر به آن را مورد بررسی قرار می دهد و اینکه هویت که حاکی از تحول در امور جنسی و یافتن خود و درک از خویشتن نزد بزرگسالان و تضادهای ناخودآگاه آنان است شکل می گیرد و او اضافه می کند که تمام احساسهای ناخودآگاته که از آنها و نوجوانان نشات می گیرد یکی از ویژگی های انسان دارا بودن نیروی اندیشه است که باعث هویت است انسان به یاری اندیشه توانسته است به خودیابی برسد که این می تواند باعث هویت در جوانان شود که تفکر منطقی و یافتن آن در ذهنیت می تواند راهکاری جدید باشد و اریکسون خواسته است زندگی روزانه نوجوانان را با تمام پریشانی به اضطراب و آشفتگیهایش بازسازی کند و این نوآوری و دگر گونی در روش نگرش به نتایجی به بار آورده که ژرفترین و استوارترین اعتقادهای در واقع رشد هویت است که منجر به رسیدگی عاطفی ، جنسی ، اجتماعی و ... می شود در افراد با شخصیت های نا رسیده « من » ضعیف و شکننده است و بخشی از سازگاری اجتماعی که در دوران کودکی به وقوع می پیوندد بدان سازگاری اجتماعی می گویند و این همان شیوه ای است که کودکان ارزشها ، سوگیریهایی که در آینده با آن مواجه خواهند شد ، یاد می گیرند و همه می دانیم که موقعیتهایی نیز وجود داشته است که در آن اجتماعی شدن دوباره در تنهایی صورت گرفته است و به همین دلیل از این فرایند به طور مصیبت باری استفاده استثماری شده است . منبع : ( ستوده – 1380 )
بیان مساله
سازگاری اجتماعی و سلامت روانی می تواند شاخه ای از علوم انسانی و علمی نسبتاً جوان است که بعد از پیدایی و رشد سازگاری عمومی و جامعه شناسی به عنوان دانشی نو مطرح شده و این سازگاری اجتماعی از راه رسیده و نو پا می تواند دیواری سخت از سازگاری و جامعه شناسی باشد که M به مطالعه فرد ( رفتارها و نگرشها ، باورها ، ... ) در محیط اجتماعی می پردازد زیرا افراد به خاطر وابستگیهاشان به جامعه و پیوندهایشان با گروه های مختلف اجتماعی که دارد از آنها متاثر می شود و بر آنها اثر نیز می گذارد از این رو سازگاری اجتماعی می تواند در جنبه های گوناگون زندگی اجتماعی مورد استفاده گیرد . سازگاری اجتماعی ما را به شکل خاصی از آگاهی مجهز می کند تا از تبینهای شخصی درباره رفتار دیگران پرهیز کنیم و نیز چگونه نگریستن به عواملی را که رفتارهایمان را شکل می دهد یاد می دهد و به ما کمک کند تا نیروهای روانی – اجتماعی را که با آنها روبرویم به ویژه آنهایی را که به ما فشار وارد می کنند باز شناسیم ومارا بر می انگیزد تا به یاری جامعه ای بیمناک و هراسناک از افزایش ناسازگاری و نابهنجاری برخیزیم و چگونگی رویارویی با آنها را دریابیم .
منبع ( منصور سال 1380 )
سوال مسئله
آیا بین سازگاری اجتماعی و سلامت روانی رابطه معناداری وجود دارد ؟
هدف تحقیق
هدف از تحقیق بررسی رابطه ی سلامت روانی و سازگاری اجتماعی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر است.اینکه آیا بین سلامت روانی و سازگار اجتماعی رابطه وجود دارد یا نه ؟
اهمیت وضرورت تحقیق
انسان هیچ گاه تنها و دور از دیگران زندگی نکرده است بلکه زندگی او حاصل روابط و پیوندهایش با دیگران است اگر قرار باشد به شناختی از او دست یابیم باید در این چارچوب وی را بشناسیم به این صورت که نوجوان با توسل به یافتن هویت خود و اتکا به افکار منطقی و باورهای مثبت بتوانند به سازگاری اجتماعی برسد و امید است با پژوهشهایی که انجام می گیرد بتوان به سازگاری اجتماعی و نوع روابط جوانان و نوجوانان با محیط اطرافشان کمک کرد و انجام این پژوهش می تواند در جوامع آموزشی و تحصیلی مخصوصاً در دبیرستان ها نقش بسزایی داشته باشد و امید است بتوان راه حل هایی جهت ایجاد سلامت روح و روان و تعامل اجتماعی بین افراد را با ارائه این پژوهش ها بدست آورد.
فرضیه های تحقیق
1- بین سلامت روان و سازگاری اجتماعی رابطه ی معنی داری وجود دارد
متغیرهای پژوهشی
سلامت روانی سازگاری اجتماعی
تعاریف مفهومی و نظری واژه ها و مفاهیم
سازگاری اجتماعی : سازگاری اجتماعی علمی است که در جستجوی درک و فهم ماهیت و علل رفتارهای فرد در موقعیتهای اجتماعی است منظور از واژه رفتار ، تنها رفتارهای آشکار نیست بلکه کلیه رفتارهایی پنهان مانند : احساسها و اندیشه های فرد نیز می باشد . ( بهادری – 1379 )
سازگاری اجتماعی عبارتند از : اندیشه ها ، باورها و خاطرها و استدلالهای فرد درباره دیگران و احساس و تواناییهای شناختی است ( بهادری 1379) تعریف عملیاتی و در آخر عبارتند از: نمره ای است که آزمودنی ها از پرسش نامه ی سازگاری اجتماعی بدست آورده اند.
تعریف عملیاتی :در این پژوهش سلامت روانی عبارت است از نمره ایست که آزمودنی از آزمون GHQ به دست می آورد .
تعریف مفهومی : سلامت روان عبارتنداز سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و موثر به طور کامل شود و سلامتی روان عبارت است از اینکه فرد چه احساساتی نسبت به خود ، دنیای اطراف محل زنگی ، اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن است ( شاملو 1380 ) .
فصل دوم
ادبیات وپیشینه تحقیق
سازگاری اجتماعی چیست؟
سازگاری اجتماعی شاخه ای از علوم انسانی و علمی نسبتأ جوان است که بعد از پیدایی و رشد روان شناسی عمومی و جامعه شناسی به عنوان دانشی نو مطرح شده و در دانشگاههای دنیا و از جمله کشور ما تدریس می شود. این دانش تازه از راه رسیده و نوپا دیوارهای سخت و ستبری که روان شناسی و جامعه شناسی را از هم جدا می کرد فرو می ریزد و تباین فرد و جامعه را که سالیان دراز موجب استنتاج های نادرست علمی و عملی بود از میان برمی دارد و به عنوان نظمی واسطه ای میان جامعه شناسی و روان شناسی قرار می گیرد و به مطالعه فرد (رفتارها،نگرش ها، باورها و ...) در محیط اجتماعی می پردازد؛ زیرا فرد به خاطر وابستگی هایش به جامعه و پیوندهایش با گروههای مختلف اجتماعی که دارد از آنها متأثر می شود و بر آنها اثر نیز می گذارد. از این رو روان شناسی اجتماعی می تواند در جنبه های گوناگون زندگی اجتماعی مورد استفاده گیرد.
تعریف سازگاری اجتماعی
روان شناسی را به مطالعه ی علمی رفتارهای فردی و فرایندهای روانی تعریف کرده اند.(lehay,1992:4). روان شناسی اجتماعی را می توان مطالعه علمی افرادی دانست که تحت تأثیر افراد دیگر قرار می گیرند یا به بیان دیگر می توان آن را مطالعه ی علمی فعالیت های فردی که از افراد دیگر متأثر است، تعریف کرد.
بدین ترتیب، سازگاری اجتماعی مطالعه ی روان شناختی انسان از این جهت است که در ارتباط با دیگران است؛ خواه بر آنان اثر بگذارد (اثر گذار)؛ خواه تحت تأثیر آنان قرار گیرد (اثر پذیر). "دیگران" ممکن است به صورت انفرادی و یا به صورت گروهی در فرد تأثیر کنند. فرد چه به صورت مثبت (مورد قبول گروه) و چه به صورت منفی (عدم قبول گروه) گام بر دارد ؛ در هر دو حال رفتار او معلول علل اجتماعی است. شخص نه تنها رفتار و اعمال خود را نسبت به دیگران و در ارتباط و با توجه آنان تنظیم می کند؛ بلکه در حالت انزوا و تنهایی نیز در نتیجه ی تأثیر پابرجایی که قبلأ اجتماع در اندیشه ها و باورهایش گذارده، شخصیت و رفتار و اعمال خود را با معیار قضاوت دیگران و به اصطلاحبر حسب افکار و عقاید عمومی می سنجد و ارزیابی می کند. به گفته ی بیلز[1] "من" حتی موقعی که تنها باشد، باز نوعی بازیگر اجتماعی است؛ زیرا به عنوان یک موجود اجتماعی درباره ی خود می اندیشد و از خلال نقشها و ارزشهای اجتماعی خود را ظاهر می سازد؛ این تأثیر و تأثر و به عبارتی تعامل یا کنش متقابل، پدیده ای روانی – اجتماعی است.
آلپورت[2] روان شناسی اجتماعی را علمی می داند که می کوشد تا دریابد و تبیین کند که تا چه حد حضور واقعی،تخیلی و یا ضمنی دیگران می تواند اندیشه و احساس و رفتار فرد را تحت تثیر قرار دهد. (آلپورت، 20:1371). اصطلاح "حضور ضمنی" اشاره به فعالیت های بسیاری دارد که شخص به علت جایگاه(نقش) خویش در یک ساختار اجتماعی پیچیده و یا به دلیل عضویتش در یک گروه فرهنگی بخصوص درگیر آنها می شود.
ارونسون روان شناسی اجتماعی را عبارت از نفوذی می داند که مردم بر عقاید و رفتار یکدیگر دارند (ارونسون،8:1369) و بالاخره ناصرالدین صاحب الزمانی روان شناسی اجتماعی را مطالعه ی علمی نتیجه ی نفوذ و کنش متقابل فرد در برابر فرد، فرد در برابر جمع و جمع در برابر فرد و جمع در برابر جمع تعریف می کند (صاحب الزمانی،260:1371)
تعریف عملیاتی سازگاری اجتماعی
ارائه تعریفی جامع و مانع برای هر مطلبی دشوار است.. در رابطه با سازگاری اجتماعی، این کار به دو دلیل دشوارتر می باشد: یکی تنوع موضوع ها و دیگر تغییرات سریع آنها. علی رغم وسعت دامنه ی موضوع هایی که سازگاری اجتماعی برای مطالعه انتخاب می کنند؛ به نظر می رسد که اکثر آنها بیشتر توجه خود را بر درک رفتارهای هر فرد در محیط اجتماعی اش، معطوف کرده اند. به طور خلاصه آنها در درجه اول بر این مسأله تأکید دارند که افراد در موقعیت های مختلف چگونه رفتار می کنند و یا چه فکر و احساسی نسبت به دیگران دارند؟ با در نظر این نکته مهم، تعریف جامع و کاملی از روان شناسی اجتماعی را می توان به صورت زیر ارائه داد :
سازگاری اجتماعی رشته ای علمی است که در جستجوی درک و فهم ماهیت و علل رفتارهای فرد در موقعیت های اجتماعی است(Baron/Byrne,1992:24). منظور ما از واژه رفتار نه تنها رفتارهای آشکاربلکه کلیه احساسها و اندیشه های فرد نیز است. از آنجا که این تعریف نیز همانند دیگر تعریف ها کمی نامحسوس است. لطفأ با ما همراه شوید تا تعدادی از موارد مهم آن را برای شما روشن کنیم :
سازگاری اجتماعی به عنوان یک علم
پاول سمونف[3] روان شناس روسی بر این باور بود که انسان اشتیاق خود را برای دانش از دو طریق برآورده می سازد :
ارونسون می گوید : من بر مبنای تجربه شخصی اضافه می کنم که در روان شناسی اجتماعی این دو اغلب آمیخته اند؛ زیرا روان شناس اجتماعی هنر را برای غنای علم خود به کار می برد (ارونسون، 311:1369).
بسیاری از مردم بر این باورند که علم به صورت کلی یا حتی جزیی فقط شامل رشته های خاصی مثل شیمی ، فیزیک و یا حتی زیست شناسی است.البته این گونه علوم اختصاصی ما را در تصمیم گیری این مطلب که روان شناسی اجتماعی را هم می توان علم به حساب آورد تا حدی دچار شک و شبهه می کند. ممکن است از خود بپرسیم که چگونه می تواند رشته ای که به دنبال یافتن ماهیت عشق یا خشونت درونی است، علم باشد. مطمئنأ پاسخ به این پرسش ساده است. در حقیقت،اصطلاح "علم" به انتخاب موضوعهای بسیار پیشرفته اطلاق نمی شود؛ بلکه به انتخاب روشهای معمولی برای مطالعه ی یک سلسله وسیع از موضوعها دلالت دارد. از آنجا که به "مجموعه ای از اطلاعات بدست آمده از طریق روشهای منطقیو منظم تحقیق، علم گویند" (رابرتسون، 419:1372) روان شناسان اجتماعی نیز برای فهم رفتار اجتماعی به همان روشهایی که دیگر دانشمندان به کار می برند، استفاده می کنند، از این رو، می توان روان شناسی اجتماعی را به عنوان یک علم به حساب آورد.
سازگاری اجتماعی به دنبال علل رفتارهای اجتماعی است
رفتار عبارت است از هر نوع پاسخ ارگانیسم (موجود زنده) به محرک های بیرونی و درونی. درباره رفتار اجتماعی می توان گفت که ما زندگی را به عنوان موجود "غیر اجتماعی" [4] آغاز می کنیم. کسانی که با کودکی تازه تولد یافته ای، تماس نزدیک داشته اند، می دانند که چگونه اثرات اجتماعی در روزهای اول زندگی بر کودک بی اثر است. در این دوره از زندگی کودک، نه می توان با او ارتباط برقرار کرد و نه می توان بر رفتار او اثر گذاشت. یک ماه یا بیشتر طول می کشد تا کودک به طریقی واقعأ اجتماعی پاسخ دهد. پاسخهای او رفتارهای اجتماعی او خواهند بود.
در واقع، رفتار اجتماعی کنش متقابل دو یا چند فرد است؛ گاه این کنش یک سویه است و در آن یک موجود زنده به وسیله موجود زنده دیگر تحریک می شود و گاه دو سویه است؛ یک موجود زنده،موجود زنده دیگر را تحریک می کند و به نوبه ی خود به وسیله رفتاری که در موجود زنده دیگر بوجود می آید، تحریک می شود.
انسانها در جامعه [5]، رفتارهای متفاوتی دارند، برخی به دیگران کمک می کنند؛ بعضی رفتارهاشان خشن است، برخی نسبت به دیگران عشق می ورزند و یا از آنان متنفرند. به طور خلاصه می توان گفت که رفتار اجتماعی ، در نهایت در اثر تعامل با دیگران به وجود می آید. روان شناسان اجتماعی نیز بر همین نکته تأکید دارند، آنان در ابتدا سعی دارند شرایطی را که رفتارهای اجتماعی افراد را شکل می دهد، مثل واکنش افراد، احساسات و تفکرات آنان در مورد دیگران را درک کنند. آگاهی داشتن از علل رفتار به ما این امکان را می دهد تا هم رفتارهای اجتماعی را پیش بینی و هم آنها را به نحو مطلوب تغییر دهیم . از این رو، شرایطی که باعث بوجود امدن رفتارها می شوند، به اندازه خود رفتار مهم هستند.
رفتارهای اجتماعی در ظاهر به وسیله متغیرهای بسیاری شکل می گیرند. بنابراین روان شناسان اجتماعی صادقانه در پی نادیده گرفتن برخی از این متغیرها می باشند. اگر چه تعداد عواملی که بر رفتارهای اجتماعی اثر می گذارند، بسیار زیاد است، اما می توان آنها را در پنج دسته عمده گروه بندی کرد تأثیر این عوامل و علل را می توان به شرح زیر مشخص کرد (Baron/Byrne,1992:12).
عوامل مؤثر بر شکل گیری رفتار اجتماعی
رفتار اجتماعی عبارت است از احساسها، واکنش ها و اندیشه های آدمی در وضعیت های اجتماعی . برای شناخت و فهم آنها باید به علل و عوامل زیر توجه داشت.
چرا مطالعه ی سازگاری اجتماعی لازم است
روان شناسان اجتماعی علاقه مندند جنبه های مختلف زندگی اجتماعی انسان مانند آموزش و پرورش ، سیاست، فعالیت های اقتصادی و روابط میان اقوام و ملل را مطالعه و بررسی کنند. پژوهشهای آنان در چند دهه ی گذشته اطلاعات انبوهی به ارمغان آورده که از فایده های بسیاری برخوردار است؛ دانستن آنها برای همه ی کسانی که با مردم سر و کار دارند؛ نه تنها سودمند بلکه ضروری است. این فایده ها را می توان به شرح زیر گروهبندی کرد :
اریک فروم بر خلاف زیگموند فروید که خوی آدمی را محصول ارضا یا ناکام گذاشتن سایقهای اصلی طبیعت آدمی می دانست، معتقد بود که انسان در درجه اول "موجود اجتماعی" است و کار اجتماع فقط سرکوبی سایقهای اصلی انسان نیست؛ بلکه اجتماع آفریده فرد و فرد آفریده اجتماع است. زیباترین یا زشت ترین تمایلات آدمی هیچ کدام جزیی از یک طبیعت تغییر ناپذیر و بیولوژیک نیست؛ بلکه از فرایند اجتماع که آفریننده انسان است، نتیجه می شود. به عبارت دیگر، اجتماع علاوه بر جلوگیری ، وظیفه آفرینندگی نیز دارد؛ طبیعت آدمی و انفعالها و و اضطرابهای او محصول فرهنگ اجتماعند و خود انسان مهمترین مخلوق کوشش مداوم بشر است که داستان آن را "تاریخ" نام نهاده اند. هدف روان شناسی اجتماعی درست همین است که سیر آفرینش انسان را در تاریخ به فهم نزدیک کند (فروم، 33:1366).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 136 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 129 |
فهرست
عنوان صفحه
چکیده 1
فصل اول: کلیات تحقیق 2
مقدمه 3
بیان مسئله 5
سوال مسئله 6
هدف تحقیق 6
اهمیت و ضرورت تحقیق 6
فرضیه های تحقیق 7
متغیر های تحقیق 7
فصل دوم: پیشینه و ادبیات تحقیق 9
مقدمه و کلیات 10
تعریف 11
مشکل تعریف 11
تاریخچه 15
مختصری درباره تاریخچه بهداشت روانی در ایران 27
هدف بهداشت روانی و سلامت عمومی 35
پیشگیری 36
پیشگیری اولیه 37
نظریه آلبوت الیس در رابطه با تفکر غیر منطقی 52
مبانی نظری 53
نظریه شخصیت 54
رشد شخصیت 57
منشا اضطراب و رفتار ناسازگار 58
اهداف درمان 62
فنون درمان 63
فصل سوم: تعیین روش تحقیق 64
جامعه مورد مطالعه 65
فهرست
عنوان صفحه
حجم نمونه 65
روش نمونه گیری 65
معرفی ابزار تحقیق 65
معرفی پرسش نامه تفکر غیر منطقی 66
روش تحقیق 67
روش آماری مربوط به فرضیه ها 68
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها 69
جدول 1-4 نمرات آزمون 70
تجزیه و تحلیل داده ها 72
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری 82
بحث و نتیجه گیری 83
پیشنهادات 85
محدودیت های تحقیق 86
ضمائم و پرسشنامه سلامت روانی گلدنبرگ 87
پرسشنامه سلامت عمومی(GQH) 88
دستور اجرا و پرسشنامه سلامت عمومی(GQH) 90
نمره گذاری 92
منابع و ماخذ 95
چکیده :
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سلامت روانی و تفکر غیر منطقی در بین داشجویان غیر بومی رشته های صنایع و تربیت بدنی ورودی 85 ـ 84 دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر است که فرضیه های عنوان شده عبارتند : 1 ـ بین سلامت روانی و تفکر غیر منطقی دانشجویان رابطه وجود دارد . 2 ـ بین سلامت روانی دانشجویان رشته صنایع و تربیت بدنی تفاوت معنی داری وجود دارد . 3 ـ بین تفکر غیر منطقی دانشجویان رشته صنایع و تربیت بدنی تفاوت معنی داری وجود دارد . که جامعه مورد مطالعه دانشجویان رشته های صنایع و تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر ورودی 85 ـ 84 است که 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و آزمون سلامت روانی گلندبرگ که دارای 28 سوال 5 گزینه ای است و آزمون تفکر غیر منطقی 30 سوال که دارای دو گزینه بله وخیر است که جهت آزمون فرضیه 5 از روی ضریب همبستگی پیلرولون و ازروش آماری t و تغییر مستقل برای فرضیه های اول و دوم و سوم که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین سلامت روانی وتفکر غیر منطقی رابطه معنی داری وجود دارد ولی بین سلامت روانی دانشجویان رشته صنایع و تربیت بدنی تفاوت معنی داری وجود ندارد و همین طور بین تفکر غیر منطقی در بین دانشجویان صنایع و تربیت بدنی تفاوت معنی داری وجود ندارد .
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه :
اعتقاد داریم که تندرستی یکی از نعمتهای بزرگ در زندگی انسان است و نمی توان منکر شد که سلامتی روانی در زمره بالاترین نعمتهاست افرادی که به نحوی ازلغا با بیماران روانی ، عقب ماندگی ذهنی و معتادین به مواد مخدر و اکس سرو کار دارند به این امر اعتقاد کامل دارند . بدیهی است بیماران روانی مخصوص به یک قشر و یا طبقه خاصی نبوده وتمام طبقات جامعه را شامل می گردد و تعصب نسبت به بیماران روانی به قدری است که هنوز نه تنها در کشور ما بلکه در بیشتر کشورهای جهان آمار دقیق و منظمی مربوط به بیماران روانی در دسترس نیست در ایران فقط 10 در صد تخت های بیمارستانی متعلق به بیماران روانی و در حدود 12 درصد بودجه بهداشتی کشور صرف بیماران روانی می گردد مسئله افزایش بیماریهای روانی موضوع روز بوده و رابطه مستقیم با سیر صعودی رشد جمعیت و افزایش فشارهای عاطفی و هیجانی دارد تاریخچه بهداشت و سلامت روانی با توجه به وجود بیماریها روانی از زمانی که بشر وجود داشته و مخصوصا زندگی اجتماعی را شروع کرده همراه بوده است پیدا کردن شروع آغاز هر نهضتی بخصوص نهضتهای اصلاحی و علمی به علت داشتن منابع گوناگون و چند جانبه مسئله مشکلی است در حقیقت روان پزشکی را می توان قدیمی ترین حرفه و تازه ترین علم به شمار آورد قدیمی ترین چون بیماریهای روانی از قدیم وجود داشته و سقراط در سال 377 تا 460 سال قبل از میلاد عقیده داشته که بیماران روانی را مانند بیماران جسمی باید درمان کرد و تازه ترین علم برای اینکه تقریبا از سال 1930 بعد از تشکیل اولین کنگره بین الملی بهداشت روانی بود که روان پزشکی به صورت جزئی از علوم پزشکی شهر و سازمان روان پزشکی و مراکز پیشگیری در کشور های مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند و اکثرا همه این مشکلات از طریق افکار و باورهایی است که می تواند زندگی آدمی را دستخوش آسیب کند که باعث سعی کرد این افکار را از ذهن خود جدا کرد .
بیان مسئله :
بیماریهای روانی مانند بیماریهای جسمانی کشنده نیستند اگر چه خودکشی یکی از علل مرگ ومیر بیماران روانی است ولی از نظر آماری و مقایسه با مرگ و بیماری جسمانی می توان آن را نادیده گرفت عدم درک از نحوه شیوع بیماری و حتی ایجاد رفتارهای غیر طبیعی در آدمی باعث بهم خوردن سلامت روحی وروانی افراد میشود و گاهی عوامل و عللی وجود دارد که باعث ایجاد بهم خوردن سلامت روانی شود که می توان آن را به افکار و باور های فرد نسبت دارد که گاهی اوقات افکار نادرست و به کارگیری روشهای نادرست در زندگی باعث ایجاد ناراحتیهای روانی می شود و گاهی اوقات دوری از خانواده در بین جوانان و مشکلات ناشی از آن مانند امکانات اقتصادی و تغذیه و پیدا شدن دوستان ناباب و عوض شدن راه زندگی تامل در عدم سلامت روانی می تواند دخالت داشته باشد .
سوال مسئله :
آیا بین تفکر غیر منطقی و سلامت روانی رابطه وجود دارد ؟
آیا بین تفکر غیر منطقی دانشجویان ـ صنایع و تربیت بدنی تفاوت وجود دارد ؟
آیا بین سلامت روانی دانشجویان صنایع و تربیت بدنی تفاوت وجود دارد ؟
هدف تحقیق :
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سلامت روانی و تفکر غیر منطقی است و اینکه آیا باورهای غلط و منفی می تواند در فرد و سلامت روحی آن نقش بسزایی داشته باشد و آیا افکار نادرست در امور زندگی می تواند فرد را دوچار تنش کند و اینکه آیا دوری از خانواده در بین جوانان این تفکرات رابیشتر و بیشتر می کند یا نه ؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
عدم سازش و وجود اختلالات رفتاری در جوامع انسانی بسیار مشهود و فراوان است در هر طبقه و صنفی و در هر گروه و جمعی اشخاص نا متعادلی زندگی می کنند بنابراین در مورد همه افراد اعم از کارگر ، دانش پژوه و پزشک و ... خطر ابتلا به ناراحتی های روانی است که همه اینها می تواند از باورهای غلط و منفی آدمی در ذهنش نشات گرفته باشد که باید آدمی از راه حلهایی استفاده کند که کمتر با این موارد دست و پنجه نرم کند دانشجویان دانشگاه معمولا افراد برگزیده هر جامعه هستند و آنها معمولا از لحاظ هوش بر دیگر همسالان خود برتری دارند و اغلب از لحاظ موقعیت اجتماعی و اقتصادی از دیگر جوانان برخوردارند با این وجود در دانشگاهها عده ای از دانشجویان افراد پیکسوت و عده زیادی نورتیک است و گاهی این عوامل به جهت دوری از خانواده یا تفکرات باطل و منفی است که دانشجو در صورت نبود خانواده به خود و ذهنش راه می دهد که با ارائه این تحقیقات امید است که این مشکلات روحی و ذهنی قشر جوانان را کاهش داد و طوری که این جوانان با امید و افکارمثبت و منطقی بتوانند سلامت روحی و روانی خود را افزایش دهند که این تحقیقات در محیط های آموزشی و خانواده می تواند نقش بسزایی داشته باشد .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 87 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 108 |
فهرست مطالب
مقدمه. ۳
فصل اول.. ۸
گسترده علمی موضوع مورد پژوهش…. ۸
۱-موضوع پژوهش : ۹
۲- ابعاد موضوع پژوهشی : ۹
۳- هدف پژوهش : ۹
۴- امکان بررسی موضوع اهمیت آن از لحاظ علمی و نظری : ۱۰
۵- سوالهای پژوهش : ۱۱
۶- فرضیه های تحقیق : ۱۲
۷- متغیر پژوهش و تعریف عملیاتی و اطلاعاتی : ۱۲
چکیده فصل : ۲۰
فصل دوم. ۲۱
مرور و تحلیل یافته های پیشین.. ۲۱
در قلمرو و موضوع. ۲۱
تاریخچه هوش هیجانی : ۲۲
تعریف و پیشینه هوش هیجانی : ۲۴
پیشینه مطالعه هوش غیر شناختی.. ۲۶
تعریف هوش و انواع آن از نظر گاردنر. ۲۷
هوش هیجان و مؤلفه های آن : ۳۰
اساس فرهنگی هوش هیجانی : ۴۱
تفاوت با هوش هیجانی.. ۴۲
زمینه های بحث هوش هیجانی.. ۴۳
– مختصری درباره بهداشت روانی : ۵۶
– تعریف مفاهمی بهداشت روانی : ۵۹
-صلامت روان از نظر آلپورت : ۶۰
– سلامت روان از نظری رل راجرز از یک فرم : ۶۲
– ملاکهای مهم از نظر فیشن : ۶۵
– عوامل مؤثر بر بهداشت روانی.. ۶۵
– ملاکهای مهم از نظر فیشن : ۶۶
– عوامل مؤثر بر بهداشت روانی.. ۶۶
اصلاح و سبک روش زندگی : ۷۰
– نقش مذهب و فلسفه زندگی در بهداشت روانی : ۷۱
– ویژگیهای انسان سالم از نظر راجرز ۷۴
روش تحقیق : ۷۸
جامعه مورد بررسی.. ۷۸
روش نمونه گیری : ۷۹
ابزار و روش اجرای پژوهش…. ۷۹
روش اجرای آزمون : ۸۰
روش نمره گذاری : ۸۲
روایی و اعتبار : ۸۵
فصل چهارم. ۹۰
ارائه و تحلیل نتایج.. ۹۰
یافته های توصیفی : ۹۱
فصل پنجم.. ۱۰۸
بحث ونتایج کلی.. ۱۰۸
بحث و نتایج کلی : ۱۰۹
فهرست منابع و مآخذ. ۱۱۱
پیوست… ۱۱۳
«پرسشنامه سلامت عمومی». ۱۱۹
مقدمه:
همه چیز از یک مقدمة کوچک شروع شد و سپس بالا گفت « یان مور» دانش آموز سال آخر جفرسون در بروکلین با دوست خود خلیل سامپتر پانزده ساله اختلافی پیدا کرده بودند از پی این اختلاف به عیب جویی کردن از او و تهدید وی پرداختن در آن لحظه این نزاع به حد انفجار خود رسیده بود . خلیل از ترس اینکه یان و تامرون قصد داشتند او را کتک بزنند ، ، یک روز صبح یک اصلحة کالیبر 38 را با خود به مدرسه آورد و در پانزده قدمی محافظ مدرسه از نزدیک هر دو پسر با شکیل گلوله ای در سراسر مدره به قتل رسانید این حاثه ، که خون را در رگهای انسان منجمد می کند میتواند نشانه ایی دیگر از نیاز جدی به ارائه دروسی در زمینه حل مسکلات عاطفی ، خاتمه دادن به مشاجره ها به خوی صلح ، آمیز و حا آسان مسائل ، به شمار می آید .
مربیانی که سالهاست از کارکرد ملال آور محصلان مدرسه در دروس ریاضی و خواند به تنگ آمده اند اینکه دریافته اند که کاستی متفاوت و هشدار دهنده تری وجود دارد بی سوادی عاطفی و در حالی که در تلاشهای پسندیده ای برای ارتقاء سطح استانداردهای علمی صورت می پزیرد .
اما در برنامه آموزشی استاندارد مدرسه به کاستی جدید و مسئله ساز تر جهی نشده است یک معلم مدرسه در بروکلین اشاره می کند که تأکید موجود در مدارس نشان میدهد که ما یه میزان توانایی خواندن و نوشتن محصلان بیشتر به این نکته اهمیت می دهیم که آیا هفتة آینده زنده خواهند ماند یا نه .
نشانه های این کاستی را می توان در وقایع خشونت باری چون تیر اندازی به یان و تایرون مشاهده کرد مشکلی که در مدارس آمریکارواج یافته است این اتفاقات از وادث منجر افراد ترند افزایش بحران در میان نوجوانان و مشکلات دوران کودکی در آمریکا که سازننده بمبهای جهانی است را می توان در خلال آمارهایی از این دست ملاحظه کرد .
در سال 1990 در مقایسه با دو دهه قبل از آن ایالات متحده آمریکا با پیشرفت میزان دستگیری جوانان بزهکار به خاطر دست زدن به جنایت های خشونت بار مواجه بوده است .
دستگیری نوجوانان به دلیل تجاوز همراه با زور دو برابر شده است .
میزان قتل نوجوانان چهار برابر شده است رایجترین دلیل منف نوجوانان در مقابل این نجایع ابتلای آنها به بیماریهای ذهنی است اثرات افسردگی اعم از خفیف یا شدید ، در یک سوم نوجوانان مشهور است و دختر ها وقوع حالت افسردگی در زمان بلوغ دو برابر می شود . ( دانیل گامن ، 1380 ص 313 )
کلاً می توان نغمه های سکوت را به فهرست خطرات عاطفی ای که برای سلامتی زیان بارند اضافه کنید و پیوندهای نزدیک عاطفی را به فهرست عوامل حمایت کننده بیفزائید تحقیقاتی که در دو دهه انجام شده و بیش از سی و هفت هزار نفر را شامل می شود نشان می دهد که انزولی اجتماعی – یعنی این احساس را که مسی را ندارید تا احساسات خصوصی خود را با او در میان بگذارید یا تماس نزدیکی داشته باشید احتمال ابتلا به بیماری یا مرگ را دو برابر می کند گزارش در سال 1987 در مجله چاپ شد چنین نتیجه می گیرد که انزوا به خودی خود همانقدر در میزان مرگ و میر تأثیردارد که سیگار کشیدن ،فشار خون بالا ، چاقی مفرط و انجام ندادن تمرینات جسمانی در این مؤثرند . ( دانیل گامن ، 1380 ص 243 )
و با توجه به تحقیقات و پژوهش ها روز به روز به اهمیت اینکه افراد و در کل نوجوانان کاوارد دوران جدیدی از زندگیشان می باشند باید یتوانند احساس خود را بشناسند و احساسی را که در طرف مقابل خود بوجود می آورند پی ببردند و پس از شناخت آن به رابطه متقابل دست یابند.
در اینجا این سؤال مطرح می شود که اصولاً چرا برخی از هوش هیجانی بالایی برخوردارند عده ای هوش پایین و در کل در این حیطه سؤالات برشماری می تواند ایجاد شود .
گسترده علمی موضوع مورد پژوهش
1-موضوع پژوهش :
بررسی رابطه هوش هیجانی و سلامت روانی
2- ابعاد موضوع پژوهشی :
با نگاهی به موضوع مورد بررسی و با توجه به پژوهشها و بررسیهایی تا به امیرو انجام گرفته و به ثبت رسیده است احتمالاً ممکن است تفاوت میان افراد از لحاظ هوش هیجانی با سلاما روانی آنها به بساری از مسائل که در اینجا گنجانیده . نمی شود پرداخته شده باشد . در این پژهش ما به دنبال مسائلی از لین قبیلی هستیم که :
با شناخت از هوش هیجانی می توان سلامت عمومی را در افراد پیش بینی کرد .
با بررسیهای انجام شده می توان در نظر داد که کدام یک از مؤلفه های سلامت عمومی می تواند بیشتر در هوش هیجانی تأثیر داشته باشد و در جهت رفع یک تلاش نمود .
3- هدف پژوهش :
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی با مؤلفه های جسمانی باید کارکردی اجتماعی ، افسردگی شدید ، اضطراب و در کل سلامت عمومی باشد شناساندن یک مسئله که چطور هوش هیجانی در سلامت عمومی فرد می تواند تأثیر گذار باشد و با در نظر گرفتن اینکه خانواده ها با کلامشان و عملکردشان می توانند کودک را در جهت شناخت خود و رفتارش و در عین حال شناخت دیگران نقش داشته باشند و با توجه به اینکه هوش هیجانی زیر مجموعه ای از هوش اجتماعی است و می تواند فرد را در جهت سازگاری با جامعه همراه نماید .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 87 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 108 |
فهرست مطالب
مقدمه. ۳
فصل اول.. ۸
گسترده علمی موضوع مورد پژوهش…. ۸
۱-موضوع پژوهش : ۹
۲- ابعاد موضوع پژوهشی : ۹
۳- هدف پژوهش : ۹
۴- امکان بررسی موضوع اهمیت آن از لحاظ علمی و نظری : ۱۰
۵- سوالهای پژوهش : ۱۱
۶- فرضیه های تحقیق : ۱۲
۷- متغیر پژوهش و تعریف عملیاتی و اطلاعاتی : ۱۲
چکیده فصل : ۲۰
فصل دوم. ۲۱
مرور و تحلیل یافته های پیشین.. ۲۱
در قلمرو و موضوع. ۲۱
تاریخچه هوش هیجانی : ۲۲
تعریف و پیشینه هوش هیجانی : ۲۴
پیشینه مطالعه هوش غیر شناختی.. ۲۶
تعریف هوش و انواع آن از نظر گاردنر. ۲۷
هوش هیجان و مؤلفه های آن : ۳۰
اساس فرهنگی هوش هیجانی : ۴۱
تفاوت با هوش هیجانی.. ۴۲
زمینه های بحث هوش هیجانی.. ۴۳
– مختصری درباره بهداشت روانی : ۵۶
– تعریف مفاهمی بهداشت روانی : ۵۹
-صلامت روان از نظر آلپورت : ۶۰
– سلامت روان از نظری رل راجرز از یک فرم : ۶۲
– ملاکهای مهم از نظر فیشن : ۶۵
– عوامل مؤثر بر بهداشت روانی.. ۶۵
– ملاکهای مهم از نظر فیشن : ۶۶
– عوامل مؤثر بر بهداشت روانی.. ۶۶
اصلاح و سبک روش زندگی : ۷۰
– نقش مذهب و فلسفه زندگی در بهداشت روانی : ۷۱
– ویژگیهای انسان سالم از نظر راجرز ۷۴
روش تحقیق : ۷۸
جامعه مورد بررسی.. ۷۸
روش نمونه گیری : ۷۹
ابزار و روش اجرای پژوهش…. ۷۹
روش اجرای آزمون : ۸۰
روش نمره گذاری : ۸۲
روایی و اعتبار : ۸۵
فصل چهارم. ۹۰
ارائه و تحلیل نتایج.. ۹۰
یافته های توصیفی : ۹۱
فصل پنجم.. ۱۰۸
بحث ونتایج کلی.. ۱۰۸
بحث و نتایج کلی : ۱۰۹
فهرست منابع و مآخذ. ۱۱۱
پیوست… ۱۱۳
«پرسشنامه سلامت عمومی». ۱۱۹
مقدمه:
همه چیز از یک مقدمة کوچک شروع شد و سپس بالا گفت « یان مور» دانش آموز سال آخر جفرسون در بروکلین با دوست خود خلیل سامپتر پانزده ساله اختلافی پیدا کرده بودند از پی این اختلاف به عیب جویی کردن از او و تهدید وی پرداختن در آن لحظه این نزاع به حد انفجار خود رسیده بود . خلیل از ترس اینکه یان و تامرون قصد داشتند او را کتک بزنند ، ، یک روز صبح یک اصلحة کالیبر 38 را با خود به مدرسه آورد و در پانزده قدمی محافظ مدرسه از نزدیک هر دو پسر با شکیل گلوله ای در سراسر مدره به قتل رسانید این حاثه ، که خون را در رگهای انسان منجمد می کند میتواند نشانه ایی دیگر از نیاز جدی به ارائه دروسی در زمینه حل مسکلات عاطفی ، خاتمه دادن به مشاجره ها به خوی صلح ، آمیز و حا آسان مسائل ، به شمار می آید .
مربیانی که سالهاست از کارکرد ملال آور محصلان مدرسه در دروس ریاضی و خواند به تنگ آمده اند اینکه دریافته اند که کاستی متفاوت و هشدار دهنده تری وجود دارد بی سوادی عاطفی و در حالی که در تلاشهای پسندیده ای برای ارتقاء سطح استانداردهای علمی صورت می پزیرد .
اما در برنامه آموزشی استاندارد مدرسه به کاستی جدید و مسئله ساز تر جهی نشده است یک معلم مدرسه در بروکلین اشاره می کند که تأکید موجود در مدارس نشان میدهد که ما یه میزان توانایی خواندن و نوشتن محصلان بیشتر به این نکته اهمیت می دهیم که آیا هفتة آینده زنده خواهند ماند یا نه .
نشانه های این کاستی را می توان در وقایع خشونت باری چون تیر اندازی به یان و تایرون مشاهده کرد مشکلی که در مدارس آمریکارواج یافته است این اتفاقات از وادث منجر افراد ترند افزایش بحران در میان نوجوانان و مشکلات دوران کودکی در آمریکا که سازننده بمبهای جهانی است را می توان در خلال آمارهایی از این دست ملاحظه کرد .
در سال 1990 در مقایسه با دو دهه قبل از آن ایالات متحده آمریکا با پیشرفت میزان دستگیری جوانان بزهکار به خاطر دست زدن به جنایت های خشونت بار مواجه بوده است .
دستگیری نوجوانان به دلیل تجاوز همراه با زور دو برابر شده است .
میزان قتل نوجوانان چهار برابر شده است رایجترین دلیل منف نوجوانان در مقابل این نجایع ابتلای آنها به بیماریهای ذهنی است اثرات افسردگی اعم از خفیف یا شدید ، در یک سوم نوجوانان مشهور است و دختر ها وقوع حالت افسردگی در زمان بلوغ دو برابر می شود . ( دانیل گامن ، 1380 ص 313 )
کلاً می توان نغمه های سکوت را به فهرست خطرات عاطفی ای که برای سلامتی زیان بارند اضافه کنید و پیوندهای نزدیک عاطفی را به فهرست عوامل حمایت کننده بیفزائید تحقیقاتی که در دو دهه انجام شده و بیش از سی و هفت هزار نفر را شامل می شود نشان می دهد که انزولی اجتماعی – یعنی این احساس را که مسی را ندارید تا احساسات خصوصی خود را با او در میان بگذارید یا تماس نزدیکی داشته باشید احتمال ابتلا به بیماری یا مرگ را دو برابر می کند گزارش در سال 1987 در مجله چاپ شد چنین نتیجه می گیرد که انزوا به خودی خود همانقدر در میزان مرگ و میر تأثیردارد که سیگار کشیدن ،فشار خون بالا ، چاقی مفرط و انجام ندادن تمرینات جسمانی در این مؤثرند . ( دانیل گامن ، 1380 ص 243 )
و با توجه به تحقیقات و پژوهش ها روز به روز به اهمیت اینکه افراد و در کل نوجوانان کاوارد دوران جدیدی از زندگیشان می باشند باید یتوانند احساس خود را بشناسند و احساسی را که در طرف مقابل خود بوجود می آورند پی ببردند و پس از شناخت آن به رابطه متقابل دست یابند.
در اینجا این سؤال مطرح می شود که اصولاً چرا برخی از هوش هیجانی بالایی برخوردارند عده ای هوش پایین و در کل در این حیطه سؤالات برشماری می تواند ایجاد شود .
گسترده علمی موضوع مورد پژوهش
1-موضوع پژوهش :
بررسی رابطه هوش هیجانی و سلامت روانی
2- ابعاد موضوع پژوهشی :
با نگاهی به موضوع مورد بررسی و با توجه به پژوهشها و بررسیهایی تا به امیرو انجام گرفته و به ثبت رسیده است احتمالاً ممکن است تفاوت میان افراد از لحاظ هوش هیجانی با سلاما روانی آنها به بساری از مسائل که در اینجا گنجانیده . نمی شود پرداخته شده باشد . در این پژهش ما به دنبال مسائلی از لین قبیلی هستیم که :
با شناخت از هوش هیجانی می توان سلامت عمومی را در افراد پیش بینی کرد .
با بررسیهای انجام شده می توان در نظر داد که کدام یک از مؤلفه های سلامت عمومی می تواند بیشتر در هوش هیجانی تأثیر داشته باشد و در جهت رفع یک تلاش نمود .
3- هدف پژوهش :
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی با مؤلفه های جسمانی باید کارکردی اجتماعی ، افسردگی شدید ، اضطراب و در کل سلامت عمومی باشد شناساندن یک مسئله که چطور هوش هیجانی در سلامت عمومی فرد می تواند تأثیر گذار باشد و با در نظر گرفتن اینکه خانواده ها با کلامشان و عملکردشان می توانند کودک را در جهت شناخت خود و رفتارش و در عین حال شناخت دیگران نقش داشته باشند و با توجه به اینکه هوش هیجانی زیر مجموعه ای از هوش اجتماعی است و می تواند فرد را در جهت سازگاری با جامعه همراه نماید .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 54 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 38 |
1- Golemar , Diniel
2- e motional in teliqence
1- اندازه گیری هوش اجتماعی
1-Dalle
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 65 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
توضیحات از متن فایل
تاکنون تعاریف متعددی از سلامت روان ارائه شده که همگی بر اهمیت، تمامیت و یکپارچگی شخصیت تأکید نمودهاند. سلامت روان به معنی فقدان بیماری یا ناتوانی نیست، بلکه عبارتست از؛ «حالت سلامتی کامل فیزیکی، روانی و اجتماعی». سلامت روان به عنوان توانایی فرد در غلبه بر ناراحتیهای روانشناختی و هیجانی، شناخت از دیگران و حفظ روابط اجتماعی تعریف شده است. سازمان بهداشت جهانی، سلامتی را مجموعه حالت رفاه و آسایش کامل جسمانی، روانی و اجتماعی تعریف کرده است.
امروزه فشار روانی از موضوعات مهم زندگی است. فشار روانی یعنی تهدید سازگاری ما در زندگی روزمره. فرد از فشار روانی برای شرح مجموعهای از احساسات منفی استفاده میکند، مثلاً در ارتباط با امتحان، فروپاشی زندگی زناشویی و .... (پایندان، 1389).
سلامت، مهمترین مسأله بشریت است، زیرا با مرگ و زندگی مرتبط است. فقدان سلامتی به معنای قدم نهادن به سوی مرگ و وجود سلامتی به معنای جریان داشتن زندگی است. تعریف پدیده ای با این اهمیت برای متخصصان و پزشکان نیز دشوار است. مقبول ترین تعریف سلامت توسط سازمان جهانی بهداشت ارائه شده است. بنابر این تعریف سلامت یعنی حالت خوب بودن کامل از لحاظ جسمی، روانی و اجتماعی و این تنها به معنای فقدان بیماری و ناتوانی نیست. این تعریف مزایا و معایبی دارد. یکی از محاسن این تعریف تأکید بر چند بعدی بودن سلامت است. همانطور که ملاحظه می کنید در این تعریف، سلامت صرفاً جسمی نیست بلکه ابعاد روانی و اجتماعی سلامت نیز اهمیت خاصی دارند. از جمله معایب این تعریف آرمانی بودن آن است. یعنی سلامت به مفهوم آرمانی تعریف شده به گونه ای که کمتر کسی می تواند در حالت خوب بودن کامل قرار گیرد. مثلاً فردی که در حالت کمال روانی، جسمی و اجتماعی نیست، نمی تواند سالم باشد (بن یارد، 2006).
تعریف سازمان جهانی بهداشت از سلامت دارای دو وجه ایجابی و سلبی است. در قسمت اول این تعریف بر وجود حالت کامل بودن جسمی و روانی و اجتماعی یعنی بر جنبه ایجابی تأکید شده است. اما در قسمت دوّم تعریف (فقدان بیماری) به حالت سلبی سلامت توجه شده است. با این حال اغلب محققان و متخصصان سلامت تاکنون تنها به وجه سلبی سلامت توجه کرده اند. از جمله اشکالات تعریف شده عدم توجه به مفهوم نسبی بودن سلامت است. امروزه روشن شده است که سلامت و بیماری دو مفهوم کاملاً جدا و متمایز از یکدیگر نیستند بلکه کاملاً به هم مرتبط هستند و می توان آنها را به صورت درجاتی تصور کرد. جامعه شناس پزشکی، آنتونوفسکی (1987) معتقد است که سلامت و بیماری در دو نقطه انتهایی یک پیوستار قرار دارند. همانطور که وی به خوبی اشاره می کند؛ ما همگی می میریم و تا زمانی که نفس می کشیم و زنده ایم تا اندازه ای سالم هستیم.
طبق نظر این دانشمند که مورد قبول جامعه علمی است، سلامت و بیماری به صورت پیوستاری است که در یک سوی آن مرگ و در سوی دیگر آن، سلامت کامل قرار دارد. پیوستار سلامت- بیماری نشاندهندۀ وضعیت درجات مختلف سلامت است. در مرکز این طیف وضعیت سلامتی خنثی است و هر چه به طرف چپ حرکت کنیم، سلامتی کاهش می یابد. فردی که در سمت چپ قرار می گیرد. مثلاً فشار خون بالا دارد و یا چربی خون او بالاست، نیازمند درمان طبی است. چنین درمانی وضعیت سلامت فرد را به سمت نقطه میانی سوق می دهد. اما شیوه ی زندگی سالم نیز می تواند وضعیت سلامتی فرد را به سمت سلامت کامل (سمت راست) سوق دهد. بنابراین سلامت و بیماری کیفیت هایی متمایز و بدون ارتباط با یکدیگر نیستند بلکه حالاتی نسبی هستند و در هر لحظه هر یک از ما در یک نقطه از طیف سلامت – بیماری قرار می گیریم. عوامل مختلف جسمی، روانی و اجتماعی می توانند وضعیت سلامتی فرد را در طیف تغییر دهند (سارافینو، 2005).
2-16- سلامت و بیماری در گذشته و حال
مروری بر دلایل مرگ و میر انسان ها در قرون و اعصار گذشته نشان می دهد که مرگ و میر انسان ها معمولاً به دو دلیل رخ می داده است؛ مشکلات تغذیه ای و بیماری های عفونی. بیماری های تغذیه ای در نتیجه تغذیه ناکافی و نامناسب ایجاد می شوند. مثلاً کمبود ویتامین 1B باعث ایجاد بیماری بری بری می شود که این بیماری با علایمی چون کم خونی و فلج مشخص می شود. بیماری های عفونی واگیردار هستند که امروزه نیز قربانیان زیادی در سراسر جهان دارند. امروزه بر اثر پیشرفت کشاورزی، وضعیت تغذیه در اکثر نقاط جهان بهبود یافته است، با گسترش واکسیناسیون و پیشرفت پزشکی و بهداشت نیز بیماری های عفونی کاهش چشمگیری یافته است. در نتیجه در اکثر نقاط جهان الگوی مرگ و میر تغییر کرده است. تحقیقات نشان داده که در سال 1995 دو سوم مرگ و میرها در ایالات متحده به علت سه بیماری های قلبی، سرطان و سکته مغزی بوده است. در ایران نیز پژوهش ها نشان دهنده نقش اساسی عواملی چون سرطان، بیماری های قلبی، سکته مغزی و تصادفات در مرگ و میر است. بنابراین می توان گفت که الگوی مرگ ومیر به علت بیماری های عفونی، به الگوی مرگ و میر به علت بیماری های مزمن تغییر کرده است. حال باید پرسید دلایل این تغییر چیست؟ یکی از دلایل این تغییر این است که در زندگی صنعتی جدید، استرس یا فشار روانی افزایش یافته است. دلیل دیگر این است که با پیشرفت پزشکی مردم بیشتر از قبل به سن سالمندی می رسند و بیماری های مزمن، تهدید کننده سلامتی سالمندان است. از آنجا که بیماری های مزمن مثل سرطان و دیابت معمولاً به سادگی درمان نمی شوند و بیمار باید با آنها سازگار شود و بیماری خود را اداره کند، نقش عوامل روان شناختی اهمیت زیادی پیدا کرده است. در چنین شرایطی است که نقش روانشناسی در سلامت مفید واقع می شود (اسدی و همکاران، 1391).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 71 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 53 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
سلامت روان
ریشه لغوی واژه انگلیسی «health» در واژه های«haelth» ،«haelp» به معنی کل و (heal) «haelen» انگلیسی قدیم و کلمه آلمانی قدیم «heilen» و «heilida» به معنی کل قرار دارد.
گراهام 1(1992) این ریشه لغوی را با کلمات انگلیسی «halig» و آلمانی قدیم «heilig» که به معنی مقدس است ارتباط داده است. بنابراین از نظر ریشه شناسی لغوی سالم بودن به معنی کلیت داشتن یا مقدس بودن است بدین ترتیب شامل ویژگی های معنوی و فیزیکی است. از نظر سارتریوس سلامتی غیر قابل رویت است. و مستلزم تظاهر کارکرد بخش های مستقل روانی جسمی و اجتماعی است. مانی این رویکردهای کل نگر در مورد سلامتی را به کل جهان گسترش می دهد و سلامتی بشر را از سلامتی سیاره زمین جدایی ناپذیر می داند. تودور(1996) سلامتی روان را به شرح زیر تعریف می کند. سلامت روان شامل: توانایی زندگی کردن همراه با شادی، بهره وری و بدون وجود دردسر است. سلامت روان مفهوم انتزاعی و ارزیابی نسبی گری از روابط انسان با خود، جامعه و ارزش هایش است و نمی توان آن را جدای از سایر پدیده های چند عاملی فهمید که فرد را به موازاتی که در جامعه به عمل می پردازد، می سازند. سلامت روان، شیوه سازگاری آدمی با دنیاست، انسان هایی که موثر، شاد و راضی هستند و حالت یکنواختی خلقی رفتار ملاحظه گرانه و گرایش شاد را حفظ می کنند. سلامت روان عنوان و برچسبی است که دیدگاه ها و موضوعات مختلف مانند: عدم وجود علایم احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آن را در بر می گیرد. برای ارائه یک تئوری در مورد سلامت روان، موفقیت برون روانی کافی نیست باید سلامت درونی روانی را به حساب آوریم. سلامت روان ظرفیت رشد و نمو شخصی می باشد. و یک موضوع مربوط به پختگی است. سلامت روان یعنی هماهنگی بین ارزش ها، علایق ها و نگرش ها در حوزه عمل افراد و در نتیجه برنامه ریزی واقع بینانه برای زندگی و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است. سلامت روان، سلامت جسم نیست بلکه به دیدگاه و سطح روانشناختی ارتباطات فرد، محیط اشاره دارد. بخش مرکزی سلامت، سلامت روان است زیرا تمامی تعاملات مربوط به سلامتی به وسیله روان انجام می شود. سلامت روان ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوه ای است که ما را قادر به درک ظرفیتهای طبیعی خود می کند و به جای جدا کردن ما از سایر انسانهایی که دنیای ما را می سازند، نوعی وحدت بین ما و دیگران بوجود می آورد .سلامت روان، توانایی عشق ورزیدن و خلق کردن است، نوعی حس هویت بر تجربه خود به عنوان موضوع و عامل قدرت فرد، که همراه است با درک واقعیت درون و بیرون از خود و رشد واقع بینی و استدلال.
2-2-1 سلامت روانی1
پیش از پرداختن به تعریف سلامتی روانی لازم است به یک نکته اشاره نماییم. سه واژه ی« بهداشت روانی» و«سلامت روانی» و « بهزیستی روانی2»گر چه دارای معانی متفاوتی هستند، ولی در مواردی بجای یکدیگر به کار می روند(هرشن سن3 و پاور4، 1988،ترجمه منشی طوسی،1374).
کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این طور تعریف می کنند: «سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب»( میلانی فر،1376).
بهداشت روانی یک زمینه تخصصی در محدوده ی روانپزشکی است و هدف آن ایجاد سلامت روان بوسیله پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی، کنترل عوامل موثر در بروز بیماریهای روانی، تشخیص زودرس بیماریهای روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است. پس بهداشت روانی علمی است برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیش آمدهای زندگی ( میلانی فر،1376).
2-2-2 تعریف سلامت روانی
سلامت روانی را می توان براساس تعریف کلی و وسیع تر تندرستی تعریف کرد. طی قرن گذشته ادراک ما از تندرستی به طور گسترده ای تغییر یافته است. عمر طولانی تر از متوسط، نجات زندگی انسان از ابتلاء به بیماریهای مهلک با کشف آنتی بیوتیک ها و پیشرفتهای علمی و تکنیکی در تشخیص و درمان، مفهوم کنونی تندرستی را به دست داده که نه تنها بیانگر نبود بیماری است. بلکه توان دستیابی به سطح بالای تندرستی را نیز معنی می دهد. چنین مفهومی نیازمند تعادل در تمام ابعاد زندگی فرد از نظر جسمانی، عقلانی، اجتماعی، شغلی و معنوی است. این ابعاد در رابطه متقابل با یکدیگرند، به طوری که هر فرد از دیگران و از محیط تاثیر می گیرد و بر آنها تاثیر می گذارد. بنابراین سلامت روانی نه تنها نبود بیماری روانی است، بلکه به سطحی از عملکرد اشاره می کند که فرد با خود وسبک زندگی اش آسوده و بدون مشکل باشد. در واقع، تصور براین است که فرد باید بر زندگی اش کنترل داشته باشد وفقط در چنین حالتی است که می توان آن قسمت هایی را که در باره ی خود یا زندگی اش مساله ساز است تغییر دهد(هرشن سن و پاور،1988، ترجمه منشی طوسی،1374 ).
1 . Graham
1.Mental Health
2.Well- Being
3.Hershenson
Power.4
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 69 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 46 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
سلامت روان
تعریف:
سازمان بهداشت جهانی سلامت روانی [1] را عبارت از قابلیت فرد در برقراری ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران ، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی خویش ، حل مناسب و منطقی تعارض های هیجانی و تمایلات شخصی خود می داند. به عبارت دیگر؛بهداشت روان حالت خاصی از روان است که سبب بهبود، رشد و کمال شخصیت انسان می گردد و به فرد کمک می کند که با خود و دیگران سازگاری داشته باشد. هدف اصلی سلامت روان کمک به همه افراد در رسیدن به زندگی کامل تر، شادتر، هماهنگ تر ، شناخت وسیع و پیشگیری از بروز اختلالات خلقی ، عاطفی و رفتاری است. همچنین؛ سلامت روان به عنوان یک حالت ذهنی ، همراه با سلامت هیجانی نسبتا رها شده از نشانه های اضطراب و ناتوانی در برقراری روابط سازنده ، مقابله با خواسته ها و محرک های تنش زای زندگی تعریف نموده اند ( امینی،1387).
طبق نظر وایت (2001) افراد دارای سلامت روان چندین ویژگی دارند که عبارتند از:
1- پذیرش خود و دوست داشتن خویشتن:
این ویژگی در برگیرنده دو مفهوم خودپنداره (تصوری که فرد از خودش دارد) و عزت نفس (پذیرش و قبول خود) است. چنان چه این دو مفهوم همراه با هم باشند، تکمیل کننده اولین بخش از سلامت روانی هستند.
2- برقراری روابط با دیگران:
زمانی که فرد خودپنداره مثبت و عزت نفس داشته باشد و خود را بپذیر، ان گاه به خوبی می تواند با دیگران ارتباط مثبتی برقرار کند.
3- مقابله با نیازهای زندگی:
مقابله با نیازها و احتیاجات زندگی و کنترل الزامات و چالش های زندگی ، بخشی از سلامت روان است.
4- بروز مناسب هیجانات :
افراد باید بتوانند هیجانات خود را شناسایی کنند و آنها را به طور مناسبی بروز دهند. در غیر این صورت سلامت روان خود فرد و دیگران در معرض آسیب قرار خواهد گرفت.
سید موسوی و عبد خدایی (1389) سلامت روانشناختی را نوعی از سلامت تعریف کرده اند که به جنبه های خاصی از انسان مثل تفکر و زبان ، عواطف و انگیزه ها، صفات و ویژگی ها و پیامد های رفتاری آنها اشاره دارد.تعریف انسان سالم از جنبه بدنی غالبا مورد توافق دانشمندان می باشد اما چنین توافقی درباره سلامت و حالت مطلوب روانشناختی پیش نیامده است ،زیرا سلامت روانشناختی یک نوع قضاوت ارزشی است و ارزش ها از فرهنگی به فرهنگ دیگر و حتی در درون فرهنگ ها بر اساس اهداف افراد متفاوت هستند.
2-3-2 تاریخچه مطالعات درباره سلامت روان
تاریخچه بهداشت روانی با توجه به وجود بیماری های روانی از زمانی که بشر وجود داشته و مخصوصا زندگی اجتماعی را شروع کرده ،آغاز شده است . در حقیقت روان پزشکی را می توان قدیمی ترین حرفه و تازه ترین علم بشمار آورد.ازین رو قدیمی ترین، چون بیماری های روانی از قدیم وجود داشته و بقراط در 377 تا 460 ق.م عقیده داشته که بیماران روانی را مانند بیماران جسمی باید درمان کرد، علل سرشتی و فرضیه مزاج ها از همان زمان بقراط و جالینوس وجود داشته و اهمیت تاریخی دارد و از یک جهت تازه ترین علم ، زیرا از سال 1930م بعد از تشکیل اولین کنگره بین المللی بهداشت روانی بود که روان پزشکی به صورت جزیی از علوم پزشکی قرار گرفت وسازمان های روان پزشکی و مراکز پیشگیری در کشورهای مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند.ازین فعالیت در سازمان ها در جریان جنگ جهانی دوم کاسته شد و بدین ترتیب می توان روان پزشکی را به صورت تازه ترین علم بعد از جنگ جهانی دوم به حساب آورد.از اسناد و مدارک موجود چنین استنباط می شود که تا اواخر قرن هجدهم و همزمان با انقلاب کبیر فرانسه از تاریخچه بهداشت روانی ، اطلاعات کافی در دست نیست .به علت جهل و بی سوادی ، بروز بیماری های روانی و اختلالات رفتاری را به دخالت ارواح خبیثه و شیاطین، قدرت های ماورای انسانی و نفوذ عوامل طبیعی ماندد خورشید،ماه، رعد و برق در بدن نسبت می دادند و عقیده داشتند که باید این بیماری ها را با نیروی ماوراء الطبیعه و وساطت افراد مقدس در نزد خدا معالجه کنند و این شفاعت موقعی اتفاق می افتاد که بیمار در حالت خواب باشد (حمیدی، 1390؛ به نقل از صفرزایی،1391). نخستین بار بقراط فیلسوف مشهور یونانی بود که خرافات را درباره بیماری های روانی کنار گذاشت و اختلالات روانی را به طرف پزشکی کشانید،مالیخولیا و جنون زایمانی را تعریف و توصیف کرد و مغز را مراکز اصلی روان دانست . جالینوس علت بیماری های روانی را اختلال در عملکرد مغز و عدم تعادل اخلاط بدن می دانست.در اوایل قرن 13م و اوایل عصر رنسانس ارتباط جسم و روان و یکپارچگی واکنش آنها مورد بحث قرار گرفت.در قرن 17م ارتباط جسم و روان و محل این ارتباط در سلسله اعصاب مورد بحث قرار گرفت و دکارت و سایرین ،مراکزی برای ارتباط تعیین کردند.در سال 1908 کمیته وابسته به بهداشت روانی که پس از یک سال تبدیل به انجمن ملی بهداشت روانی شد، باعث شد که بهداشت روانی نهضتی جهانگیر شود.
[1]Mental health
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 65 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
سلامت روانی
تعریف سلامت روان
تاکنون تعاریف متعددی از سلامت روان ارائه شده که همگی بر اهمیت، تمامیت و یکپارچگی شخصیت تأکید نمودهاند. سلامت روان به معنی فقدان بیماری یا ناتوانی نیست، بلکه عبارتست از؛ «حالت سلامتی کامل فیزیکی، روانی و اجتماعی». سلامت روان به عنوان توانایی فرد در غلبه بر ناراحتیهای روانشناختی و هیجانی، شناخت از دیگران و حفظ روابط اجتماعی تعریف شده است. سازمان بهداشت جهانی، سلامتی را مجموعه حالت رفاه و آسایش کامل جسمانی، روانی و اجتماعی تعریف کرده است.
امروزه فشار روانی از موضوعات مهم زندگی است. فشار روانی یعنی تهدید سازگاری ما در زندگی روزمره. فرد از فشار روانی برای شرح مجموعهای از احساسات منفی استفاده میکند، مثلاً در ارتباط با امتحان، فروپاشی زندگی زناشویی و .... (پایندان، 1389).
سلامت، مهمترین مسأله بشریت است، زیرا با مرگ و زندگی مرتبط است. فقدان سلامتی به معنای قدم نهادن به سوی مرگ و وجود سلامتی به معنای جریان داشتن زندگی است. تعریف پدیده ای با این اهمیت برای متخصصان و پزشکان نیز دشوار است. مقبول ترین تعریف سلامت توسط سازمان جهانی بهداشت[1] ارائه شده است. بنابر این تعریف سلامت یعنی حالت خوب بودن کامل از لحاظ جسمی، روانی و اجتماعی و این تنها به معنای فقدان بیماری و ناتوانی نیست. این تعریف مزایا و معایبی دارد. یکی از محاسن این تعریف تأکید بر چند بعدی بودن سلامت است. همانطور که ملاحظه می کنید در این تعریف، سلامت صرفاً جسمی نیست بلکه ابعاد روانی و اجتماعی سلامت نیز اهمیت خاصی دارند. از جمله معایب این تعریف آرمانی بودن آن است. یعنی سلامت به مفهوم آرمانی تعریف شده به گونه ای که کمتر کسی می تواند در حالت خوب بودن کامل قرار گیرد. مثلاً فردی که در حالت کمال روانی، جسمی و اجتماعی نیست، نمی تواند سالم باشد (بن یارد[2]، 2006).
تعریف سازمان جهانی بهداشت از سلامت دارای دو وجه ایجابی و سلبی است. در قسمت اول این تعریف بر وجود حالت کامل بودن جسمی و روانی و اجتماعی یعنی بر جنبه ایجابی تأکید شده است. اما در قسمت دوّم تعریف (فقدان بیماری) به حالت سلبی سلامت توجه شده است. با این حال اغلب محققان و متخصصان سلامت تاکنون تنها به وجه سلبی سلامت توجه کرده اند. از جمله اشکالات تعریف شده عدم توجه به مفهوم نسبی بودن سلامت است. امروزه روشن شده است که سلامت و بیماری دو مفهوم کاملاً جدا و متمایز از یکدیگر نیستند بلکه کاملاً به هم مرتبط هستند و می توان آنها را به صورت درجاتی تصور کرد. جامعه شناس پزشکی، آنتونوفسکی[3] (1987) معتقد است که سلامت و بیماری در دو نقطه انتهایی یک پیوستار قرار دارند. همانطور که وی به خوبی اشاره می کند؛ ما همگی می میریم و تا زمانی که نفس می کشیم و زنده ایم تا اندازه ای سالم هستیم.
طبق نظر این دانشمند که مورد قبول جامعه علمی است، سلامت و بیماری به صورت پیوستاری است که در یک سوی آن مرگ و در سوی دیگر آن، سلامت کامل قرار دارد. پیوستار سلامت- بیماری نشاندهندۀ وضعیت درجات مختلف سلامت است. در مرکز این طیف وضعیت سلامتی خنثی است و هر چه به طرف چپ حرکت کنیم، سلامتی کاهش می یابد. فردی که در سمت چپ قرار می گیرد. مثلاً فشار خون بالا دارد و یا چربی خون او بالاست، نیازمند درمان طبی است. چنین درمانی وضعیت سلامت فرد را به سمت نقطه میانی سوق می دهد. اما شیوه ی زندگی سالم نیز می تواند وضعیت سلامتی فرد را به سمت سلامت کامل (سمت راست) سوق دهد. بنابراین سلامت و بیماری کیفیت هایی متمایز و بدون ارتباط با یکدیگر نیستند بلکه حالاتی نسبی هستند و در هر لحظه هر یک از ما در یک نقطه از طیف سلامت – بیماری قرار می گیریم. عوامل مختلف جسمی، روانی و اجتماعی می توانند وضعیت سلامتی فرد را در طیف تغییر دهند (سارافینو[4]، 2005).
2-16- سلامت و بیماری در گذشته و حال
مروری بر دلایل مرگ و میر انسان ها در قرون و اعصار گذشته نشان می دهد که مرگ و میر انسان ها معمولاً به دو دلیل رخ می داده است؛ مشکلات تغذیه ای[5] و بیماری های عفونی[6]. بیماری های تغذیه ای در نتیجه تغذیه ناکافی و نامناسب ایجاد می شوند. مثلاً کمبود ویتامین 1B باعث ایجاد بیماری بری بری می شود که این بیماری با علایمی چون کم خونی و فلج مشخص می شود. بیماری های عفونی واگیردار هستند که امروزه نیز قربانیان زیادی در سراسر جهان دارند. امروزه بر اثر پیشرفت کشاورزی، وضعیت تغذیه در اکثر نقاط جهان بهبود یافته است، با گسترش واکسیناسیون و پیشرفت پزشکی و بهداشت نیز بیماری های عفونی کاهش چشمگیری یافته است. در نتیجه در اکثر نقاط جهان الگوی مرگ و میر تغییر کرده است. تحقیقات نشان داده که در سال 1995 دو سوم مرگ و میرها در ایالات متحده به علت سه بیماری های قلبی، سرطان و سکته مغزی بوده است. در ایران نیز پژوهش ها نشان دهنده نقش اساسی عواملی چون سرطان، بیماری های قلبی، سکته مغزی و تصادفات در مرگ و میر است. بنابراین می توان گفت که الگوی مرگ ومیر به علت بیماری های عفونی، به الگوی مرگ و میر به علت بیماری های مزمن[7] تغییر کرده است. حال باید پرسید دلایل این تغییر چیست؟ یکی از دلایل این تغییر این است که در زندگی صنعتی جدید، استرس یا فشار روانی افزایش یافته است. دلیل دیگر این است که با پیشرفت پزشکی مردم بیشتر از قبل به سن سالمندی می رسند و بیماری های مزمن، تهدید کننده سلامتی سالمندان است. از آنجا که بیماری های مزمن مثل سرطان و دیابت معمولاً به سادگی درمان نمی شوند و بیمار باید با آنها سازگار شود و بیماری خود را اداره کند، نقش عوامل روان شناختی اهمیت زیادی پیدا کرده است. در چنین شرایطی است که نقش روانشناسی در سلامت مفید واقع می شود (اسدی و همکاران، 1391).
2-17- الگوهای تبیین کننده بیماری ها
بشر همواره با این سؤال اساسی روبرو بوده است که چرا انسان بیمار می شود؟ طبیعی است که برای پاسخ گویی به این سؤال فرض های مختلفی مطرح شده است. بشر اولیه معتقد بود که بیماری در اثر حلول ارواح شیطانی و یا خشم خدایان ایجاد می شود و بدین منظور آیین هایی برای خروج ارواح خبیثه و یا رفع خشم خدایان داشتند. بعد، فلاسفه و پزشکان به ویژه بقراط نظریه مزاج ها یا اخلاط چهارگانه را مطرح کردند. سپس این عقیده رایج شد که روان و بدن وجودهایی جداگانه هستند که یا رابطه ای با یددیگر ندارند و یا رابطه ای اندکی دارند. نظریه ثنویت[8] یا دو گانه نگری دکارت زمینه را برای جدایی کامل روان و بدن فراهم کرد. در چنین شرایطی پس از رنسانس، پزشکی و جراحی پیشرفت کرد و بر نقش عوامل جسمی در ایجاد بیماری ها تأکید شد و نظریه اخلاط چهارگانه به طور کلی مردود اعلام شد.
[1]- World Health Organization (WHO)
[2]- Benyard
[3]- Antonovski
[4]- Sarafino
[5]- Nutriture
[6]- Infectious
[7]- Chronic
[8]- Dualism
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 170 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مطالعه میزان سلامت روانی در کارمندان اداره بهزیستی شهر کوهدشت انجام شده است که جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارمندان زن و مرد اداره بهزیستی شهر کوهدشت با حجم 36 نفر تشکیل می دهند که از این افراد تعداد 31 نفر با محقق در اجرای آزمون سلامت عومی GHQ و پرسشنامه محقق ساخته همراه آن همکاری نموده اند این تحقیق از انواع زمینه یابی و با هدف بررسی یک فرضیه و چهار سوال تحقیقی انجام گرفت که داده های آماری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS با درجه آزادی 95% مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت پس از تجزیه و تحلیل داده های آماری نتایج بدست آمده در پاسخ به فرضیه و سوالات تحقیق به این ترتیب مشخص شده است که میزان سلامت روانی در مردان بیشتر از زنان است و بین سلامت روانی و سن کارمندان رابطه معنی داری وجود ندارد همچنین نتایج گویای این مطلب است که نوع اشتغال در کارمندان در میزان سلامت روانی آنها تأثیر گذار نیست و وجود گروههای مختلف فعالیتی در اداره بهزیستی تأثیری در میزان سلامت روانی کارمندان ندارد و بالاخره این که بین سلامت روانی و سنوات کاری کارمندان بهزیستی رابطه معنی داری وجود ندارد.
فهرست مطالب
چکیده مقدمه بیان مسئله اهمیت و ضرورت تحقیق اهداف تحقیق فرضیه تحقیق سوال تحقیق متغیرهای تحقیق پیشینه نظری تحقیق جمع بندی روش تحقیق جامعه آماری نمونه تحقیق ابزار تحقیق روش نمره گذاری مقیاس های چهارگانه آزمون GHQ موارد کاربرد و محدودیت ها GHQ پایایی آزمون اعتبار پرسشنامه ویژگی روش جمع آوری اطلاعات و اجراء تجزیه و تحلیل داده ها داده های آماری جامعه مورد مطالعه تجزیه و تحلیل داده ها میانگین سلامت روانی جامعه مورد مطالعه تجزیه و تحلیل فرضیه و سؤالات تحقیق نتیجه گیری کلی محدودیتهای تحقیق پیشنهادات منابع و مآخذ
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 254 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 60 |
فصل اول: کلیات تحقیق
مقدمه 2
بیان مسئله 4
ضرورت مسئله 7
فرضیه ها 8
اهداف تحقیق 8
اهداف جزئی 7
تعریف نظری 8
فصل دوم: ادبیات تحقیق
مباحث نظری 10
سلامت روانی 10
بخش اول: بازخوردهای مزبوط به خود شامل 12
اصول بهداشت روانی 15
ملاک های سلامت روان 15
سلامت روان از دیدگاه مکاتب گوناگون 16
عوامل موثر سلامت روان 17
نقش خانواده در سلامت روان 19
مفهوم سلامت روان در نظریه اسلام 20
مفهوم سلامت روان و بهنجاری از دیدگاه نظریه پردازان 21
پیامدهای سلامتی 25
حمایت اجتماعی 25
سنجش حمایت اجتماعی 26
انواع حمایت 27
مدل های حمایت اجتماعی 29
حمایت اجتماعی و سلامتی 30
حمایت اجتماعی و تغییرات فیزیولوژیک 31
تغییرات ایمنی بدن 32
حمایت های اجتماعی و رفتارهای بهداشتی 32
فصل سوم: روش تحقیق
روش تحقیق 35
جامعه آماری 35
روش نمونه گیری 36
سلامت روان 36
ویژگی های روانسنجی GHQ29 37
روش کمی سازی و نمره گذاری 37
ابزار اندازه گیری حمایت اجتماعی 38
روایی ابزار پژوهش 38
پایایی ابزار پؤوهش 38
شیوه اجرا 38
روش تجزیه و تحلیل داده ها 39
روش گردآوری اطلاعات (میدانی، کتابخانه ای و غیره) 39
فصل چهارم تجزیه و تحلیل داده ها
آمار توصیفی داده ها 41
توصیف استنباطی داده ها 47
فصل پنجم: نتیجه گیری
نتیجه گیری 51
ملاحضات و مشکلات تحقیق 53
محدودیت های پژوهش 55
پیشنهادات 56
منابع و ماخذ 57